مدرسه حسینی ، مدرسه آموختن انسان دوستی و نجات بخشی است.
رحمت و شفقت حسین (ع) برهمگان بستری است مناسب برای
نجات و سعادت آدمیان و مدرسه حسینی ، مدرسه آموختن انسان
دوستی و نجات بخشی است. از جمله آنان که عثمانی بود و
حسینی شد، زهیر بن قبن بجلی است. او از بزرگان کوفه و از
شخصیت های برجسته دیار خود بود ، انسانی شجاع که آیینش
عثمانی و در مقابل آیین علی (ع) بود. زمانی که حسین (ع) به
سوی کوفه می رفت ، زهیر بن قبن نیز همراه همسرش از حج
به کوفه باز می گشت و به هیچ وجه تمایلی نداشت تا با حسین
(ع) رو به رو شود. در یکی از منازل میان راه کاروان او با کاروان
حسین (ع) هم منزل شدند .پس امام (ع) کسی را به سراغ زهیر
بن قبن فرستاد و او را به سوی خود خواند . زهیر پاسخ نداد و در
سکوت فرو رفت . همسرش به او گفت : فرزند رسول خدا کسی
را به سوی تو فرستاده است و تو نزدش نمی روی ؟ !سبحان الله !
نزد او برو و سخنش را بشنو و باز گرد.
زهیر رفت و چون بازگشت ، زهیری دیگر بود ، صورت و سیرتش دگرگون
شده بود ، شاداب و بشاش و حسینی بازگشته بود . او با حسین (ع)
همراه شد و پیوسته در کنار حسین (ع) و در صف نخست از یاران او قرار
داشت تا در روز ظهر عاشورا پس از نبردی شجاعانه به شهادت رسید .
دیگر خواهی و مشارکت درونی در مدرسه حسینی چنان جلوه دارد که
عواطف هر انسانی را با آن همراه می کند و او را تسلیم در برابر این همه
عظمت انسانی وامی دارد و آتش انسان بودن را در خرمن ظلمانی بودن
می افکند و ظلم ها را می سوزاند و انسانیت را جلوه می بخشد.
( مدرسه حسینی ، مصطفی دلشاد تهرانی ، ص 192)