جبرئيل مىگفت:«بخّ بخّ من مثلك يا بن ابى طالب»
احمد بن حنبل در مسند خود در حديث مفصلى كه آنرا
از عمر بن ميمون نقل كرده است و اين حديث مشتمل بر
ده منقبت و فضيلت براى على بن ابى طالب است كه به
آنها پيامبر اكرم شهادت داده است، از جمله در تفسير آيه:
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ
وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ .(سوره بقره ، آیه 207)
( بعضى از مردم جان خود را در برابر خشنودى خدا
مىفروشند و خداوند نسبت به بندگانش مهربان است)
گفت: على نفس خود را فروخت، لباس رسول خدا را پوشيد
سپس در جايگاه او خوابيد. گفت: مشركان تا صبح مراقب
بستر بودند به خيال اين كه رسول خدا در آن است.
در روايت است كه بر سر على (عليه السلام) مثل پيامبر
سنگ ريخته مىشد و او از شدت درد به خود مىپيچيد،
و سرش را با لباس پيچيده بود و بيرون نمىآورد تا صبح
شد بعد سرش را بيرون آورد همين كه شناختند گفتند
چون ما تو را به جاى محمد صلى اللَّه عليه و آله و سلّم
گرفته بوديم، سنگ مىانداختيم بعد كه شناختيم ديگر
سنگ نمىاندازيم
مفسر معروف اهل تسنن «ثعلبى» در تفسير اين آيه به
سند خود گفته:
هنگامى كه پيامبر تصميم گرفت مهاجرت كند، براى اداى
قرض هاى خود و تحويل دادن امانت هائى كه نزد او بود،
على(عليه السلام) را به جاى خويش قرار داد و شب هنگام
كه مىخواست به سوى غار «ثور» برود و مشركان اطراف
خانه او را براى حمله به او محاصره كرده بودند، دستور داد
على (عليه السلام) در بستر او بخوابد و پارچه سبز رنگى
(برد حضرمى) كه مخصوص خود پيامبر بود روى خود بكشد،
در اين هنگام خداوند به «جبرئيل» و «ميكائيل» وحى فرستاد
كه من بين شما برادرى ايجاد كردم و عمر يكى از شما را
طولانىتر قرار دادم كدام يك از شما حاضر است، ايثار به
نفس كند و زندگى ديگرى را بر خود مقدم دارد، هيچ كدام
حاضر نشدند به آنها وحى شد، اكنون على (عليه السلام)
در بستر پيغمبر من خوابيده و آماده شده جان خويش را
فداى او سازد به زمين برويد و حافظ و نگهبان او باشيد.
هنگامى كه جبرئيل بالاى سر، و ميكائيل پائين پاى على
(عليه السلام) نشسته بودند، جبرئيل مىگفت:
«بخّ بخّ من مثلك يا بن ابى طالب»
بهبه آفرين بر تو اى على خداوند به واسطه تو بر فرشتگان
مباحات مىكند.
و در اين هنگام آيه فوق نازل شدو به همين دليل آن شب
تاريخى به نام «ليلة المبيت» ناميده شده است اين حديث
را فقيه شافعى ابن مغازلى در كتاب «المناقب» به طور
مسند روايت كرده است .
(الطرائف-ترجمه داود الهامى، ص: 126)