می دانید هوش زنبور بیشتر است یا هوش مگس؟
اگر سئوال شود که هوش زنبور بیشتر است یا هوش مگس؟
شاید جواب متفاوت باشد .اما برای اثبات این مساله ، دانشمندی
تعدادی زنبور را درون یک بطرری کررد و به همان مقدار مگس را نیز
درون همان بطری کرد . او ته بطری را پشت پنجره ی گذاشت
که نور خورشید به آن می تابید . زنبورها بر اساس غریزه خود به
طرف نور حرکت کردند و همه زنبورها ته بطری جمع شدند . در
حالی که مگس ها پس از لحظه ای خود را به هر راهی زدند و از
بطری خارج شدند ، اما زنبوها هم چنان به دنبال روشنایی ، اسیر
ته بطری شدند .
نکته
اغلب روش های تربیتی که ما والدین و مربیان به اصطلاح باسواد و
هوشیار می دانیم مانند حرف زدن ، نصیحت کردن ، تجویز مطالب
انبوه وار اشباع کردن کودک از معلومات ، انباشت اطلاعات و معلومات
در ذهن ، تعریف و تمجید کلامی و زبانی ، حذف کردن و فرار از نا امنی ،
آماده سازی زندگی بدون درد و بدون مشکل ، تعادل جویی ایستا و
مرداب وار در دالان های یکنواخت زندگی و…همه و همه روش هایی
است که به فرزندانمان قالب کرده ایم ، تلقین کرده ایم و به آن ها یاد
داده ایم بدون تفکرو خلاقیت و نو آوری همان راهی را بروند که جاده ی
آن را هموار نموده ایم و یاد داده ایم که برای رسیدن به موفقیت راهی به
غیر از این راه نیست . این راه ها به جای رهایی ، بچه هایمان را گرفتار
می کند و آن چه موجب رهایی و آزادی آن ها می شود ، نه نسخه ی
ادیبانه و عالمانه ماست ، بلکه خاموش بودن ، پرهیز از یادگیری قیم وار
تجویزی ، تحریک اشتهای دانستن در یاد گیرنده ، دین یابی فعال از درون ،
اعتماد به خود ، خود راهبری در بچه ها ، ایجاد توانمندی در فرد برای سازگار
شدن و معنا کردن ناامنی ها ، درک مثبت از مشکلان و ابتلائات دردناک
زندگی ،خویشتن جمیل در میان بحران و ناملایمات سنگین است .
(تربیت دلپذیر ، دل تربیت پذیر ، محمد حسن رادمنش و افسر خلیلی ، ص 85)