بى دردى، بزرگترين درد است.
بى دردى، بزرگترين درد است. قديمي ها گاهى كه مى خواستند كسى را تحقير كنند، مى گفتند: فلانى بى درد است.
امام خمينى رضوان الله تعالى عليه در بسيارى از سخنان و نامه هاى خود، افرادى را به عنوان مرفّهان بى درد مورد انتقاد قرار مى داد.
قرآن مى فرمايد: پيامبر وقتى مشكلات مردم را مى ديد، مى سوخت.
در حديث مى خوانيم:
خداوند به موسى عليه السلام فرمود: آيا مى دانى كه چرا تو را براى پيامبر انتخاب كردم؟
موسى گفت: نه!
خداوند فرمود: در تو سوزى بود كه در ديگران نبود.
قرآن مى فرمايد: پيامبر اكرم صلى الله عليه و اله براى ارشاد مردم حرص مى زد و گويا خودش را مى خورد.
بى دردى و سنگدلى از بزرگترين امراض روحى است.
خداوند مى فرمايد: بعضى دلها از سنگ سفت تر است، زيرا از كنار بعضى سنگها چشمه آبى بيرون مى آيد؛ ولى دلهايى پيدا مى شود كه با هيچ موعظه اى تكان نمى خورد.
به هر حال، كسى توفيق امر به معروف و نهى از منكر را پيدا مى كند كه روحى شاد و قلبى پرسوز داشته باشد.
نشانه سوز آن است كه مانند وقتى كه سخن ناروايى درباره خودش شنيد، عصبانى شده و عكس العمل نشان مى دهد، هرگاه غيبت ديگران را نيز شنيد، ناراحت شود. يا اگر در منزل خودش شير آبى باز ماند، آن را مى بندد، همين كه ديد شير آبى در جاى ديگر باز مانده است، آن را ببندد.
راستى كه اگر اين حساسيتهاى شخصى به حساسيتهاى عمومى تبديل شود، دنيا بهشت مى شود. چرا برف خانه خود را پاك مى كنيم، ولى آن را در كوچه مى اندازيم؟
چرا آبهاى آلوده منزل را به سوى جوي هاى خيابان روانه مى كنيم؟
چرا آشغالهاى مغازه را در خيابان مى ريزيم؟
و چرا؟ و چرا؟
همه اينها نشانه آن است كه ما هنوز ما نشده ايم؛ بلكه من هستيم. بايد ديگران را از خود و خود را از ديگران بدانيم و به گفته قرآن (بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْض) همه از يكديگر باشيم؛
همچون حديثى كه شاعر آن را چنين به شعر در آورده است:
بنى آدم اعضاى يك پيكرند كه در آفرينش ز يك گوهرند
چو عضوى به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
دلسوزى و حُسن نيت بقدرى ارزش دارد كه در كتابهاى فقهى مى خوانيم:
هرگاه شخصى به قصد خدمت كارى انجام داد، ولى در اين كار ضررى پيش آمد، آن شخص جريمه نمى شود. براى مثال، اگر شخصى از روى دلسوزى، كودكى را كه در وسط خيابان و در معرض ماشينهاست، به كنار ديوار ببرد ولى از سوراخ ديوار مارى كودك را بگزد آن شخص مسؤول نيست؛ زيرا كارش به قصد خير بوده است. يا اگر شخصى در حين خدمت بدون كوتاهى كردن؛ ضربه اى بر جنس يا مال زد، جريمه اش نمى كنند.
قرآن در اين موارد مى فرمايد: ما عَلىَ الْمُحْسِنينَ مِنْ سَبيل؛
يعنى كسى كه به قصد احسان گامى برداشت، ولى تصادفاً خطر و يا ضررى پيش آورد، راهى براى جريمه كردن او نيست.
منبع : امر به معروف و نهى از منكر، محسن قرائتی ، ص: 139