• تماس  
  • خانه 

بى‏ دردى، بزرگترين درد است.

02 بهمن 1393 توسط مرادی

 

بى‏ دردى، بزرگترين درد است. قديمي ها گاهى كه مى‏ خواستند كسى را تحقير كنند، مى ‏گفتند: فلانى بى ‏درد است.

امام خمينى رضوان الله تعالى عليه در بسيارى از سخنان و نامه‏ هاى خود، افرادى را به عنوان مرفّهان بى‏ درد مورد انتقاد قرار مى ‏داد.

قرآن مى‏ فرمايد: پيامبر وقتى مشكلات مردم را مى‏ ديد، مى‏ سوخت.

در حديث مى ‏خوانيم:

خداوند به موسى‏ عليه السلام فرمود: آيا مى‏ دانى كه چرا تو را براى پيامبر انتخاب كردم؟

موسى گفت: نه!

خداوند فرمود: در تو سوزى بود كه در ديگران نبود.

قرآن مى ‏فرمايد: پيامبر اكرم صلى الله عليه و اله براى ارشاد مردم حرص مى ‏زد و گويا خودش را مى‏ خورد.

بى ‏دردى و سنگدلى از بزرگترين امراض روحى است.

خداوند مى‏ فرمايد: بعضى دلها از سنگ سفت‏ تر است، زيرا از كنار بعضى سنگها چشمه آبى بيرون مى ‏آيد؛ ولى‏ دلهايى پيدا مى‏ شود كه با هيچ موعظه‏ اى تكان نمى‏ خورد.

به هر حال، كسى توفيق امر به معروف و نهى از منكر را پيدا مى‏ كند كه روحى شاد و قلبى پرسوز داشته باشد.

نشانه سوز آن است كه مانند وقتى كه سخن ناروايى درباره خودش شنيد، عصبانى شده و عكس العمل نشان مى ‏دهد، هرگاه غيبت ديگران را نيز شنيد، ناراحت شود. يا اگر در منزل خودش شير آبى باز ماند، آن را مى ‏بندد، همين كه ديد شير آبى در جاى ديگر باز مانده است، آن را ببندد.

راستى كه اگر اين حساسيتهاى شخصى به حساسيت‏هاى عمومى تبديل شود، دنيا بهشت مى‏ شود. چرا برف خانه خود را پاك مى ‏كنيم، ولى آن را در كوچه مى ‏اندازيم؟

چرا آب‏هاى آلوده منزل را به سوى جوي هاى خيابان روانه مى ‏كنيم؟

چرا آشغالهاى مغازه را در خيابان مى‏ ريزيم؟

و چرا؟ و چرا؟

همه اينها نشانه آن است كه ما هنوز ما نشده ‏ايم؛ بلكه من هستيم. بايد ديگران را از خود و خود را از ديگران بدانيم و به گفته قرآن (بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْض) همه از يكديگر باشيم؛

همچون حديثى كه شاعر آن را چنين به شعر در آورده است:

بنى ‏آدم اعضاى يك پيكرند كه در آفرينش ز يك گوهرند

چو عضوى به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار

دلسوزى و حُسن نيت بقدرى ارزش دارد كه در كتابهاى فقهى مى‏ خوانيم:

هرگاه شخصى به قصد خدمت كارى انجام داد، ولى در اين كار ضررى پيش آمد، آن شخص جريمه نمى‏ شود. براى مثال، اگر شخصى از روى دلسوزى، كودكى را كه در وسط خيابان و در معرض ماشينهاست، به كنار ديوار ببرد ولى از سوراخ ديوار مارى كودك را بگزد آن شخص مسؤول نيست؛ زيرا كارش به قصد خير بوده است. يا اگر شخصى در حين خدمت بدون كوتاهى كردن؛ ضربه‏ اى بر جنس يا مال زد، جريمه‏ اش نمى‏ كنند.

قرآن در اين موارد مى‏ فرمايد: ما عَلىَ الْمُحْسِنينَ مِنْ سَبيل؛

يعنى كسى كه به قصد احسان گامى برداشت، ولى تصادفاً خطر و يا ضررى پيش آورد، راهى براى جريمه كردن او نيست.

 

منبع : امر به معروف و نهى از منكر، محسن قرائتی ، ص: 139

 

 


 3 نظر

‏امام با عصبانيت فرمود: به درك! آبروى پيامبر عزيز را برده است و بايد كشته شود.

02 بهمن 1393 توسط مرادی

 

 

امر به معروف و نهى از منكر علاوه بر ايمان و علم و قدرت و شيوه، نياز به يك سوز و گداز و تعصب و غيرت دينى خاصّى دارد.

در حديثى مى‏ خوانيم امام سجاد عليه السلام فرمود كه حضرت موسى از خداوند پرسيد: چه كسانى را در سايه عرش خود مى‏ پذيرى؟

خطاب آمد: افراد دست و دل پاكى هستند كه هرگاه ديدند حرام هاى الهى به صورت حلال در آمد، همچون ببر زخم خورده غضب مى‏ كنند. 

 

خاطره‏

همين كه سلمان رشدى مزدور در كتابش به پيامبر اكرم صلى الله عليه و اله اهانت نمود، امام خمينى رحمة الله عليه، فتواى قتل او را صادر كرد.

گروهى از سياستمداران و حقوقدانان بين المللى به امام گفتند: اين فتوا با قوانين بين المللى سازگار نيست.

امام با عصبانيت فرمود: به درك! آبروى پيامبر عزيز را برده است و بايد كشته شود. حتى اگر عابد دهر شود، فايده ندارد و توبه او پذيرفته نيست.

بار ديگر فرمود: اى كاش جوان بودم و به انگلستان مى ‏رفتم تا خودم او را هلاك كنم. اين است غيرت دينى.

آرى! امر و نهى نياز به قلبى پرسوز و تصميم و اراده ‏اى جدى دارد.

قرآن‏ مى ‏فرمايد: انَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ اْلُامُور

حتى اگر سخن ما مؤثر واقع نشد، همين امر و نهى وسيله نجات ما خواهد شد.

قرآن مى ‏فرمايد: زمانى كه قهر خدا آمد، ما ناهيان از منكر را نجات داديم. و انْجَيْنَا الَّذينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ اخَذْنَا الَّذينَ ظَلَمُوا

به هر حال، اگر انسان اهل درد و سوز باشد، امر به معروف و نهى از منكر مى ‏كند.

 

منبع : امر به معروف و نهى از منكر، محسن قرائتی ، ص: 137

 


 1 نظر

اگر بر اثر امر به معروف و نهی از منکر دل کسی بشکند، آیا نهی‌کننده از این بابت مسئول است و باید جبران کند؟

26 آذر 1393 توسط مرادی

 

 

اگر بر اثر امر به معروف و نهی از منکر دل کسی بشکند، آیا نهی‌کننده از این بابت مسئول است و باید جبران کند؟

 


دل شکستن اگر به این معناست که او اذیت می‌شود، آزار دادن دیگران ولو برای امر به‌ معروف و نهی از منکر جایز نیست، مگر اینکه آن گناه، گناه بسیار بزرگی باشد یا آن معروفی که ترک می‌کند خیلی مهم باشد و راه دیگری هم نداشته باشیم. در این حالت ممکن است بگوییم خب دلش هم بشکند عیبی ندارد، ولی دیگر گناه نکند، اینجا دل شکستنی است که چاره‌ای از آن نیست و از سر عطوفت و مهربانی است. تعابیری نسبت به امر به‌ معروف و نهی از منکر داریم که باید آمر به‌ معروف و ناهی از منکر مثل پدری مهربان و طبیبی دلسوز باشد و همان‌طور که ممکن است از روی دلسوزی پدر به فرزندش تندی کند که راه خطا نرود، آمر به‌ معروف هم باید این‌طور باشد، مثل طبیب دلسوزی که تیغ جراحی می‌گذارد و بدن را می‌شکافد، اما نمی‌خواهد به مریضش ستم کند، بلکه از روی دلسوزی است و می‌خواهد بیمارش از بیماری رهایی پیدا کند. آمران به‌ معروف و ناهیان از منکر باید این‌گونه باشند. فلذا ممکن است دل آن شخص هم بشکند، اما دل‌شکستنی که فرد، گناه نمی‌کند و به جهنم نمی‌رود خوب است.

در همین رابطه پرسیده‌اند که اگر امر به معروف و نهی از منکر باعث کدورت و اختلاف شود هم آیا باز واجب است؟ پاسخ این است که یکی از شرایط امر به‌ معروف و نهی از منکر این است که مفسده‌ای نداشته باشد؛ یکی از مفسده‌ها، همین اختلاف و دودستگی بین بستگان و خانواده‌ها است. حال ممکن است یک کدورتی پیش بیاید، اما بعدش برطرف بشود؛ اینجا بحث تزاحم اهم و مهم پیش می‌آید. گرچه ایجاد کدورت و بقای کدورت بین مؤمنان صحیح نیست؛ اما گاهی وقت‌ها کدورتی جزئی پیش می‌آید ولی آن گناهی که مرتکب می‌شود یا واجبی که ترک می‌کند، آن‌قدر مهم است که حالا بگوییم کدورت هم پیش می‌آید اشکالی ندارد. مثل‌ اینکه گاهی برخی مجالسی دارند، مجالس شادی و حد و مرز شرعی را مراعات نمی‌کنند؛ بزن‌وبکوب است، رقص است؛ امثال این‌ها است؛ اختلاط محرم و نامحرم است. خب حالا ما می‌دانیم همچنین مجلسی می‌خواهند برگزار کنند؛ اگر ما تذکر دهیم یک کدورتی پیش می‌آید ولی بعد از مدتی برطرف می‌شود و گفتن ما درصورتی‌که اثر داشته باشد یعنی دیگر این کارها را نکنند یا شما رفتی در مجلسشان و دیدی که وضع این است خب اگر تذکر بدهی اثر می‌کند، ولی فعلاً با شما یک‌کمی کدورت پیدا می‌کنند و بعد از مدتی هم برطرف می‌شود. خب این اهمیتش خیلی زیاد است و باید نهی از منکر کرد.

اما اگر موجب اختلاف می‌شود اختلاف و دودستگی بسیار ناپسند است و اسلام به‌شدت با آن برخورد کرده است و قرآن و روایات و فتاوا بر این است که وحدت بین مؤمنان محفوظ بماند و از هر کاری که موجب اختلاف و تفرقه است بپرهیزند، اگر واقعاً اختلاف در آن حد است و به‌قول‌معروف نمی‌ارزد به خاطر این واجبی که طرف ترک کرده و ما می‌خواهیم امر کنیم یا منکری که می‌خواهد مرتکب بشود و ما نهی کنیم و این وحدت فدای آن بشود، نباید امربه‌معروف و نهی از منکر کنیم. اما اگر این واجب خیلی مهم است؛ این منکر، منکر بسیار بزرگی است و اگر اختلاف جزئی هم پیش آمد بعداً برطرف می‌شود اینجا باید امرونهی کرد.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین فلاح‌زاده


منبع :khamenei.ir


 نظر دهید »

آیا فراگیری یک گناه مثل بدحجابی یا اصلاح صورت، امر به معروف را در آن مورد ساقط می‌کند؟

25 آذر 1393 توسط مرادی



آیا فراگیری یک گناه مثل بدحجابی یا اصلاح صورت، امر به معروف را در آن مورد ساقط می‌کند؟


نه‌تنها باعث نمی‌شود که تکلیف ساقط شود، بلکه سنگین‌تر هم می‌شود. چون اگر گناه فردی بود و یک نفر انجام می‌داد خب این آثار سوئی روی جامعه و افراد جامعه ندارد اما اگر خدای ناکرده شیوع پیدا کرد و فراگیر شد، افراد زیادی مرتکب می‌شوند، اینجا تکلیف سنگین‌تر می‌شود. بنابراین فراگیری و عادی شدن گناه در جامعه مجوزی برای ترک امر به معروف و نهی از منکر نیست ولی گاهی وقت‌ها به خاطر این شیوع، اثر نمی‌کند و باید شیوه‌های دیگری پیش گرفت. حالا ممکن است گروهی باهم متحد بشوند شیوه‌های مختلفی را اجرا کنند. گاهی نشر یک کتاب، گاهی نوشتن یک مقاله، گاهی فرستادن پیامک و گاهی به واعظ شهر می‌گوییم در منبر بگوید گاهی برنامه‌ای در تلویزیون پخش بشود، گاهی فیلمی بسازند و پخش کنند تا اثر کند. همه این‌ها راه‌های مختلفی برای امر به معروف و نهی از منکر است. متأسفانه همین‌که گفته می‌شود امر به معروف ذهن می‌رود سراغ یکسری گناهان شایع و علنی جامعه و همچنین گفتنِ به زبان. گفتنِ به زبان تنها یکی از راه‌های امر به معروف و نهی از منکر است شیوه‌های مختلفی در این عصر برای جلوگیری از گناه موجود است.

اولاً کثرت یک گناه خودش موجب عسر و حرج به‌طور مطلق نیست. ثانیاً عسر و حرج در اینجا شخصی است نه نوعی و نمی‌تواند مجوز باشد یا دلیل باشد که عسر و حرج است، پس امر به معروف نکنیم در آن مورد. البته اگر خود شخص تشخیص می‌دهد که امر به معروف و نهی از منکر برایش موجب عسر و حرج است و نمی‌تواند یا بسیار مشقت دارد یا ضرری دارد، در آن صورت واجب نیست. اما اگر صرفاً یک گناهی زیاد شده ولی نمی‌دانیم موجب عسر و حرج می‌شود یا نه و از آن‌طرف هم گفته‌اند امر کردن و نهی کردن احتمال تأثیر دارد، واجب است امرونهی بشود.

پرسیده‌اند آیا در فضاهایی که برخی گناهان دیگر قبح اجتماعی ندارد، برای مثال بی‌حجابی در برخی از مناطق؛ آیا می‌توان گفت برخورد ما با مردم این مناطق، می‌شود همچون برخورد مسلمانان با قبیله‌های بی‌حجاب در صدر اسلام باشد که طبق روایتی نهی از این منکر در مورد آنها واجب نبوده است؟ یعنی آن محلات و مناطق، مشابه آن قبایلی باشند که نهی از این عمل در آنجا واجب نباشد؟

پاسخ این است که وقتی به این مسأله در روایت اشاره شده، سرّش هم گفته شده است، فرموده‌اند آن‌چه که آن‌ها گوش نمی‌دهند، یعنی تأثیر ندارد: «لا یتناهون» یعنی نهی شما در آنها تاثیری ندارد، یعنی دیگر احتمال تأثیر وجود ندارد؛ بنابراین فرقی نمی‌کند؛ گناه شیوع پیدا کرده باشد یا نه، اگر نهی از منکر شما اثر ندارد که آنها گوش بدهند و گناه نکنند، بله واجب نیست بگویید؛ اگر از این جهت تأثیر نمی‌کند، بله مثل آنهاست و وجوب ندارد؛ اما اینکه کلاً بگوییم چون که گناه شیوع پیدا کرده، بنابراین بر ما واجب نیست، نه اینچنین نیست، اگر نهی از منکر مؤثر باشد واجب است.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین فلاح‌زاده


منبع :khamenei.ir

 


 5 نظر

اگر شخصی خودش مبتلا به گناهی باشد، آیا می‌تواند در آن مورد، دیگری را نهی از منکر کند؟

25 آذر 1393 توسط مرادی

 

اگر شخصی خودش مبتلا به گناهی باشد، آیا می‌تواند در آن مورد، دیگری را نهی از منکر کند؟


نه‌ تنها می‌توانید بلکه بعضی از موارد باید حتماً امر به معروف و نهی از منکر کنید ولو خودتان عامل نباشید. اگرچه در کتب فقهی از جمله در تحریرالوسیله‌ی حضرت امام رحمه‌الله آمده است که «ینبغی بآمر به المعروف و ناهی عن المنکر» و یک سری صفاتی را ذکر کردند از جمله اینکه خودش عامل به آن معروف باشد و خودش تارک آن منکر باشد، اما این‌ها جزء شرایط پسندیده است و شرط لازم نیست و بهتر است که این‌طور باشد. این‌گونه نیست چون خودش گناه کرده آن تکلیف از او برداشته شود. مثلاً بعضی‌ها می‌پرسند اگر کسی مشروب خورده آیا دیگر نباید نماز بخواند؟ خب اگر نماز نخواند می‌شود دو گناه یکی مشروب‌خواری و دیگری ترک نماز. بنابراین نماز را باید بخواند. حالا ممکن است این نماز قبول نشود اما وظیفه را باید انجام بدهد. بنابراین اگر خودش هم عامل نیست ولی موردی را می‌بیند که دیگری مرتکب گناه می‌شود ضمن اینکه وظیفه خودش این است که گناه نکند، تکلیف و وظیفه هم دارد که درصورتی‌که شرایطش وجود داشته باشد، امر به معروف و نهی از منکر کند.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین فلاح‌زاده


منبع :khamenei.ir

 


 نظر دهید »

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • کلام نور
  • اشعار
  • دل نوشته
  • دعا
  • مناجات
  • مهدویت
    • رسانه در آخر الزمان
  • فرمایشات رهبری
  • سخنی دوستانه
  • نکاتی از نهج البلاغه
  • مباحث سیاسی
    • عکس نوشته
  • عمومی
  • چهل گام شناخت
  • سخنرانی
  • کلام وحی
  • شهدا
  • کوتاه و آموزنده
  • مباحث تفسیری
  • مناسبت روز
  • اندیشه مطهر
  • فاطمیه
  • اشعار مهدوی
  • نکته ای از یک حکایت
  • نکاتی از معراج السعاده
  • انتخابات
  • ولایت فقیه
  • چکیده مقاله
  • حجاب و عفاف
  • یادداشت ها
  • اینفو گرافی
  • نکات طلبگی
  • تربیت دل پذیر
  • شهدای گمنام
  • دانلود کتاب
  • غدیر
  • مباهله
  • ماه محرم و عاشورا
    • امام حسین (ع) و احیای امر به معروف
    • معرفی یاران وفادار امام حسین (ع)
    • پیام آوران عاشورا
  • روایت و تصویر
  • لطایف
  • توصیه هایی از علما
  • امامت
  • پیامبر رحمت
  • نماز
  • انقلاب اسلامی
  • فاطمیه
  • سخنان حضرت زهراء سلام الله علیها
  • بانوی کرامت
    • احادیث
    • سخنان علما در مورد حضرت معصومه (س)
    • کرامات حضرت معصومه (ع)
  • نقش زنان در فرهنگ سازی عاشورا
  • دانلود ترجمه نهج البلاغه
  • امر به معروف و نهی از منکر
  • تقویت معنوی طلاب
  • ماه مبارک رمضان
  • امام رضا
  • پاسخ به شبهات
  • آموزش word
  • دهه فجر
  • امام علی (ع)
  • اسرار عبادات
  • معرفی کتاب
  • کلیپ
  • سبک زندگی عاشورایی
  • چکیده پایان نامه
  • مادر
  • اقتصاد مقاومتی : تولید - اشتغال
  • کارکاتور
  • یک لقمه کتاب
  • بیانیه‌ی گام دوم انقلاب

کاربران آنلاین

  • نورفشان
دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
مهدویت امام زمان (عج)

اوقات شرعی

کد آمارگیر

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس