می دانید بوى بهشت هرگز به مشام چه کسی نخواهد رسيد؟
«خوارزمى» در «مناقب» خود، از پيامبر اسلام صلّى اللَّه عليه و آله
و سلّم روايت كرده كه فرمود:
اى على عليه السّلام اگر عابدى خدا را عبادت كند و مانند نوح در
قوم خويش قيام نمايد، و به اندازه كوه احد طلا داشته باشد و آن
را در راه خدا انفاق كند و هزار سال با پاى خود حج به جا آورد و
ميان صفا و مروه به شهادت برسد، ولى تو را اى على عليه السّلام
دوست نداشته باشد، بوى بهشت هرگز به مشامش نخواهد رسيد
و داخل آن نخواهد شد.
اين معنا را آيه شريفه تصديق مىكند و مىفرمايد:
وَ قَدِمْنا إِلى ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً
و ما توجه به اعمال فاسد بىخلوص آنها كرده و همه را باطل و
نابود مىگردانيم.
و آيه ديگر:
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالًا الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي
الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً
: به امّت بگو كه مىخواهيد شما را به زيانكارترين مردم آگاه ساز؟
زيانكارترين مردم آنها هستند كه عمرشان را در راه حيات دنياى
فانى تباه كردند و به خيال باطل پنداشتند، نيكوكارى مىكنند.
و:
وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خاشِعَةٌ عامِلَةٌ ناصِبَةٌ، تَصْلى ناراً حامِيَةً،
تُسْقى مِنْ عَيْنٍ آنِيَةٍ
رخسار گروهى ترسناك و ذليل باشد و همه كارشان رنج و
مشقّت است و پيوسته در آتش فروزان دوزخ معذّبند و از چشمه
آب گرم جهنّم آب نوشند.
پس درود بر كسى كه به ولايت او ايمان به دست مىآيد و با دوستى
و برائت از دشمنانش عمل به اركان دين؛ مورد قبول قرار مىگيرد
ارشاد القلوب-ترجمه سلگى، ج2، ص: 49
كسى كه با آل محمد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم دشمنى كند، در روز قيامت، وقتى كه وارد مىشود؛ ميان دوچشمش نوشته شده: از رحمت خدا به دور است .
پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود:
هر كس على عليه السّلام را دوست بدارد، خداوند نماز و روزه و
عبادتش را مىپذيرد و دعايش را مستجاب مىنمايد، آگاه باشيد،
كسى كه على عليه السّلام را دوست بدارد، خداوند به تعداد رگهاى
بدنش شهرها در بهشت نصيبش مىسازد، آگاه باشيد، كسى كه
آل محمد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را دوست بدارد از حساب و
ميزان و صراط، در امان است، آگاه باشيد، كسى كه بر دوستى
آل محمد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بميرد، من بهشت و همنشينى
با پيامبران عليهم السّلام را برايش تضمين مىكنم و بدانيد، كسى
كه با آل محمد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم دشمنى كند، در روز
قيامت، وقتى كه وارد مىشود؛ ميان دوچشمش نوشته شده:
از رحمت خدا به دور است .
ارشاد القلوب-ترجمه سلگى، ج2، ص:61
شهید سیاه
وی چند سال در خدمت ابوذر به سر یرد . پس از ابوذر ، از سعادت
شرفیابی خدمت امام حسن مجتبی علیه السلام برخوردار گردید .
پس از شهادت آن حضرت ، خدمت امام حسین علیه السلام را برگزید
و در زیر سایه حسین بماند تا به شهادت رسید .
پیشوای شهیدان که از مدینه به مکه رفت ،"جون” در خدمتش بود .
از مکه که راهی عراق شد جون در خدمتش بود . روز شهادت نیز جون
در خدمتش بود . به حضور پیشوا شرفیاب شده اجاز خواست .
مهر حسینی به جوش آمده ، فرمود: “ای جون! نزد ما بودبی که
از بهزیستیبرخوردار شوی . اکنون خود را گرفتار مکن تو آزادی ،
به هر جا که می خواهی برو .”
رادمرد سیاه، روی پاهای حسین افتاده بوسیدن گرفت و گفت:
ای پسر رسول خدا! وقت آسایش کاسه لیس خان شما بودم ،
اکنون که در تنگی و سختی افتاده اید ، دست از شما بردارم؟؟
چنین چیزی نخواهد شد . و به سخن ادامه داده و گفت :
ای پسر پیغمبر ! رنگ من سیاه است ، بوی خوشی ندارم ، از
خاندان شریفی نیستم ، کرم کن ، بهشت را بر من ارزانی دار ،
تا رنگم سپد گردد . تا خوش بوی شوم ، تا شرافت یابم .
به خدا سوگند از شما جدا نخواهم شد ، تا خون سیاه خود را
با خون های پاک شما آمیخته سازم .
اجازه صادر شد ، جون رهسپار کوی شهادت گردید .به جنگ
پرداخت تا شهید شد .
حسین علیه السلام را دیدند که بر سر کشته شهید ایستاده
می گوید :
بار خدایا ! جون را روسپید گردان ، خوش بوی و معطر ساز و با
خوبان محشورش بدار و میان او و آل محمد ، جدایی مینداز .
روزی چند از شهادت شهیدان گذشته بود ، که عشیره بنی اسد
آمدند تا به خون خفتگان شهید را به خاک سپارند .آنان دیدند که
کشته جون بوی مشک پراکنده می کند .
(پیشوای شهیدان ، آیت الله سید رضا صدر ، ص 340)
حجاب ميان بنده و خدا /از خداوند متعال بخواهيد، كه پرده آبروى شما را پاره نكند.
رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: براى هر مؤمنى هفتاد و دو پرده (حيا) وجود دارد، اگر يك گناه مرتكب شود، يك پرده او پاره مىشود، اگر توبه كند خداوند مهربان، آن پرده را ترميم و به آن هفت پرده اضافه مىكند، اما اگر كسى خيره سرى كند و قدم به قدم به وادى گناهان وارد شود، همه پردههاى حجب و حياى او با خدا پاره مىگردد، اما اگر توبه كند، باز خدا پردهها را به اضافه هفت پرده ترميم مىكند، ولى اگر باز راه خيره سرى و عصيان را پيش گيرد، در اين صورت بدون پرده مىماند! آنگاه خداوند متعال به فرشتگان دستور مىدهد: بنده مرا با بال و پر خود بپوشانيد، زيرا فرزندان آدم تغيير مىكنند، اما تغيير نمىدهند، ولى من تغيير مىدهم، اما خود تغيير پذير نيستم.
ولى اگر آن بنده، باز هم گام به گام به سوى گناهان پيش برود، فرشتگان به درگاه الهى شكايت مىكنند و پر و بال خويش را كنار مىگيرند، و مىگويند: پروردگارا! اين بنده تو به خاطر گناهان آشكار و پنهانى خود، ما را آزرده، و ناراحت كرده است! آنگاه خداوند متعال به فرشتگان مىگويد: پر و بال خويش را از او بر گيريد، از اين پس اگر او، در شب تاريك يا روز روشن، و يا در بيابان يا در عمق دريا مرتكب گناه شود، خداوند گناهان او را (به اطّلاع افراد مىرساند) و به زبان آنان جارى مىگرداند (تا رسوا شود) بنا بر اين، از خداوند متعال بخواهيد، كه پرده آبروى شما را پاره نكند.
پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: هر گاه خداوند متعال بندهاى را دوست داشته باشد، منادى اى از آسمان صدا مىزند: آگاه باشيد، كه خداوند فلان بنده را دوست مىدارد، پس شما هم او را دوست بداريد، در اين صورت دلها براى او گشوده و آماده مىگردد، و اين شخص وقتى با مردم ملاقات مىكند براى آنان دوست، و دوست داشتنى و خوش بر خورد مىشود.
اما اگر خداوند نسبت به بندهاى خشمناك باشد، منادى اى از آسمان فرياد مىزند: بدانيد فلانى را خدا مبغوض مىدارد، شما هم نسبت به او خشمناك باشيد! در اين صورت دلها و گوشها از اين شخص بر مىگردد، و اين شخص در نظر مردم مبغوض و منفور، و شيطان سركشى جلوه خواهد نمود .
(نوادر راوندى-ترجمه صادقى اردستانى، ص 175)
بارش را زمین می کشد ، رزقش را خدا می رهد ، زمان زندگی اش با تو فرق می کند و رزق خودش را می خورد .
سکونی ( یکی از یاران امام صادق) علیه السلام می گوید :
در حال غصه و غم و حزن و اندوه بر امام صادق علیه السلام وارد شدم ؛
حضرت فرمودند: سکونی سبب غصه تو چیست ؟
عرض کردم : دختر دار شدم .
فرمود : بارش را زمین می کشد ، رزقش را خدا می رهد ، زمان زندگی اش
با تو فرق می کند و رزق خودش را می خورد .
سکونی می گوید : در این هنگام غم و غصه ام برطرف شد .
سپس حضرت از من سئوال کرد : چه نامی برای او نهاده ای ؟
گفتم : فاطمه
حضرت صدا زد : آه! آه! آه ! آنگاه دست بر پیشانی گذاشت
و فرمود : اکنون که نام او را فاطمه گذتشته ای ، به او ناسزا مگو ،
لعنتش مکن و او را کتک مزن .
( برای ریحانه ، محمود اکبری ، ص 71 )