• تماس  
  • خانه 

شهیدی که خواست امیر کوفه را بکشد /حیاتش با علی بود ، شهادتش با حسین

16 آذر 1392 توسط مرادی

 

 

 

نامش عمار ، پدرش ابو سلامه ، نیایش عبدالله ، نسبش دالانی .

دالانیان تیره ای از همدانیان بودند .


امیر کوفه ، نخیله را لشکر گاه قرار داده بود ، سربازان در آن جا

جمع می شدند و سپس برای کشتن حسین گسیل می شدند.

خود امیر نیز ، مقر خود را در نخیله ، قرار داده بود .


عمار ، به عنوان سربازی یزید به نخیله رفت و تصمیم گرفت که امیر

را بکشد و به دوزخش فرستد .ولی هر چه بیشتر کوشید ، کمتر به

هدف نزدیک شد.


امیر حصاری از پاسداران و نگهبانان ، بر گرد خود کشیده بود و کسی

بدو دسترسی نداشت . عمار از این کار نومید شد . برای شهادت به

سوی کربلا شتافت .و در زیر پرچم حسین قرار گرفت . روز شهادت در

زمره مدافعان حمله نخستین سپاه کوفه بود . آن قدر بکوشید ، تلاش

کرد ، جانبازی کرد تا شهید گردید .اگر از آن هدف نومید شد ، بدین

هدف برسید .


عمار ، سوابق درخشانی دارد . از مجاهدان بزرگ به شمار است ،

در جهادهای سه گانه امیرالمومنین : جمل، صفین ، نهروان ، شرکت

داشته ، فداکاری کرده ، داد مردانگی داده ، دلیری ها از خود نشان

داده است .


زندگی عمار از علی آغاز شد و به حسین انجام گردید .


حیاتش با علی بود ، شهادتش با حسین


چه سعادتی ، چه شهادتی ؛ حیات سعادت ، ممات سعادت


( پیشوای شهیدان ، آیت الله سید رضا صدر ، ص 392)

 


 نظر دهید »

به خدا سوگند از شما جدا نگردم تا اين خون سياه من با خونهاى شما آميخته گردد.

13 آذر 1392 توسط مرادی

 

 

“جون “غلام سياه چهره از غلامان آزادشده ابو ذر غفارى، در كنار

سپاه امام حسين عليه السّلام بود، امام عليه السّلام به او فرمود:

«به تو اجازه دادم كه از اينجا بروى، تو براى كسب عافيت و سلامتى

همراه ما بودى، اينك كه وضع چنين است، خود را در راه ما گرفتار نكن.»

 

جون گفت: «اى پسر رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم آيا من

هنگام خوشى و رفاه، كاسه ليس شما باشم، و هنگام سختى و فشار،

شما را به خودتان واگذارم؟ سوگند به خدا بدنم بدبو است، سرشت و

اصالت خانوادگيم پست است، و چهره‏ام سياه مى‏باشد، بهشت را برايم

ارزانى دار، تا بوى بدنم بوى خوش گردد، و سرشت و شخصيّتم شريف و

چهره‏ام سفيد شود،  نه به خدا سوگند از شما جدا نگردم تا اين خون سياه

من با خونهاى شما آميخته گردد.

 

جون پس از اين گفتار به ميدان رفت و بادشمنان جنگيد تا به شهادت رسيد.


(غم نامه كربلا،محمد محمدی اشتهاری ، ص 133)

 


 نظر دهید »

آيا خدا توبه‏ام را مى‏پذيرد؟

12 آذر 1392 توسط مرادی


«حرّ» پس از بهترين انتخاب، به سوى اردوگاه نور ركاب كشيد و در حالى كه دست‏هاى خود را روى سرش نهاده بود و مى‏سوخت و مى‏گداخت، نيايشگرانه مى‏گفت: بار خدايا! من به بارگاه تو روى توبه آورده‏ام، از سر مهر توبه‏ام را بپذير و مرا مورد بخشايش خويش قرار ده، چرا كه من قلبهاى دوستان شايسته و وارسته و فرزندان پيامبرت را به هراس افكندم.


هنگامى كه به پيشواى آزادى نزديك شد، آن حضرت رو به او كرد و فرمود: «من انت؟»


شما كه هستى؟


پاسخ داد:  «جعلنى اللَّه فداك أنا صاحبك الّذى حبستك عن الرّجوع و سايرتك في الطّريق …و أنا تائب إلى اللَّه ممّا صنعت، فترى لى من ذلك توبة؟»

حسين جان! خداى مرا فداى شما سازد، اى پسر پيامبر! مرا نمى‏شناسى؟
من همان كسى هستم كه شما را از بازگشت به سوى مكّه و مدينه بازداشتم.
همان كسى هستم كه شما را تعقيب نموده و به اين سرزمين بلاخيز آوردم.
همان كسى هستم كه با شما تندى و خشونت نمودم و شما را در اين دشت سوزان پياده كردم.
همان كسى هستم كه راه را بر شما بستم.


امّا هرگز بر اين پندار نبودم كه اين ستمكاران با شما اين گونه رفتار خواهند كرد و پيشنهادهاى دلسوزانه و خيرخواهانه و مسالمت آميز و اصلاحگرانه و حكيمانه شما را نخواهند پذيرفت.


و اينك اى سالار شايستگان! پشيمانم و از كرده‏ام ندامت زده‏ام، و از آنچه از من سر زده است به بارگاه خدا توبه كرده‏ام. آيا توبه‏ام پذيرفته است؟
پيشواى آزادى و كرامت فرمود: آرى، خداى پر مهر توبه‏ات را مى‏پذيرد و تو را مورد بخشايش قرار مى‏دهد، پياده شو، كه ميهمانى و مورد احترام. پياده شو و كمى آرام گير.


«نعم يتوب اللَّه عليك.»


«حرّ» گفت: حسين جان! در خدمت ايستاده‏ام و من سواره بهتر مى‏توانم انجام وظيفه كنم. اجازه دهيد به همين حال به ميدان بروم و تا توان نشستن بر مركب را دارم، سواره با آنان پيكار كنم.


حسين عليه السّلام در برابر اصرار او فرمود: اينك كه حقّ برايت آشكار شده است آنچه مى‏خواهى انجام ده، خداى تو را بيامرزد.


و او آماده كارزار شد و نخستين قهرمان از خيل قهرمانانى بود كه از آن ساعت به بعد با امام راستين جهاد و شهادت وداع گفتند و بدين صورت يكى پس از ديگرى به سوى ميدان شتافتند


(در سوگ امير آزادى-گوياترين تاريخ كربلا، ص 218)


 نظر دهید »

مدرسه حسینی ، مدرسه آموختن انسان دوستی و نجات بخشی است.

12 آذر 1392 توسط مرادی

 

 

 

رحمت و شفقت حسین (ع) برهمگان بستری است مناسب برای

نجات و سعادت آدمیان و مدرسه حسینی ، مدرسه آموختن انسان

دوستی و نجات بخشی است. از جمله آنان که عثمانی بود و

حسینی شد، زهیر بن قبن بجلی است. او از بزرگان کوفه و از

شخصیت های برجسته دیار خود بود ، انسانی شجاع که آیینش

عثمانی و در مقابل آیین علی (ع) بود. زمانی که حسین (ع) به

سوی کوفه می رفت ، زهیر بن قبن نیز همراه همسرش از حج

به کوفه باز می گشت و به هیچ وجه تمایلی نداشت تا با حسین

(ع) رو به رو شود. در یکی از منازل میان راه کاروان او با کاروان

حسین (ع) هم منزل شدند .پس امام (ع) کسی را به سراغ زهیر

بن قبن فرستاد و او را به سوی خود خواند . زهیر پاسخ نداد و در

سکوت فرو رفت . همسرش به او گفت : فرزند رسول خدا کسی

را به سوی تو فرستاده است و تو نزدش نمی روی ؟ !سبحان الله !

نزد او برو و سخنش را بشنو و باز گرد.


زهیر رفت و چون بازگشت ، زهیری دیگر بود ، صورت و سیرتش دگرگون

شده بود ، شاداب و بشاش و حسینی بازگشته بود . او با حسین (ع)

همراه شد و پیوسته در کنار حسین (ع) و در صف نخست از یاران او قرار

داشت تا در روز ظهر عاشورا پس از نبردی شجاعانه به شهادت رسید .


دیگر خواهی و مشارکت درونی در مدرسه حسینی چنان جلوه دارد که

عواطف هر انسانی را با آن همراه می کند و او را تسلیم در برابر این همه

عظمت انسانی وامی دارد و آتش انسان بودن را در خرمن ظلمانی بودن

می افکند و ظلم ها را می سوزاند و انسانیت را جلوه می بخشد.

 

( مدرسه حسینی ، مصطفی دلشاد تهرانی ، ص 192)

 1 نظر
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • کلام نور
  • اشعار
  • دل نوشته
  • دعا
  • مناجات
  • مهدویت
    • رسانه در آخر الزمان
  • فرمایشات رهبری
  • سخنی دوستانه
  • نکاتی از نهج البلاغه
  • مباحث سیاسی
    • عکس نوشته
  • عمومی
  • چهل گام شناخت
  • سخنرانی
  • کلام وحی
  • شهدا
  • کوتاه و آموزنده
  • مباحث تفسیری
  • مناسبت روز
  • اندیشه مطهر
  • فاطمیه
  • اشعار مهدوی
  • نکته ای از یک حکایت
  • نکاتی از معراج السعاده
  • انتخابات
  • ولایت فقیه
  • چکیده مقاله
  • حجاب و عفاف
  • یادداشت ها
  • اینفو گرافی
  • نکات طلبگی
  • تربیت دل پذیر
  • شهدای گمنام
  • دانلود کتاب
  • غدیر
  • مباهله
  • ماه محرم و عاشورا
    • امام حسین (ع) و احیای امر به معروف
    • معرفی یاران وفادار امام حسین (ع)
    • پیام آوران عاشورا
  • روایت و تصویر
  • لطایف
  • توصیه هایی از علما
  • امامت
  • پیامبر رحمت
  • نماز
  • انقلاب اسلامی
  • فاطمیه
  • سخنان حضرت زهراء سلام الله علیها
  • بانوی کرامت
    • احادیث
    • سخنان علما در مورد حضرت معصومه (س)
    • کرامات حضرت معصومه (ع)
  • نقش زنان در فرهنگ سازی عاشورا
  • دانلود ترجمه نهج البلاغه
  • امر به معروف و نهی از منکر
  • تقویت معنوی طلاب
  • ماه مبارک رمضان
  • امام رضا
  • پاسخ به شبهات
  • آموزش word
  • دهه فجر
  • امام علی (ع)
  • اسرار عبادات
  • معرفی کتاب
  • کلیپ
  • سبک زندگی عاشورایی
  • چکیده پایان نامه
  • مادر
  • اقتصاد مقاومتی : تولید - اشتغال
  • کارکاتور
  • یک لقمه کتاب
  • بیانیه‌ی گام دوم انقلاب

کاربران آنلاین

  • آشنا
  • صفيه گرجي
  • رضيه رييسي
  • الهام عارفپور
  • نورفشان
  • انانه
دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
مهدویت امام زمان (عج)

اوقات شرعی

کد آمارگیر

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس