گرما و سرما و فوايد آن دو
به اين گرما و سرما بنگر كه چگونه جهان را نگاه داشته اند.اين دو دما با فزونى، كاستى و تعادل باعث شده اند كه اين فصول و تنوع هواى در سال پديد آيد؛ زيرا مصلحت انسان و تمام هستى در آنهاست.
نيز گويى كه سرما و گرما بدنها را دباغى مى كنند و باعث پايدارى و استحكام آنها مى گردند. اگر اين گرما و سرما نبود و بدنها را سرد و گرم نمى كردند هر آينه فاسد و نابود مى شدند.
بنگر كه چگونه يكى از آن دو بتدريج و اندك اندك وارد ديگرى مى شود و آن ديگرى اندك اندك كم مى شود و ديگرى آرام آرام افزوده مى شود تا اينكه هر كدام در فزونى و كاستى به منتها درجه خود برسند. اگر يكى از آن دو ناگهان وارد ديگرى مى شد باعث بيمارى و زيان اجسام و ابدان مى گشت. اين امر مانند آن است كه يكى از شما ناگهان از حمام داغ و پر حرارت وارد منطقه اى سرد و يخ زده گردد. بى ترديد اين امر باعث زيانى عظيم و بيمارى بر جسم او مى شود.
پس اگر خداى جلّ و علا چنين تدبير فرموده كه سرما و گرما بتدريج و اندك اندك وارد گردند به خاطر حفظ صحت و سلامت موجودات است. اگر تدبير و حكمتى در كار نيست پس چرا ناگهانى وارد نمى شوند بلكه آرام آرام مى آيند و مى روند تا همه چيز سالم بماند؟
اگر كسى بگويد: اين تدريجى بودن ورود و خروج دما به خاطر تدريجى و آرام بودن سير خورشيد و بلندى و كوتاهى فاصله آن با زمين است، بايد از او پرسيد: چرا حركت خورشيد و زمين و فاصله اندك و زياد آنها اين گونه آفريده شده؟ اگر دليل تدريجى بودن تابش نور خورشيد فاصله مغرب و مشرق دانسته شود بايد علّت اين امر را نيز پرسيد. هر چه پاسخ دهد همواره اين پرسش نيز مطرح است كه چرا چنين است؟ تا به تدبير و هدفمندى جهان هستى برسيم.
اگر حرارت نبود، ميوه هاى سخت و تلخ، نرم و رسيده نمى شد تا تر و خشك شده اش خورده شود … اگر سرما نبود كشتزار اين گونه جوانه نمى زد و حبوبات، غلات و روزى آدمى را بر نمى آورد و آنقدر به دست نمى آمد كه باز در زمين بپاشند و برويانند.
نمى بينى كه سرما و گرما با آن همه سود و مصلحت باز بدن را به درد مى آورند؟ در اين امر براى كسى كه بينديشد درس عبرت نهفته است و دليلى است بر آنكه امر و تدبير حكيم و جهانيان براى صلاح و مصلحت آنان است.
منبع : شگفتي هاى آفرينش (ترجمه توحيد مفضل)، ترجمه نجف علی میرزایی ، ص: 129