دانلود خطبه غدیر با صوتی بسیارزیبا و مدیحه سرایی در 11 بخش

شبی از شب های زیبای خداوند، یک فرد نابینا سرش را به
آسمان بلند کرد و به ماه گفت : ماه خیلی تو را دوست دارم .
ماه گفت : تو که مرا نمی بینی ، چه طور مرا دوست داری ؟
نابینا گفت : من چون تو را نمی بینم ، به خاطر زیبایی هایت و
برق و نورت دوستت ندارم . ماه قشنگ در یک کلام بدان که چون
تو ماه هستی دوست دارم و دلیلی برای دوست داشتن تو لازم
نیست .
***
هر کودکی با طبیعتی خاص به دنیا می آید . بعضی حساس
و عصبانی ، برخی پرجنب و جوش ، بعضی آرام ، بعضی کمرو
و گوشه گیر ، برخی گستاخ و جسور ، بعضی خوش خوراک
و خوش خواب ، بعضی کم اشتها و بد خواب .
همه این تفاوت ها باید در جای خود محترم و قابل قبول باشد .
هر کودکی در زمینه خاصی دارای استعداد و علاقه است که
احتمالا همسالانس از این استعداد ها برخوردار نیستند و برعکس .
این امر طبیعی است و والدین هوشمند و معلمان عزیز این
تفاوت ها را به رسمیت می شناسند و لطفا بهترین آفریده های
خدا را در خانه شما قرار گرفته اند ، آن ها که خلیفة الله هستند ،
آنهایی که روح خدا در وجودشان دمیده شده است . با هر شرایطی
بپذیرید .
نه به خاطر زیبایی آن ها ، به خاطر استعداد آن ها ، نه به خاطر این
که خوش کلامند و نه به خاطر این که پسر یا دختر هستند . بلکه به
خاطر این که آنان فرزندان ما هستند . وظیفه من و شما آن است که
این ستاره های خدادادی را جلا بدهیم ، پردازش کنیم و به آسمان
زندگی بفرستیم و از دیدن آن ها لذت ببریم و آن ها را در هر شرایطی
دوست بداریم وبه آن ها توجه داشته باشیم .
این سه کلمه اکسیر عشق است : توجه ، محبت ، تشکر
( تربیت دل پذیر ، دل تربیت پذیر ، محمد حسن رادمنش و افسر خلیلی ، ص62 )
وقتی زمان تولد پروانه ها فرا می رسد ، خداوند قادر، سوراخ
و روزنه ی کوچکی را در پیله ایجاد می کند و پروانه ها با تقلا
و زحمت و تلاش زیاد ، روزانه را گشاد می کند و از پیله خارج
می شود و زندگی طبیعی خود را ادامه می دهد . دانشمندی
به جهت کمک به این پروانه های نازک بال ، چند پیله را با دست
باز کرد تا پروانه ها بدون زحمت به دنیا بیایند . این اتفاق افتاد ،
پیله ها سزارین شدند و پروانه ها زودتر به دنیا آمدند ، اما این
پروانه ها به هیچ وجه قادر به پروانه ها نبودند . آن ها زمین گیر
بودند ، فلج شده بودند . به لحاظ علمی وقتی پروانه درون پیله
تقلا و تلاش می کند ، ماده ای از بدنش خارج می شود و اگر
این ماده در بدنش باقی بماند ، این حشره کوچولو و لطیف هرگز
موفق به پرواز نخواهد شد و او برای همیشه فلج و زمین گیر
خواهد بود .
***
والدینی که به اقتضائات طبیعی و فطری بچه ها توجه نمی کنند
و آنان را بزرگان کوچکی می پندارند و در بزرگ نمودن و رشد دادن
آ نها عجله دارند و با آموزش های کال و نپخته دوران کودکی آن ها
را کوتاه می کنند و فرصت بچگی کردن را از بچه ها می گیرند .
منتظر فرزندانی خلاق ، بانشاط ، پرتلاش ، نوآور ، کنجکاو و پرجرأت
در آبنده نباشند . کودکی که کاملا بچگی نکند ، در بزرگسالی به
شکل وقیحانه ای بچگی خواهد کرد و با روحی کوچک باقی خواهد
ماند . اگر بخواهیم به امید ساختن آینده ی بچه ها ، زندگی کودکانه
آن ها را با شتاب زدگی و عجله خراب کنیم ، هم زندگی حال و هم
زندگی آینده آن ها را نابود ساخته ایم .
و به یاد داشته باشیم که چتر تعلیم و تربیت سه ستون دارد.
” صبر ، صبر ، صبر”
إن الله مع الصابرین
( تربیت دل پذیر ، دل تربیت پذیر ، محمد حسن رادمنش و افسر خلیلی ، ص60)
پادشاهی جایزه بزرگی برای هنرمندی گذاشت که بتواند
به بهترین شکل ، آرامش را به تصویر بکشد .
نقاشان بسیاری آثار خود را به قصر فرستادند .
آن تابلوها تصاویری بودند از نگاه به هنگام غروب ، رودهای آرام ،
کودکانی که در خاک می دویدند ، رنگین کمان در آسمان و
قطرات شبنم بر روی گلبرگ گل سرخ .
پادشاه تمام تابلو ها را بررسی کرد ، اما سرانجام فقط دو اثر
را انتخاب کرد .
اولی ، دریاچه آرامی بود که تصویر کوه های عظیم و آسمان
آبی در آن منعکس شده بود . در جای جایش می شد ابرهای
کوچک و سفید را دید و اگر دقیق نگاه می کردید ، در گوشه
چپ دریاچه ، خانه کوچکی قرار داشت که پنجره اش باز بود
و دود از دودکش آن بر می خواست که نشان می داد شام
گرم و نرمی در حال آماده شدن است .
تصویر دوم هم کوه ها را نشان می داد ، اما کوه ها ناهموار و
قله های آن تیز و دندانه ای شکل بود ند. آسمان بالای کوه ها
به طور بی رحمانه ای تاریک و ابرها آبستن آذرخش ، تگرگ و
باران سیل آسا بودند .
این تابلو با تابلو های دیگری که برای مسابقه فرستاده بودند هیج
هماهنگی نداشت ! اما وقتی با دقت به تابلو نگاه می کردید ،
در بریدگی صخره ای شوم ، جوجه پرنده ای را می دیدید که آن جا،
در میان غرش وحشیانه توفان ، آرام نشسته بود .
پادشاه درباریان را جمع کرد و اعلام نمود که برنده جایزه بهترین تصویر
آرامش ، تابلو دوم است !! و سپس توضیح داد :
آرامش آن چیزی نیست که در مکانی بی سر و صدا ، بی مشکل ،
بیکار سخت ، یافت شود ؛ بلکه چیزی است که می گذارد در میان
شرایط سخت ، قلب ما همچنان آرام باشد . این تنها معنی حقیقی
آرامش است .
«آرامش » اولین نشانه اثبات حضور خداوند در درون شماست .
( تو ،تویی ، مترجم امیر رضا آرمیون ، ص 128)
پشت ماشینی نوشته بود :
ای کاش زندگی هم مثل ماشین دنده عقب داشت .
خیلی جمله قشنگیه
تا حالا فکر کردید اگه زندگی دنده عقب داشت و می شد برگردیم
چه کارهای را و انجام می دادیم و از چه کارهایی فرار می کردیم .
من که وقتی فکرش می کنم می بینم خیلی چیز ها رو باید عوض
کنم ، یعنی اگه زندگی به عقب بر می گشت سعی می کردم خیلی
کارها رو انجام بدم و از خیلی دیگه کارهایی که انجام دادم دوری کنم .
ولی وقتی فکرش می کنم می بینم اگه یه روزی برگردم هم شاید
نتونم خودم رو اصلاح کنم .
اگه دقت کنیم می بینیم خیلی چیز ا رو حالا هم می تونیم تغییر بدیم
با این که به گذشته برنگردیم ، متاسفانه گاهی ارادمون ضعیفه به
خاطر همین نمی تونیم .
بیایید برای همدیگه دعا کنیم ، دعا کنیم که خدا کمکمون کنیم تا
بتونیم با عزمی راسخ در مسیر درست زندگی قدم برداریم و زیاد هم
به فکر برگشتن نباشیم به آینده فکر کنیم .
التماس دعا
در قرآن کریم مریم ، دختر عمران ، به عنوان الگوی مردان و
زنان مؤمن معرفی شده است .
ضرب الله للذین آمنوا إمراة فرعون ….
و مریم ابنه التی احصنت فرجها
خداوند برای مؤمنان ، زن فرعون ….و مریم دختر عمران را که
پاکدامن بود به عنوان اسوه و الگو مثال زده
مریم با نذر مادرش ، به بیت المقدس سپرده شد . او تحت
کفالت حضرت زکریا علیه السلام قرا گرفت و به عبادت خدای
یکتا پرداخت . از دنیا بریده و به سوی خدا پیوسته بود.آن چنان
به دعا و نیاز پرداخته ، رکوع ، سجده و قیام را طول می داد ه
نمونه بارز ” قانتین ” بود .
مریم دختر برگزیده جهان بود . قرآن می فرماید :
یا مریم انّ الله اصطفیک و طهرک علی نساء العالمین ( آل عمران ، 42)
ای مریم ! خداوند تو را برگزید و پاکیزه ساخت و بر زنان برتری بخشید .
مادر حضرت مریم “حنّه” اسوه صادقات است ، آن چنان که نذر کرد:
اگر خداوند به ا فرزندی عنایت کند ، او را به گزاری بیت المقدس بگمارد .
این نذر بیانگر آن است که قلب حنّه آن چنان سرشار از ایمان ،
صداقت ، اخلاص و پاکی بود که عزیزترین کس و یگانه فرزند خود
را برای خدا نذر کرد. خداوند نیز به او مریم را بخشید و حنّه را به
خوبی پذیرفت و چون شکوفه ای پرورش داد.
(برای ریحانه ، محمود اکبری ، ص 146 )