• تماس  
  • خانه 

معرفت و امام شناسی یک بانو / ای بشیر، از حسین (ع) چه خبر؟

03 اسفند 1392 توسط مرادی

 

 

حضرت امّ البنین مادر حضرت عباس (ع) است ، در جریان

عاشورا در كربلا، چهار فرزند رشید او بنام های عباس ،

عون و عثمان و جعفر به شهادت رسیدند، هنگامی كه

بشیر به مدینه آمد و اخبار كربلا را به مردم مدینه رساند،

وقتی به حضور امّ البنین رسید، برای اینكه به تدریج او را

از شهادت فرزندانش آگاه كند، فرزندان او را یكی یكی

اسم برد، ام البنین در هر بار می گفت :

ای بشیر، از حسین (ع) چه خبر؟

فرزندانم و آنچه زیر آسمان كبود است همه به فدای

اباعبدالله الحسین (ع) باد، هنگامی كه بشیر خبر

شهادت امام حسین (ع) را داد، ام البنین با آهی

سوزان گفت :

بندهای دلم را گسستی .

آری معرفت و امام شناسی آن بانوی بزرگوار در حدی

بود كه در مورد چهار فرزندش ، چنین نگفت ولی در مورد

رهبرش امام حسین (ع) چنین فرمود.

 

(داستان دوستان،محمدمحمدي اشتهاردي)

 


 نظر دهید »

كربلا ثابت كرد كودك مى‏تواند مبارزه كند، مى‏شود زن شهيد بدهد و خودش را نبازد. مى‏شود بچه را كتك بزنند و از پا در نيايد.

04 بهمن 1392 توسط مرادی

 

امام حسين هنوز به كربلا نرسيده، يك برخورد با عمروبن

قيس دارد. عمروبن قيس در راه به امام حسين مى‏رسد و

امام حسين او را دعوت مى‏كند، مى‏گويد: من فرزند زياد

دارم، نزد مردم اموالى دارم و خلاصه هر چه امام او را دعوت

مى‏كند، بهانه‏ ى زندگى و دنيايش را مى‏گيرد. من نمى‏ توانم

بيايم. اولين مطلب اين كه وقتى انسان مى‏گويد: نمى‏ توانم،

خيلى وقت‏ ها آدم فكر مى‏كند، كارى را نمى‏تواند بكند، اما

بعد مى‏بيند كه مى‏تواند.

به زن مى‏گويى: واجب الحج هستى، بايد به مكه بروى.

مى‏گويد: من چطور مى‏توانم اين بچه‏هاى كوچك را رها كنم؟

بعد همين خانم قهر مى‏كند و مى‏بينى دو ماه رفت و بچه هايش

را رها كرد. يا مثلًا فرض كنيد به بازارى مى‏گوييم: آقا به مكه برو!

مى‏گويد: آقا من گرفتارم .  فرض كنيد، چك و سفته و فلان،

حادثه‏اى برايش پيش مى‏آيد و مى‏بينى مدت‏ها در بازار مغازه‏اش

تعطيل است. يا وقتى به او مى‏گوييم: آقا حساب مالت را بكن.

از طبقه‏ى محروم اگر حقى در زندگى تو هست، آن را بده.

مى‏گويد: آقا نمى‏شود، حسابش مشكل است. سخت است،

فلان و بهمان است. اما اگر همين آقا چيزى را گم كند، تمام

زندگى و حساب و كتابش را زير و رو مى‏كند. به خود ما اگر

بگويند: بدو!  مى‏گوييم: من 2 كيلومتر بيش‏تر نمى‏توانم بدوم.

اما اگر يك گرگ ما را دنبال كند، 40 كيلومترمى دويم.


ما اول خيال مى‏كنيم نمى‏ شود، خيال مى‏كردند با رژيم يزيد

نمى‏شود مبارزه كرد. امام حسين ثابت كرد كه حتى بچه‏ ى

شش ماهه هم مى‏تواند با رژيم در بيفتد. خيال مى‏كردند اگر

انسان شهيد بدهد، تضعيف مى‏شود. ماجراى امام حسين

ثابت كرد، زينب كبرى شهيد داد ولى روحيه‏ اش تضعيف نشد.

خيال مى‏كنند تحقير مى‏تواند سرنوشت انسان را عوض كند،

بچه‏ هاى كوچك امام حسين را، يكى دو تايى كه مانده بودند،

به جلسه‏ ى يزيد بردند. يزيد به پسرامام حسين گفت:

تو زرنگ ترى يا پسر من؟

پسر امام حسين گفت: يك شمشير بده تا به تو بگويم. وقتى

چنين چيزى را مى‏پرسد، بچه‏ى داغ ديده مى‏گويد: احوالت

چطور است؟

جواب مى‏دهد: خدا را شكر، الحمدلله.

مى‏گويد: ديدى مابه عزت رسيديم.

جواب مى‏دهد: نخير، عزيز ما هستيم، صبر كن ظهر بشود تا

ببينى در اذان بعد از اشهد ان لا اله الا الله چه مى‏گويند.

مى‏گويند «اشهد ان محمداً رسول الله» ظهر معلوم مى‏شود،

چه كسى عزيز است. يعنى كربلا ماجرايى است كه ثابت كرد

عزيز كيست؟

به امام سجاد گفتند: تو عزيزى يا ذليل؟

گفت: صبر كن ظهر بشود تا به تو بگوييم عزيز كيست. كربلا ثابت

كرد كودك مى‏تواند مبارزه كند، مى‏شود زن شهيد بدهد و خودش

را نبازد. مى‏شود بچه را كتك بزنند و از پا در نيايد.

 

(برنامه درسهايى از قرآن، سال 60 )

 


 1 نظر

قاسم ، پسر عموی حسین است ، پیشوای شهیدان ، داماد زینب است ، بانوی بانوان

04 دی 1392 توسط مرادی

 

جعفر طیار برادر بزرگ علی است و عموی عالی قدر حسین .

فرمانده سپاه رسول خداست در جهاد با روم ، جهادی که در

تاریخ اسلام به جهاد “موته ” نامیده شده است . جعفر در این

جهاد جانبازی ها کرد و آن قدر کوشید تا شهید گردید .


پسرش محمد در پیشگاه عمو ، امیرالمومنین ، در جهاد صفین

جانبازی کرد تا شهید شد .


نوبت به قاسم رسید . قاسم پسر محمد است ،شهید صفین و

نواده جعفر است ، شهید موته و خود شهید کربلاست .


قاسم ، پسر عموی حسین است ، پیشوای شهیدان ، داماد

زینب است ، بانوی بانوان. پسر عمو و دختر عمو دو همسر باوفا ،

همراه حسین به کربلا آمدند . شوهر به شهادت رسید و زن به

اسارت . قاسم قهرمان میدان جنگ بود ، دلاور بود ، نیرومند بود .

روز شهادت جان فشانی کرد و چنان دلیری از خود نشان داد

که کمتر دیده شده بود .


یاران حسین علیه السلام از جنگ نمی هراسیدند ؛ چون

حسین نمی هراسیدند ، شهادت را استقبال می کردند ؛

چون حسین چنین بود . پیشگاه هر گونه باشد ، پیرو، همان

گونهخواهد بود . سرباز از افسر می آموزد ، شجاعت را ،

رشادت را، انسانیت را .


قاسم در میدان شهادت جانبازی کرد و شمشیر زد ، سوارکاران

و پیادگانی از سربازان یزید را به دوزخ فرستاد . هنگامی که سر

تا پا مجروح و زخم دیده و آغشته به خون گردید و رمقی نمانده

بود ، یزیدیان گرداگردش را گرفتند و شهیدش ساختند.


( پیشوای شهیدان ، آیت الله سید رضا صدر ، ص 390 )

 


 1 نظر

کودکی که گناهی نداشت ، به میدان نیامد ، سلاحی بر دست نداشت ، دفاعی نکرد ؛ ولی شهید شد

04 دی 1392 توسط مرادی

 

شهید کوچولوی دیگر که از کوچولو ، کوچولوتر بود . او به

میدان شهادت نیامد ، ولی شهادت یافت . نامش محمد ،

نواده عقیل بود . عقیل عموی بزرگ حسین بود ، و از

عرب شناسان نامی به شمار می رفته است . کوچولو ،

پیش از حسین کشته شد . کوچولوتر بعد از حسین

شهید  شد .

کوچولو، شهادت عموی خود حسین را ندید . کوچولوتر

شهادت عموزاده اش حسین را بدید . کوچولو از پیش

رفتو کوچولوتر از دنبال . کوچولو ، ده ساله بود .


کوچولوتر هفت ساله بود . محمد از عبدالله سه سال

کوچک تر بود .


همان که حسین شهادت یافت و یزیدیان به سوی خیمه

تاختند ، تا بانوان حرم را اسیر کنند و آن چه هست ببرند !

هر چند فضیلت و تقوا ، شرافت و بزرگواری ، ایمان و عدل ،

بردنی نیست و یزیدیان برای بردن آن ها به خیمه ها

نتاختند . محمد که پیراهنی بر تن داشت از خیمه ای بیرون

شد ، هاج و واج بود و مات و مبهوت بدین سو و آن سو

می نگریست .


هر کس به فکر خود بود ، بزرگسالان از خردسالان غافل

شده بودند . آتش بود ، غارت بود ، تاخت و تاز بود ، ولی

انصاف نبود ، رحم نبود ، مهر نبود ، انسانیت نبود ! محمد

چوبی ازچوب های خیمه را به دست گرفته ایستاده بود ،

ده سوار بدو نزدیک شدند . از میان آن ها،هانی حضرمی

بدو نزدیکشد ، نزدیک تر شد تا به کودک رسید . از اسب

خم گردید و با شمشیر کودک را دو نیم کرد !


کودکی که گناهی نداشت ، به میدان نیامد ، سلاحی بر

دست نداشت ، دفاعی نکرد ، قدرت گریز نداشت . یزیدیان ،

کودکان ناتوان و بلادفاع را کشتند و نشان دادند که شریرترین

از بشر ، خود بشر است .

 

( پیشوای شهیدان ، آیت الله سید رضاصدر ، ص 396)

 


 نظر دهید »

آخرین شهید /پس از شهادت علی یار باوفای حسن و فدایی غم خوار حسین بود و در دوستی آنان پایدار و ثابت قدم .

02 دی 1392 توسط مرادی

 

” هفهاف ” از دلیران بصره و از بزرگان آن سرزمین به شمار بود و

در زمره یاران نامدار علی علیه السلام قرار داشت . در جهاد های

سه گانه آن حضرت شرکت داشته و دلاوری ها نشان داده بود و

از سرداران یاران امیر المومنین به شمار می رفت . در جهاد صفین ،

از طرف علی به فرماندهی عشیره اَزاد بصره منصوب شده بود . پس

از شهادت علی یار باوفای حسن و فدایی غم خوار حسین بود و

در دوستی آنان پایدار و ثابت قدم .


هفهاف ، در بصره شنید که حسین از مکه بیرون شده و رهسپار

عراق گردیده است . از بصره بیرون شد و به سوی کوی شهادت

دویدن گرفت .


وقتی به سرزمین کربلا رسید که حماسه شهادت پایان یافته و کار

از کار گذشته و حسین کشته شده بود . هفهاف به درون سپاه

یزید رفت و پرسید: خبر چیست و حسین کجاست ؟!

پرسیدند : تو کی هستی؟

گفت : من هفهاف راسبی هستم و از بصره برای یاری حسین

آمده ام .


گفتند: این خیمه گاه حسین است که لشکر بدان هجوم کرده ،

تاراج می کنند! و ایشان دختران رسولند ، که به اسارت گرفته

شده اند .

 

هفهاف که این خبر شوم را شنید و از شهادت پیشوای شهیدان و

تاراج خرگاهش و اسارت بانوان حرم ، آگهی یافت ؛ شمشیر از نیام

برکشید و بر لشکر یزید بتاخت و به جنگ پرداخت . جمعی از آن مردم

را به دورخ فرستاد و یک تنه به نبرد ادامه داد . رخم بسیاری برداشت

و سراپا آغشته به خون گردید . دورش را گرفتند و شهیدش ساختند .

 

( پیشوای شهیدان ، آیت الله سید رضا صدر ، ص 410)

 



 نظر دهید »

اعمال روز اربعین

01 دی 1392 توسط مرادی

 

روز بیستم روز اربعین و به قول شَیْخَیْن روز رُجُوع حرم امام حسین

 

علیه السلام است از شام به مدینه و روز وُرُود جابربن عبدالله انصاری

 

است به کربلا بجهت زیارت امام حسین علیه السلام و او اوّل زائر آن

 

حضرت است و زیارت آن حضرت در این روز مستحب است و از

 

حضرت عسکری علیه السلام روایت شده که فرمود:

 

علامات مؤ من پنج چیز است:

 


پنجاه و یک رکعت نماز فریضه و نافله در شب و روز گذاردن

و زیارت اربعین کردن

و انگشتر بر دست راست کردن

و جَبین را در سجده بر خاک گذاشتن

و بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ را بلند گفتن

 

و شیخ در تهذیب و مصباح زیارت مخصوصه این روز را از حضرت

 

صادق علیه السلام نقل کرده و ما ان شاءَالله آن را در باب

 

زیارات نقل خواهیم نمود.

 

 

منبع: مفاتیح الجنان، حاج شیخ عباس قمی(ره)

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • ...
  • 10
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • کلام نور
  • اشعار
  • دل نوشته
  • دعا
  • مناجات
  • مهدویت
    • رسانه در آخر الزمان
  • فرمایشات رهبری
  • سخنی دوستانه
  • نکاتی از نهج البلاغه
  • مباحث سیاسی
    • عکس نوشته
  • عمومی
  • چهل گام شناخت
  • سخنرانی
  • کلام وحی
  • شهدا
  • کوتاه و آموزنده
  • مباحث تفسیری
  • مناسبت روز
  • اندیشه مطهر
  • فاطمیه
  • اشعار مهدوی
  • نکته ای از یک حکایت
  • نکاتی از معراج السعاده
  • انتخابات
  • ولایت فقیه
  • چکیده مقاله
  • حجاب و عفاف
  • یادداشت ها
  • اینفو گرافی
  • نکات طلبگی
  • تربیت دل پذیر
  • شهدای گمنام
  • دانلود کتاب
  • غدیر
  • مباهله
  • ماه محرم و عاشورا
    • امام حسین (ع) و احیای امر به معروف
    • معرفی یاران وفادار امام حسین (ع)
    • پیام آوران عاشورا
  • روایت و تصویر
  • لطایف
  • توصیه هایی از علما
  • امامت
  • پیامبر رحمت
  • نماز
  • انقلاب اسلامی
  • فاطمیه
  • سخنان حضرت زهراء سلام الله علیها
  • بانوی کرامت
    • احادیث
    • سخنان علما در مورد حضرت معصومه (س)
    • کرامات حضرت معصومه (ع)
  • نقش زنان در فرهنگ سازی عاشورا
  • دانلود ترجمه نهج البلاغه
  • امر به معروف و نهی از منکر
  • تقویت معنوی طلاب
  • ماه مبارک رمضان
  • امام رضا
  • پاسخ به شبهات
  • آموزش word
  • دهه فجر
  • امام علی (ع)
  • اسرار عبادات
  • معرفی کتاب
  • کلیپ
  • سبک زندگی عاشورایی
  • چکیده پایان نامه
  • مادر
  • اقتصاد مقاومتی : تولید - اشتغال
  • کارکاتور
  • یک لقمه کتاب
  • بیانیه‌ی گام دوم انقلاب

کاربران آنلاین

  • Maryam
  • هایده بیابانی قره موسی
دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
مهدویت امام زمان (عج)

اوقات شرعی

کد آمارگیر

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس