تأويل كهيعص چيست؟!
در خبر سعد بن عبد اللَّه اشعرى و تشرف وى به حضور امام زمان و پرسش هائى كه از آن حضرت نموده است آمده که :
عرض كردم: يا ابن رسول اللَّه! تأويل كهيعص چيست؟!
فرمود: اين حروف از اخبار غيبى است كه خداوند باطلاع زكريا عليه السّلام بنده اش رسانيد، سپس آن را براى محمد صلّى اللَّه عليه و آله نيز حكايت كرد و آن بدين گونه بود: زكريا از خداوند خواست كه اسامى پنج تن را باو بياموزد پس جبرئيل آمد و آن را به وى ياد داد، از آن روز هر وقت زكريا اسامى محمد و على و فاطمه و حسن را به زبان مى آورد مسرور مي شد و غم هايش برطرف مى گرديد، ولى چون نام (حسين) را به زبان مى آورد، چندان مي گريست كه گلويش مي گرفت و نفسش قطع مي شد.
روزى گفت: خداوندا! مرا چه مى شود كه هر گاه اسامى آن چهار تن را مي برم غمهايم تسكين مى يابد ولى وقتى نام حسين را مي برم اشكم جارى مي گردد! خداوند متعال داستان آن را بوى اطلاع داد و فرمود: كهيعص. كاف اسم كربلا، و ها هلاك عترت پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و ياء يزيد پليد ظالم بحسين عليه السّلام و عين عطش آن حضرت و صاد صبر آن بزرگوار است.
چون زكريا اين را شنيد، تا سه روز از مسجدش خارج نشد، و مانع شد كه مردم نزد او بيايند. در اين سه روز مرتب گريه و زارى مي نمود و در آن حال مي گفت:
خداوندا! آيا بهترين خلق خود را به مصيبت فرزندش مبتلا مي سازى و امتحان اين واقعه جان گداز را بنابودى او فرود مى آورى؟
پروردگارا! آيا لباس اين مصيبت عظمى را به تن على و فاطمه مى پوشانى و غم و اندوه آن را به دل آنها مى اندازى؟
آنگاه گفت: پروردگارا! پسرى به من روزى فرما كه در اين سن پيرى چشمم به او روشن گردد و او را وارث و جانشين من كن و او را براى من مثل حسين براى محمد صلّى اللَّه عليه و آله قرار بده. وقتى او را به من ارزانى فرمودى، مرا مفتون محبت او گردان. سپس مرا در مرگ او مبتلا كن چنان كه محمد (ص) حبيب خود را در مرگ فرزندش سوگوار مي سازى. خداوند يحيى را به او موهبت فرمود و زكريا را در مرگ او عزادار ساخت» مدت حمل يحيى شش ماه و حسين عليه السّلام نيز چنين بود و اين خود داستانى طولانى دارد.
منبع: مهدى موعود ( ترجمه جلد 51 بحار الأنوار)،ص: 835