تا حالا درخت پر میوه رو دیدید؟
دقت کردید یه درخت پر از میوه با یه سپیدار چه تفاوتی داره؟
اگه خوب نگاه کنید می بینید درخت هر چه بیشتر میوه
داشته باشه سرش رو پایین تر می گیره اما درختی مثل
سپیدار که هیچ میوه ای نداره سرش رو بالا نگه میداره ؛
می دونید چرا؟؟
به گمان خودش خیلی مهمه ، خیلی باارزشه ولی اینها
همش توهمه !
گاهی ماجرای ما آدم ها هم همینه !
فکر می کنیم خیلی مهم هستیم ، تا به چیزی می رسیم
غرور همه وجودمون رو فرا می گیره ،سرمون رو بالا نگه
می داریم ، تلاش نمی کنیم تا چیزی رو یاد بیریم ، مثل
درخت سپیدار ثمره ای نمی دیم ، هیچ کس هم به
سراغمون نمیاد .
همیشه وقتی غرور به سراغمون بیاد جلوی پیشرفتمون
رو می گیره ، فکر می کنیم همه چیزو می دونیم ، به
دنبال تحقیق نمی رویم همه ازمون فاصله می گیرن ؛
مقصر خودمونیم ، همه رو از خومون می رنجونیم .
اگه خدای ناکرده یه طلبه دچار غرور بشه که مردم را
از دین هم گریزان می کنه .
می دونید دلیل مغرور شدنمون چیه؟
راستی چرا مغرور میشیم ؟
گاهی ثروت ، قدرت ،زیبایی و خیلی چیزهای دیگه
و گاهی هم دلیلش کسب علم هست.یعنی وقتی
علمی به دست میاریم به خودمون مغرور می شیم ،
فکر می کنیم هیچ کی بیشتر از ما نمی دونه .
از این ها بگذریم!…
اگه این غرور به خونه بکشه می دونید چی میشه ؟
مشکلات دو چندان میشه ، هر کدوم از خانم یا آقا اگه
دچار غرور بشن زندگی ها تلخ میشه ، از همدیگه
فاصله می گیرن دیگه نمی تونن همدیگه رو تحمل کنن.
عالم مثل درخت و علم میوه اونه . همین طور که هر
چی درخت پربارتر باشه سرش رو پایین تر نگه میداره
عالم هم همین کارو می کنه ، صاحب علم سرش رو
پایین میاره.
مثلا در مورد خودمون بگیم ، اگه یه خانمی که علم داره
خطایی از همسرش دید صبر می کنه ، سریع گوشزد
نمی کنه و در یه موقعیت مناسب بدون این که همسرش
ناراحت بشه یا حس کنه که خانم می خواد علمش رو
به رخ بکشه آقا رو متوجه اشتباهش می کنه خیلی با
دقت و فروتنی.
اگه همسرش سئوالی پرسید سریع جواب نمیده ، می گه
صبر کن بپرسم . اگه زود جواب بده ممکنه همسرش فکر
کنه می خواد اظهار فضل کنه ؛ یه خانم عالم همه این موارد
رو رعایت می کنه . در مورد آقایون هم همینه ، وقتی زندگی
علما رو می خو.نیم می بینیم گاها چقدر تواضع داشتن اصلا
اگه کسی نمی دونست عالم هستن و غیر از کلاس درس
و وعظ ایشون رو می دید متوجه نمی شد.
افرادی که دنبال علم میرن معمولا سه دسته میشن که
راحت میشه با نشونه ها شناختشون ؛ یه گروه علم رو
یاد می گیرن تا با دیگران بحث کنن و نشون بدن که خیلی
میدونن ، می خوان معلومات خودشون رو به رخ دیگران
بکشن ، توی مجالس عمومی با دیگران بحث می کنن
تا اونها رو شکست بدن و برتر ی خودشون رو ثابت کنن .
گروه دوم در مقابل نزدیکان و افرادی مثل خودشون تکبر
می کنن و به خاطر علمی که دارن اونا رو تحقیر می کنن
اما در مقابل ثروتمندان به مکر و فریب دست می زنن و
تملق و چاپلوسی می کنن تا سودی بهشون برسه .
اما………….
گروه سوم؛ افرادی هستن که هدف درستی دارن و به دنبال
کمال و سعادت انسانی هستند ، درس می خونن تا اخلاق
رو بشناسن و از معلوماتشون درست استفاده کنن این گروه
در مسیر درست حرکت می کنن .
این سه گروه را امام جعفر صادق علیه السلام در یک فراز از
سخنان دلنشینشون معرفی می کنن .
فکر کنم حالا دیگه می تونیم بگیم غرور علمی چیه؟
یه تعریف ساده:
وقتی تو زندگی چیزی رو یاد می گیریم و فکر می کنیم دیگه
همه چیزو می دونیم و سعی می کنیم به همه نشون بدیم
که خیلی اطلاعات داریم دچار غروری شدیم که بهش می گن
غرور علمی
( این مطلب رو برای نشریه مدرسه نوشته بودم به نظرم اومد بد نیست
این جا هم بذارم ، اگه یه کم طولانی هست ببخشید )