• تماس  
  • خانه 

خطبه پرشور حضرت زينب عليها السلام در كوفه

14 آذر 1392 توسط مرادی


وقتى كه نگاه اهل كوفه به اسيران مظلوم افتاد ناله و گريه كردند، امام سجّاد عليه السّلام به آنها رو كرد و فرمود :أتنوحون و تبكون من اجلنا؟ فمن الّذى قتلنا؟،
آيا شما به حال ما نوحه مى‏كنيد و مى‏گرييد، پس چه كسى ما را كشت؟
بشير بن حزيم اسدى مى‏گويد: در آن روز زينب عليها السلام دختر امام على عليه السّلام را مشاهده كردم؛
فلم ار خفرة قطّ انطق منها، كأنّها تفرغ عن لسان امير المؤمنين علىّ بن ابى طالب و قد اومأت الى النّاس ان اسكتوا، فارتدّت الانفاس و سكنت الاجراس،
تا آن روز بانوى پوشيده و نجيبى را مانند زينب عليها السلام هرگز نديده بودم، كه از او شيواتر سخن بگويد، گويى سخنانش از زبان حضرت على عليه السّلام فرو مى‏باريد، به مردم اشاره كرد كه ساكت باشيد، نفسها در سينه‏ها حبس شد، زنگها كه در گردن اسبها و استرها بود از حركت ايستاد.


متن خطبه حضرت زينب عليها السلام


الحمد للَّه و الصّلوة على جدّى محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم و آله الطّيّبين الاخيار.
امّا بعد يا اهل الختل و الغدر و الخذل ا تبكون؟! فلا رقأت العبرة و لا هدأت الرّنّة انّما مثلكم كمثل الّتى نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ الا و هل فيكم الّا الصّلف و النّظف، و الصّدر الشّنف و ملق الاماء و غمز الاعداء؟ او كمرعى على دمنة او كفضّة على ملحودة، الا ساء ما قدّمت لكم انفسكم أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عليكم، و في العذاب انتم خالدون أ تبكون و تنتحبون، اى و اللَّه فابكوا كثيرا، و اضحكوا قليلا، فلقد ذهبتم بعارها و شنارها و لن ترحضوها بغسل بعدها ابدا، و انّى ترحضوها قتل سليل خاتم النّبوّة، و معدن الرّسالة، و سيّد شباب اهل الجنّة، و ملاذ خيرتكم و مفزع نازلتكم و منار حجّتكم و مدرة سنّتكم الا ساء ما تزرون، و بعدا لكم و سحقا، فلقد خاب السّعى و تبّت الايدى، و خسرت الصّفقة و بؤتم بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ ضُرِبَتْ عليكم الذّلّة و المسكنة. ويلكم يا اهل الكوفة أ تدرون اىّ كبد لرسول اللَّه فريتم، و اىّ كريمة له ابرزتم، و اىّ دم له سفكتم، و اىّ حرمة له انتهكتم، و لقد جئتم بها صلعاء عنقاء سواء فقماء [و في بعضها: خرقاء شوهاء] كطلاع الارض، او ملاء السّماء، افعجبتم ان تمطر السّماء دما، و لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزى‏، و انتم لا تنصرون و لا يستخفنّكم المهل، فانّه لا يحفزه البدار، و لا يخاف فوت الثّار، و انّ ربّكم لبالمرصاد،


حمد و سپاس مخصوص خدا است، و درود بر پدرم محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم و فرزندان پاك و برگزيده او باد.
امّا بعد: اى مردم كوفه! اى نيرنگبازان، بى‏وفايان و پراكندگان! آيا به حال ما گريه مى‏كنيد، اشكتان خشك مباد، و ناله شما فرو ننشيند، مثل شما مثل آن زنى است كه رشته‏هاى خود را پس از تابيدن باز مى‏كرد، چه فضيلتى در شما هست؟ لاف و گزاف، آلودگى و سينه‏هاى پركينه، در ظاهر همانند كنيز چاپلوس، و در باطن همانند دشمنان سخن‏چين، يا مانند سبزى‏ها هستيد كه در لجنزارها روييده، و يا نقره‏اى كه با آن قبر مرده را بيارايند، بدانيد كه براى آخرت خود كردار زشتى از پيش فرستاديد كه به خشم خداوند گرفتار، و در عذاب جاويد خواهيد ماند آيا گريه مى‏كنيد؟ و فرياد گريه سر مى‏دهيد؟ آرى به خدا سوگند بايد زياد بگرييد و كمتر بخنديد، كه دامن خود را به عار و ننگ‏آلوده نموده‏ايد كه هرگز نمى‏توانيد آن را بشوييد؟ خون سرور جوانان اهل بهشت و پناه نيكان شما و گريزگاه پيش آمدهاى ناگوار شما، و جايگاه رفيع حجّت شما و بزرگ و رهبر قوانين شما را ريخته‏اند
اى مردم كوفه! بدانيد كار زشتى را انجام مى‏دهيد، از رحمت خدا دور باشيد و نابود گرديد كه كوششهاى شما به هدر رفت و دستهاى شما از كار بريده شد، و در سوداى خود زيان ديديد و گرفتار خشم خدا گشتيد، و سكّه خوارى و بدبختى به نام شما زده شد .
واى بر شما اى اهل كوفه! آيا مى‏دانيد كه چه جگرى از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم را بريديد؟ و چه افراد پوشيده به حجاب را از حرمش بيرون كشيديد، و چه خونى را از او ريختيد، و چه احترامى را از او هتك كرديد؟ قطعا كارى بس هولناك، زشت، سخت، ناروا، خشونت‏بار و شرم‏آور به لبريزى سراسر زمين، و گنجايش آسمان انجام داديد .آيا براى شما شگفت‏آور است كه آسمان در اين ماجرا خون ببارد؟
همانا شكنجه و عذاب جهان آخرت، ننگين‏تر خواهد بود، و كسى شما را يارى نكند و از مهلتى كه به شما داده شده استفاده نخواهيد كرد، كه پيشى گرفتن شما، خدا را شتابزده نمى‏كند، و او از فوت (انتقام) نمى‏هراسد، همانا كه پروردگار شما در كمينگاه است.

 

راوى گويد: سوگند به خدا مردم كوفه را حيران و بهت‏زده ديدم گريه مى‏كردند، و از حيرت انگشت خود را با دندان مى‏گزيدند.
پيرمردى را گريان ديدم در كنارم ايستاده، آنقدر گريست كه ريشش خيس شد، و در حال گريه خطاب به خاندان نبوّت مى‏گفت: «پدر و مادرم به فداى شما، پيران شما برتر از پيران ديگر، و جوانانتان بهتر از جوانان ديگر، و زنانتان برتر از زنان ديگر، و نسل شما بهتر از نسلهاى ديگر هستند كه نه خوار مى‏گردند و نه شكست‏پذير مى‏شوند.»

 


(غم نامه كربلا،محمد محمدی اشتهاری ، ص170)

 1 نظر

به خدا سوگند از شما جدا نگردم تا اين خون سياه من با خونهاى شما آميخته گردد.

13 آذر 1392 توسط مرادی

 

 

“جون “غلام سياه چهره از غلامان آزادشده ابو ذر غفارى، در كنار

سپاه امام حسين عليه السّلام بود، امام عليه السّلام به او فرمود:

«به تو اجازه دادم كه از اينجا بروى، تو براى كسب عافيت و سلامتى

همراه ما بودى، اينك كه وضع چنين است، خود را در راه ما گرفتار نكن.»

 

جون گفت: «اى پسر رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم آيا من

هنگام خوشى و رفاه، كاسه ليس شما باشم، و هنگام سختى و فشار،

شما را به خودتان واگذارم؟ سوگند به خدا بدنم بدبو است، سرشت و

اصالت خانوادگيم پست است، و چهره‏ام سياه مى‏باشد، بهشت را برايم

ارزانى دار، تا بوى بدنم بوى خوش گردد، و سرشت و شخصيّتم شريف و

چهره‏ام سفيد شود،  نه به خدا سوگند از شما جدا نگردم تا اين خون سياه

من با خونهاى شما آميخته گردد.

 

جون پس از اين گفتار به ميدان رفت و بادشمنان جنگيد تا به شهادت رسيد.


(غم نامه كربلا،محمد محمدی اشتهاری ، ص 133)

 


 نظر دهید »

آيا خدا توبه‏ام را مى‏پذيرد؟

12 آذر 1392 توسط مرادی


«حرّ» پس از بهترين انتخاب، به سوى اردوگاه نور ركاب كشيد و در حالى كه دست‏هاى خود را روى سرش نهاده بود و مى‏سوخت و مى‏گداخت، نيايشگرانه مى‏گفت: بار خدايا! من به بارگاه تو روى توبه آورده‏ام، از سر مهر توبه‏ام را بپذير و مرا مورد بخشايش خويش قرار ده، چرا كه من قلبهاى دوستان شايسته و وارسته و فرزندان پيامبرت را به هراس افكندم.


هنگامى كه به پيشواى آزادى نزديك شد، آن حضرت رو به او كرد و فرمود: «من انت؟»


شما كه هستى؟


پاسخ داد:  «جعلنى اللَّه فداك أنا صاحبك الّذى حبستك عن الرّجوع و سايرتك في الطّريق …و أنا تائب إلى اللَّه ممّا صنعت، فترى لى من ذلك توبة؟»

حسين جان! خداى مرا فداى شما سازد، اى پسر پيامبر! مرا نمى‏شناسى؟
من همان كسى هستم كه شما را از بازگشت به سوى مكّه و مدينه بازداشتم.
همان كسى هستم كه شما را تعقيب نموده و به اين سرزمين بلاخيز آوردم.
همان كسى هستم كه با شما تندى و خشونت نمودم و شما را در اين دشت سوزان پياده كردم.
همان كسى هستم كه راه را بر شما بستم.


امّا هرگز بر اين پندار نبودم كه اين ستمكاران با شما اين گونه رفتار خواهند كرد و پيشنهادهاى دلسوزانه و خيرخواهانه و مسالمت آميز و اصلاحگرانه و حكيمانه شما را نخواهند پذيرفت.


و اينك اى سالار شايستگان! پشيمانم و از كرده‏ام ندامت زده‏ام، و از آنچه از من سر زده است به بارگاه خدا توبه كرده‏ام. آيا توبه‏ام پذيرفته است؟
پيشواى آزادى و كرامت فرمود: آرى، خداى پر مهر توبه‏ات را مى‏پذيرد و تو را مورد بخشايش قرار مى‏دهد، پياده شو، كه ميهمانى و مورد احترام. پياده شو و كمى آرام گير.


«نعم يتوب اللَّه عليك.»


«حرّ» گفت: حسين جان! در خدمت ايستاده‏ام و من سواره بهتر مى‏توانم انجام وظيفه كنم. اجازه دهيد به همين حال به ميدان بروم و تا توان نشستن بر مركب را دارم، سواره با آنان پيكار كنم.


حسين عليه السّلام در برابر اصرار او فرمود: اينك كه حقّ برايت آشكار شده است آنچه مى‏خواهى انجام ده، خداى تو را بيامرزد.


و او آماده كارزار شد و نخستين قهرمان از خيل قهرمانانى بود كه از آن ساعت به بعد با امام راستين جهاد و شهادت وداع گفتند و بدين صورت يكى پس از ديگرى به سوى ميدان شتافتند


(در سوگ امير آزادى-گوياترين تاريخ كربلا، ص 218)


 نظر دهید »

مدرسه حسینی ، مدرسه آموختن انسان دوستی و نجات بخشی است.

12 آذر 1392 توسط مرادی

 

 

 

رحمت و شفقت حسین (ع) برهمگان بستری است مناسب برای

نجات و سعادت آدمیان و مدرسه حسینی ، مدرسه آموختن انسان

دوستی و نجات بخشی است. از جمله آنان که عثمانی بود و

حسینی شد، زهیر بن قبن بجلی است. او از بزرگان کوفه و از

شخصیت های برجسته دیار خود بود ، انسانی شجاع که آیینش

عثمانی و در مقابل آیین علی (ع) بود. زمانی که حسین (ع) به

سوی کوفه می رفت ، زهیر بن قبن نیز همراه همسرش از حج

به کوفه باز می گشت و به هیچ وجه تمایلی نداشت تا با حسین

(ع) رو به رو شود. در یکی از منازل میان راه کاروان او با کاروان

حسین (ع) هم منزل شدند .پس امام (ع) کسی را به سراغ زهیر

بن قبن فرستاد و او را به سوی خود خواند . زهیر پاسخ نداد و در

سکوت فرو رفت . همسرش به او گفت : فرزند رسول خدا کسی

را به سوی تو فرستاده است و تو نزدش نمی روی ؟ !سبحان الله !

نزد او برو و سخنش را بشنو و باز گرد.


زهیر رفت و چون بازگشت ، زهیری دیگر بود ، صورت و سیرتش دگرگون

شده بود ، شاداب و بشاش و حسینی بازگشته بود . او با حسین (ع)

همراه شد و پیوسته در کنار حسین (ع) و در صف نخست از یاران او قرار

داشت تا در روز ظهر عاشورا پس از نبردی شجاعانه به شهادت رسید .


دیگر خواهی و مشارکت درونی در مدرسه حسینی چنان جلوه دارد که

عواطف هر انسانی را با آن همراه می کند و او را تسلیم در برابر این همه

عظمت انسانی وامی دارد و آتش انسان بودن را در خرمن ظلمانی بودن

می افکند و ظلم ها را می سوزاند و انسانیت را جلوه می بخشد.

 

( مدرسه حسینی ، مصطفی دلشاد تهرانی ، ص 192)

 1 نظر

چرا امام حسین علیه السلام قیام کردند ؟

26 آبان 1392 توسط مرادی

 

 

چرا امام حسین علیه السلام قیام کردند ؟


امام حسین علیه السلام دردورانی قرار گرفتند که مجبور بودند

 

با یزید بیعت کنندحکومتی که اگر امام قیام نمی کردند هیچ اثری


از اسلام باقی نمی گذاشت پس یکی از دلایل امام علیه السلام


بیعت نکردن با حکومت ستمگر بود .حال اگر بخواهیم هدف قیام


را از زبان خود امام بدانیم ایشان خود سه هدف را دربیان فرمودند


که عبارت است از :

 

1- اصلاح امت جدم


2- برای امر به معروف و نهی از منکر


3- برای تبعیت از سیره جدم پیامبر صلی الله و علیه و آله و پدرم علی بن ابیطالب



( بخشی از سخنان حاج آقا اخوان در جمع طلاب)

 


 نظر دهید »

امام صادق عليه السّلام : «قائم روز عاشورا قيام خواهد كرد».

23 آبان 1392 توسط مرادی



ابو بصير از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود:

 

«قائم روز عاشورا قيام خواهد كرد».

 

(الغيبة للنعماني ، ترجمه غفارى، ص: 396)

 


 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • ...
  • 9
  • ...
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • کلام نور
  • اشعار
  • دل نوشته
  • دعا
  • مناجات
  • مهدویت
    • رسانه در آخر الزمان
  • فرمایشات رهبری
  • سخنی دوستانه
  • نکاتی از نهج البلاغه
  • مباحث سیاسی
    • عکس نوشته
  • عمومی
  • چهل گام شناخت
  • سخنرانی
  • کلام وحی
  • شهدا
  • کوتاه و آموزنده
  • مباحث تفسیری
  • مناسبت روز
  • اندیشه مطهر
  • فاطمیه
  • اشعار مهدوی
  • نکته ای از یک حکایت
  • نکاتی از معراج السعاده
  • انتخابات
  • ولایت فقیه
  • چکیده مقاله
  • حجاب و عفاف
  • یادداشت ها
  • اینفو گرافی
  • نکات طلبگی
  • تربیت دل پذیر
  • شهدای گمنام
  • دانلود کتاب
  • غدیر
  • مباهله
  • ماه محرم و عاشورا
    • امام حسین (ع) و احیای امر به معروف
    • معرفی یاران وفادار امام حسین (ع)
    • پیام آوران عاشورا
  • روایت و تصویر
  • لطایف
  • توصیه هایی از علما
  • امامت
  • پیامبر رحمت
  • نماز
  • انقلاب اسلامی
  • فاطمیه
  • سخنان حضرت زهراء سلام الله علیها
  • بانوی کرامت
    • احادیث
    • سخنان علما در مورد حضرت معصومه (س)
    • کرامات حضرت معصومه (ع)
  • نقش زنان در فرهنگ سازی عاشورا
  • دانلود ترجمه نهج البلاغه
  • امر به معروف و نهی از منکر
  • تقویت معنوی طلاب
  • ماه مبارک رمضان
  • امام رضا
  • پاسخ به شبهات
  • آموزش word
  • دهه فجر
  • امام علی (ع)
  • اسرار عبادات
  • معرفی کتاب
  • کلیپ
  • سبک زندگی عاشورایی
  • چکیده پایان نامه
  • مادر
  • اقتصاد مقاومتی : تولید - اشتغال
  • کارکاتور
  • یک لقمه کتاب
  • بیانیه‌ی گام دوم انقلاب

کاربران آنلاین

  • متین
  • صفيه گرجي
  • زفاک
  • نورفشان
دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
مهدویت امام زمان (عج)

اوقات شرعی

کد آمارگیر

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس