• تماس  
  • خانه 

فرزندان،شيعيان،دوستان و دوست دوستان ذريه فاطمه كجايند؟

06 تیر 1394 توسط مرادی

  

امالى از حضرت امام محمّد باقر از جابر بن عبد اللَّه انصارى از پيغمبر معظم اسلام صلى اللَّه عليه و آله روايت مي كند كه فرمود:

موقعى كه روز قيامت فرا ميرسد دخترم فاطمه در حالى مى‏ آيد كه بر يكى از ناقه‏ هاى بهشتى سوار است و از دو پهلوى آن ناقه حريرهاى بهشتى آويزان، مهار آن از مرواريد تر، پاهايش از زمرد سبز، دم آن از مشك ناب، ديدگانش از درّ و ياقوت سرخ خواهد بود.

قبه ‏اى از نور بر پشت آن ناقه نصب شده كه اندرون آن از بيرون آشكار، وسط آن حاوى عفو پروردگار و بيرون آن رحمت خداى رحيم است.

فاطمه تاجى از نور بر سر دارد كه داراى هفتاد پايه باشد، هر پايه ‏اى از آن به وسيله يك مرواريد مرصع و نظير يك ستاره‏اى درخشان خواهد بود.

از طرف راست و چپ فاطمه عليها السّلام هر كدام هفتاد هزار ملك خواهد بود.

جبرئيل كه در آن موقع مهار ناقه حضرت فاطمه را گرفته است با صداى بلند خواهد گفت: چشمان خود را ببنديد تا فاطمه دختر حضرت محمّد صلى اللَّه عليه و آله عبور نمايد.

در آن روز هيچ پيغمبر و رسول و صديق و شهيدى نيست مگر اينكه ديدگان خويشتن را مي بندند تا اينكه حضرت زهراء از صحراى محشر عبور نمايد.

هنگامى كه آن بانو بزير عرش پروردگار ميرسد از آن ناقه فرود مى‏ آيد و مي گويد:

اى پروردگار من! ما بين من و آن افرادى كه در حق من ظلم نمودند و فرزندان مرا شهيد كرده‏ اند قضاوت كن.

آنگاه از طرف خداى رؤف ندا مي رسد: اى حبيبه و فرزند رسول من از من بخواه تا بتو عطا نمايم. شفاعت كن تا من بپذيرم. بعزت و جلال خودم كه امروز ظلم و ستم هيچ ستمگرى از نظر من محو نخواهد شد.

در همين موقع است كه حضرت زهراء مي گويد: بار خدايا! فرزندان، شيعيان، دوستان، و دوستان دوستان فرزندان مرا به من ببخش! آنگاه از طرف پروردگار جهان منادى ندا مي كند: فرزندان، شيعيان، دوستان، و دوست دوستان ذريه فاطمه كجايند؟ ايشان عموما در حالى كه ملائكه رحمت پروردگار آنان را احاطه كرده باشند ميايند. سپس فاطمه اطهر جلو ميرود تا ايشان را داخل بهشت مي نمايد.


زندگانى حضرت زهرا عليها السلام ( ترجمه جلد 43 بحار الأنوار) / ترجمه نجفى، ص: 240

 

 4 نظر

آداب وحقیقت دعا

05 تیر 1394 توسط مرادی



قال الصادق (ع): احفظ أدب الدعاء، و انظر من تدعو كيف تدعو و لما ذا تدعو، و حقق عظمة اللَّه و كبريائه، و عاين بقلبك علمه بما في ضميرك و اطلاعه على سرك و ما تكون فيه من الحق و الباطل، و اعرف طرق نجاتك و هلاكك، كيلا تدعو اللَّه بشى‏ء عسى فيه هلاكك و انت تظن ان فيه نجاتك، قال اللَّه تعالى:
وَ يَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَيْرِ وَ كانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا. و تفكر ما ذا تسأل و كم تسأل و لما ذا تسأل. و الدعا، استجابة الكل منك للحق و تذويب المهجة في مشاهدة الرب و ترك الاختيار جميعا و تسليم الامور كلها ظاهرا و باطنا الى اللَّه تعالى، فان لم تأت بشرط الدعاء فلا تنتظر الاجابة، فإنه يعلم السر و أخفى، فلعلك تدعوه بشى‏ء قد علم من سرك خلاف ذلك. قال بعض الصحابة لبعضهم: أنتم تنتظرون المطر بالدعاء و أنا انتظر الحجر.


 حضرت صادق (ع) فرمود: رعايت و حفظ كن آداب و شرائط دعاء را، و متوجه باش كه، كه را مى‏ خوانى و چگونه مى‏ خوانى و براى چه مى‏ خوانى.
و عظمت و كبرياء و جلال پروردگار متعال را هميشه در نظر گرفته، و با قلب و چشم دل خود معاينه كن: عالم بودن او را به آنچه در ضمير تو است، و اطلاع و آگاه بودن او را به باطن و به آنچه از حق و باطل در وجود تو هست.
و لازمست طرق نجات و هلاكت و راه هاى سعادت و گرفتارى خود را فهميده، و در مقام دعاء كردن چيزى را نخواهى كه هلاكت و گرفتارى تو در آن باشد؛ و تو از روى جهالت خير و صلاح خود انديشى. خداوند متعال مى ‏فرمايد: و درخواست مى‏ كند انسان شر و ضرر را مانند درخواست كردن او خير و صلاح را، و انسان هميشه عجله‏ كننده است و خوب متفكر باش كه چه سؤال مى ‏كنى، و چه اندازه سؤال مى‏ كنى، و براى چه سؤال مى‏ كنى!

و حقيقت دعاء اينست كه: تمام اعضاء و جوارح با تو موافق و هم آواز شده و همه در مقابل حق تعالى طلب حاجت و درخواست مطلب كنند، و قلب در مشاهده و حضور پروردگار متعال فانى گشته، و تمام اختيار در مقابل عظمت و حكومت او سلب شده، و همه امور خود را در ظاهر و باطن به خداوند متعال تسليم و واگذار كند.

اينها شرائط دعاء بود، و اگر اين شرائط را رعايت نكردى منتظر اجابت و قبولى دعاء خود مباش، زيرا خداوند متعال از ظاهر و ضمير تو آگاه است، و ممكن است تو مطلبى را بخواهى كه بر خلاف درخواست و طلب باطنى تو باشد.

يكى از اصحاب به ديگرى گفت: شماها در اثر دعاء منتظر باران هستيد، و من منتظر باريدن سنگ هستم.


شرح‏
آرى دعاء، وقتى به اجابت مى‏ رسد كه حقيقت پيدا كند، و حقيقت پيدا كند، و حقيقت پيدا كردن دعوت و درخواست، در صورتى محقق گردد كه انسان يك نواخت از ظاهر و باطن و روى حقيقت و با زبان و قلب و در حالى كه عظمت پروردگار متعال را مشاهده كرده، و در مقابل او حال خضوع و خشوع كامل و فناء پيدا كرده است؛ مطلب خود را درخواست كند. و البته اين حال‏ در صورتى پيدا شود كه انسان به عظمت و قدرت و نفوذ پروردگار متعال آگاه شده، و امور خود را جزءا و كلا به او تفويض كرده، و خود را در مقابل او ذليل و فقير و عاجز بيند.

اينست كه مى ‏بينيم اغلب دعاها از لحاظ دارا نبودن به اين شرائط به اجابت نرسيده، و اثر و نتيجه‏ اى نمى ‏دهد. اغلب مردم درخواست سعادت و آخرت و توفيق عبادت و حال روحانيت و محبت به خدا و اوليا، و زهد و تقوى و ساير مقامات عاليه را از پيشگاه احديت مى ‏كنند در صورتى كه باطنا و از ته دل موافق و راضى نبوده، و حاضر به ترك حالات و اعمال خود نيستند، اينست كه اين گونه از ادعيه كمترين اثر و نتيجه‏ اى نداده و به اجابت نخواهد رسيد.

و جمعى از مردم نيز در اثر اعمال سوء و قدمهاى خلاف و اصرار بر معصيت و ظلم و تجاوز: ابتلاء و گرفتارى پيدا كرده، و سپس كه به خود آمده و تلخ كام و ناراحت مى ‏شوند، شروع به دعاء و رفع بلا، مى ‏كنند، و در اغلب موارد اين گونه دعاها كه پس از اتمام حجت است به هدف اجابت نرسيده، و رفع گرفتارى نخواهد كرد. و اين گونه ابتلائات يا براى فرا رسيدن موقع عذاب و غضب الهى است، و يا براى تخفيف مسئوليت و عذاب آخرت است، و به هر صورت: اين گونه گرفتاريها مشكل است كه با دعاء و درخواست رفع بشود.


مصباح الشريعة،منسوب به جعفر بن محمد( امام ششم علیه السلام ) ، ترجمه مصطفوى، متن، ص: 78

 

 3 نظر

سه امر مهم برای تلاوت قرآن

04 تیر 1394 توسط مرادی



قال الصادق (ع) من قرء القرآن و لم يخضع للَّه و لم يرق قلبه و لا ينشئ حزنا و وجلا في سره: فقد استهان بعظم شأن اللَّه تعالى و خسر خسرانا مبينا، فقارى- القرآن محتاج (يحتاج) الى ثلثة أشياء: قلب خاشع و بدن فارغ و موضع خال، فاذا خشع للَّه قلبه فر منه الشيطان الرجيم، قال اللَّه تعالى: فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ. فاذا تفرغ نفسه من الاسباب تجرد قلبه للقراءة، و لا يعترضه عارض فيحرمه (فيحرم) بركة نور القرآن و فوائده. فاذا اتخذ مجلسا خاليا و اعتزل عن الخلق بعد أن أتى بالخصلتين خضوع القلب و فراغ البدن:

استأنس روحه و سره بالله عز و جل و وجد حلاوة مخاطبات اللَّه عز و جل عباده الصالحين، و علم لطفه بهم و مقام اختصاصه لهم بفنون كراماته و بدايع اشاراته.


 هر كسى كه قرآن را تلاوت كرده و قلب او خضوع ننمايد براى پروردگار، و رقت پيدا نكند، و خوف و حزنى در باطن او ايجاد نشود، هر آينه عظمت‏ شأن پروردگار متعال را خوار و كوچك شمرده، و به ضرر و خسارت بزرگى دچار شده است. پس تلاوت‏ كننده قرآن مجيد محتاج به سه امر است: قلب خاشع، بدن فارغ، و محل خالى.

پس چون قلب انسان هنگام قرائت براى خدا خاشع شد، از تصرف و وسوسه شيطان مأمون و خارج خواهد شد، چنان كه خداوند متعال مى‏ فرمايد:چون قرآن را تلاوت كردى پناهنده و متمسك باش به پروردگار متعال از شيطان مطرود.

و چون بدن او از اسباب و تعلقات دنيوى و گرفتاريهاى ظاهرى فارغ شد؛ البته موجب فراغت و تجرد قلب شده، و قلب او از تعلق به علايق و عروض عوارض محفوظ و دور شده، و از بركات انوار و فوائد و معارف و حقايق قرآن مجيد محروم نخواهد ماند.

و چون محل خالى و مجلس ساكت و بى ‏مزاحمتى براى تلاوت قرآن مجيد انتخاب كرده، و از مردم كناره گرفت، البته بعد از رعايت دو شرط گذشته، باطن و روح او با پروردگار متعال مأنوس خواهد شد، و حلاوت مكالمات خدا را با بندگان صالح خود خواهد يافت، و لطف و مهربانى پروردگار متعال را به آنان خواهد فهميد، و اختصاص دادن آنان را به انواع كرامات و اشارات مخصوصه متوجه خواهد شد.


شرح‏

در تلاوت الفاظ قرآن مجيد؛ هيچ گونه شرط و قيدى نيست، و همه از مؤمن و كافر و صغير و كبير و عالم و جاهل در اين جهت مشترك هستند، و البته از اين لحاظ كه اين الفاظ و عبارات منتسب به پروردگار متعال است، قهرا آثار و خواصى به آن مترتب مى ‏شود. و اما استفاده كردن از معانى ظاهرى و مطالب عمومى و محكمات آن براى اشخاصى ميسور است كه به زبان و ادبيات عرب آشنا باشند. و اما استفاده كردن از حقايق و لطائف و اشارات و معارف و متشابهات و بطون قرآن مجيد مخصوص اشخاصى است كه داراى سه شرط گذشته بوده، و قلوب خود را براى تابش انوار كلمات حق تعالى تزكيه كنند.


مصباح الشريعة ،منسوب به جعفر بن محمد( امام ششم علیه السلام ) ،ترجمه مصطفوى،  ص: 58



 1 نظر

آیا می دانید اعراب قلوب چند نوع است؟

03 تیر 1394 توسط مرادی


قال الصادق عليه السلام: اعراب القلوب على أربعة انواع، رفع و فتح و خفض و وقف. فرفع القلب في ذكر اللَّه تعالى، و فتح القلب في الرضاء عن اللَّه، و خفض القلب في الاشتغال بغير اللَّه، و وقف القلب في الغفلة عن اللَّه.
أ لا ترى ان العبد اذا ذكر اللَّه بالتعظيم خالصا، ارتفع كل حجاب كان بينه و بين اللَّه تعالى من قبل ذلك، و اذا انقاد القلب لمورد قضاء اللَّه تعالى بشرط- الرضاء عنه كيف ينفتح بالسرور و الروح و الراحة، و اذا اشتغل قلبه بشى‏ء من أسباب الدنيا كيف تجده اذا ذكر اللَّه بعد ذلك و آياته منخفضا مظلما كبيت خراب خلو ليس فيه عمران و لا مونس، و اذا غفل عن ذكر اللَّه تعالى كيف تراه بعد ذلك موقوفا محجوبا قد قسا و اظلم منذ فارق نور التعظيم.

همين طورى كه كلمات علائمى دارند كه دلالت مى‏ كنند بر حالات مختلف كه به اقتضاى عوامل مختلف پيدا مى‏ شوند از حال رفع و نصب و جر و وقف كلمات: قلوب و دلها نيز به تناسب خود علائم و اعرابهائى دارند، كه دلالت‏ مى ‏كنند بر ظهور مراتب و مكنونات قلب.

حضرت صادق (ع) فرمود: اعراب قلوب بر چهار نوع است: رفع و فتح و خفض و وقف.

حالت رفع قلوب: در صورتيست كه در ذكر و ياد خدا باشد.

حالت فتح: در مورديست كه از پروردگار خود راضى باشد.

حالت خفض: در حاليست كه به غير خدا متوجه و مشغول باشد.

حالت وقف: آن وقتيست كه از خداى خود غافل باشد.

آيا نمى ‏بينى كه چون انسان در ياد خدا بود و او را روى خلوص نيت و محبت تجليل و تعظيم كند: چگونه حجاب ها و موانعى كه در ميان او و خدا بود بر طرف شده، و قلب به سوى خدا مرتفع و متوجه گردد.

و چون در مقابل قضا و حكم خدا راضى و تسليم گشت، چگونه قلب انسان منفتح و باز شده، و حالت سرور و آرامش و اطمينان پيدا مى ‏كند.

و هنگامى كه انسان مشغول امور دنيوى و متوجه به شهوات و زخارف دنيا شد؛ مى ‏بينى كه چگونه در مقابل ذكر خدا و آيات او محجوب  و منخفض و تاريك است، مانند اطاقى كه مخروبه و خالى بوده و اثرى از انس و عمران و سكنى در آن نباشد. و چون انسان از ياد خدا غفلت ورزيد،: چگونه مى‏ يابى آن را كه متوقف و سر پوشيده و ظلمانى گشته، و اثرى از انوار عظمت و جلال در آن پيدا نمى ‏شود.


مصباح الشريعة ،منسوب به جعفر بن محمد( امام ششم علیه السلام ) ، ترجمه مصطفوى،  ص: 10


 2 نظر

کمترین حد شکر چیست ؟

03 تیر 1394 توسط مرادی


قال الصادق (ع) في كل نفس من أنفاسك شكر لازم لك، بل ألف أو اكثر، و أدنى الشكر رؤية النعمة من اللَّه تعالى، من غير علة يتعلق القلب بها دون اللَّه عز و جل، و الرضاء بما اعطى، و ان لا تعصيه بنعمة و تخالفه بشي‏ء، من أمره و نهيه بسبب نعمته، فكن للَّه عبدا شاكرا على كل حال تجدا اللَّه ربا كريما على كل حال، و لو كان عند اللَّه تعالى عبادة تعبد (يتعبد) بها عباده المخلصون أفضل من الشكر على كل حال لا طلق لفظة (لفظها) فيهم من جميع الخلق.
بها (باختصاصهم بها)، فلما لم يكن افضل منها خصها من بين العبادات و خص اربابها، فقال: و قليل من عبادى الشكور.

 


 حضرت صادق (ع) فرمود : در هر نفسى از نفسهاى تو شكرى لازم است براى تو و بلكه هزار شكر يا بيشتر است.
كمترين حد شكر اينست كه نعمت را از طرف خدا ديده و علتى را كه مورد علاقه قلب و جالب توجه باشد براى نعمت نتراشد، و تنها علت و سبب‏ نعمت را خدا دانسته، و به آنچه او عطاء مى‏ كند راضى باشد، و به وسيله نعمت‏هاى او معصيت و مخالفت اوامر و نواهى او نكند.
پس در هر حال و در همه وقت بنده شكرگزار خدا باش، تا خداى خود را در هر مورد پروردگار بخشاينده و مهربان بينى. و اگر نزد خداوند متعال عبادتى از عبادتهائى كه بندگان مخلص به آن عبادت مى ‏كنند بهتر و بالاتر از شكر بود: البته اسمى از آن برده و بندگان خود را به آن عبادت مخصوص امر مى ‏فرمود. ولى چون عبادتى بهتر و مطلوب‏تر از آن نبود؛ از اين لحاظ اين عبادت را انتخاب فرموده، و از ميان بندگان خود تنها اشخاصى را انتخاب كرده و از آنان اسم برد كه شاكر هستند، و فرمود: و كم است در ميان بندگان من اشخاصى كه شاكر هستند.


مصباح الشريعة،منسوب به جعفر بن محمد( امام ششم علیه السلام ) ،ترجمه مصطفوى،  ص: 27

 

 

 3 نظر

پاداش هدیه ختم قرآن به ائمه اطهار (ع)

26 خرداد 1394 توسط مرادی




على بن مغيرة گويد: به حضرت أبى الحسن (كاظم) عليه السلام عرض كردم:

كه پدر من از جد شما پرسيده از ختم قرآن در هر شب؟

و جد شما فرموده بود: هر شب،

و به او عرض كرده بود: در ماه رمضان؟

جد شما فرموده بود: و در ماه رمضان،

پدرم به او عرض كرده بود: آرى هر چه توانائى داشته باشم (بخوانم)؟

(فيض (ره) گويد: محتمل است در اينجا چيزى افتاده و ساقط شده باشد)

و پدرم چنين بود كه چهل بار قرآن را در ماه رمضان ختم ميكرد و من نيز

پس از پدرم (بهمين اندازه ‏ها) ختم ميكنم گاهى بيشتر و گاهى كمتر

به اندازه فراغت و شغلم و باندازه نشاط و كسالتم؟ و چون روز عيد فطر

شود يك ختم آن را هديه رسول خدا (ص) كنم، و يكى را هديه على

عليه السلام و يكى را هديه حضرت فاطمه عليها السلام و همچنين

براى هر يك از ائمه (ع) تا برسد به شما كه براى هر يك يكى هديه كنم

و تا باين حال رسيده ‏ام چنين كرده‏ ام، براى من در برابر اين عمل چه

پاداشى هست؟

فرمود: پاداشت اين است كه روز قيامت با ايشان باشى،

گفتم:اللَّه اكبر! اين است پاداش من؟

تا سه بار فرمود: آرى.

 

أصول الكافي،محمد یعقوب کلینی ، ترجمه مصطفوى، ج‏4، ص: 423

 

 



 2 نظر
  • 1
  • 2
  • ...
  • 3
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6
  • ...
  • 7
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 31

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • کلام نور
  • اشعار
  • دل نوشته
  • دعا
  • مناجات
  • مهدویت
    • رسانه در آخر الزمان
  • فرمایشات رهبری
  • سخنی دوستانه
  • نکاتی از نهج البلاغه
  • مباحث سیاسی
    • عکس نوشته
  • عمومی
  • چهل گام شناخت
  • سخنرانی
  • کلام وحی
  • شهدا
  • کوتاه و آموزنده
  • مباحث تفسیری
  • مناسبت روز
  • اندیشه مطهر
  • فاطمیه
  • اشعار مهدوی
  • نکته ای از یک حکایت
  • نکاتی از معراج السعاده
  • انتخابات
  • ولایت فقیه
  • چکیده مقاله
  • حجاب و عفاف
  • یادداشت ها
  • اینفو گرافی
  • نکات طلبگی
  • تربیت دل پذیر
  • شهدای گمنام
  • دانلود کتاب
  • غدیر
  • مباهله
  • ماه محرم و عاشورا
    • امام حسین (ع) و احیای امر به معروف
    • معرفی یاران وفادار امام حسین (ع)
    • پیام آوران عاشورا
  • روایت و تصویر
  • لطایف
  • توصیه هایی از علما
  • امامت
  • پیامبر رحمت
  • نماز
  • انقلاب اسلامی
  • فاطمیه
  • سخنان حضرت زهراء سلام الله علیها
  • بانوی کرامت
    • احادیث
    • سخنان علما در مورد حضرت معصومه (س)
    • کرامات حضرت معصومه (ع)
  • نقش زنان در فرهنگ سازی عاشورا
  • دانلود ترجمه نهج البلاغه
  • امر به معروف و نهی از منکر
  • تقویت معنوی طلاب
  • ماه مبارک رمضان
  • امام رضا
  • پاسخ به شبهات
  • آموزش word
  • دهه فجر
  • امام علی (ع)
  • اسرار عبادات
  • معرفی کتاب
  • کلیپ
  • سبک زندگی عاشورایی
  • چکیده پایان نامه
  • مادر
  • اقتصاد مقاومتی : تولید - اشتغال
  • کارکاتور
  • یک لقمه کتاب
  • بیانیه‌ی گام دوم انقلاب

کاربران آنلاین

  • آشنا
  • صفيه گرجي
  • رضيه رييسي
  • الهام عارفپور
  • نورفشان
  • انانه
دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
مهدویت امام زمان (عج)

اوقات شرعی

کد آمارگیر

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس