• تماس  
  • خانه 

غارت خيمه‏ ها

13 آبان 1393 توسط مرادی

 

مردم بر زنان حسين [عليه السّلام‏] و اموال و اجناسش روى آوردند، ورس   و لباسهاى فاخر   و شتر [هايشان‏] را به غارت بردند، بر سر پيراهن زنان كشمكش مى‏ شد تا اينكه زنان مغلوب مى‏ شدند و پيراهنشان برده مى‏ شد [!]

مردان به سنان بن أنس گفتند: آيا حسين بن على، پسر فاطمه دختر رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلم را كشته‏ اى؟

بزرگترين [مرد] عرب در شرافت و بزرگى را به قتل رسانده‏ اى؟! [حسين‏] نزد آنان آمد تا دستشان را از پادشاهيشان قطع كند، پس [تو اى سنان، اى كسى كه چنين فردى را كشتى‏] نزد فرماندهانت برو و پاداش خود را از آنان بخواه! كه اگر خزانه‏ هاى اموالشان را بپاس كشتن حسين به تو بدهند كم است!

[سنان‏] كه قدرى ديوانه و مجنون بود بر اسب سوار شد و نزديك در خيمه عمر بن سعد ايستاد و با صداى بلند فرياد بر آورد: جوال مرا از سيم و زر پر كن كه من آن پادشاه دربان دار را كشته‏ ام، كسى را كشته‏ ام كه اگر نسبش ياد شود بهترين مردم از لحاظ پدر و مادر است!

عمر بن سعد گفت: او را نزدم بياوريد، وقتى [سنان به خيمه عمر بن سعد] وارد شد عمر چوبدستى خود را به سويش پرت كرد و

گفت: آى مجنون! شهادت مى‏دهم كه تو مجنونى و هرگز سالم نشده‏ اى، [با كدام جرأت‏] چنين سخنى مى‏ گويى؟ و الله اگر ابن زياد اين را مى‏ شنيد گردنت را قطع مى‏ كرد!

[در اين هنگام‏] شمر بن ذى الجوشن با مردان جنگى همراهش به [اموال حسين عليه السّلام‏] حمله بردند و به علىّ بن حسين كوچكتر [امام زين العابدين عليه السّلام‏] رسيدند، [آن حضرت‏] مريض بود و روى فرشش دراز كشيده بود و رجّاله‏ ها در كنارش مى‏ آمدند و مى‏ گفتند: آيا او را نمى‏ كشيم؟! حميد بن مسلم مى‏ گويد:

گفتم: سبحان اللّه! آيا بچه‏ ها را بكشيم؟!اين بچه است! تا اينكه عمر بن سعد آمد،

گفت: آى، احدى متعرض اين نوجوان مريض نشود، و كسى داخل چادر [خيمه‏] اين زن ها نگردد، و كسى كه از اجناسشان چيزى برداشته به آنان برگرداند، ولى كسى چيزى را بر نگرداند.  عمر بن سعد، عقبة بن سمعان [غلام امام را] دستگير كرد و به او گفت: تو كيستى؟! [عقبه‏] گفت: من بنده زرخريد هستم، لذا وى را آزاد كرد، غير از [عقبة] أحدى از [اصحاب حسين عليه السّلام‏] نجات نيافت.


(نخستين گزارش مستند از نهضت عاشورا ،ابومخنف کوفی، ترجمه وقعة الطف، ص: 191)



 17 نظر

هر كس در روز عاشورا كارهاى خود را ترك كند و شغل خود را واگذارد .....

11 آبان 1393 توسط مرادی

 

حسن بن على بن فضال از حضرت رضا (ع) روايت كرده كه آن جناب فرمود : هر كس در روز عاشورا كارهاى خود را ترك كند و شغل خود را واگذارد حقتعالى حاجت هاى دنيا و آخرت او را برآورد و كسى كه روز عاشورا روز مصيبت و حزن و گريه او باشد حقتعالى روز قيامت را روز فرح و سرور او گرداند و در باغ هاى بهشت چشم او بوجود ما روشن شود و هر كس روز عاشورا را روز بركت نامد و در آن روز چيزى در منزل خود ذخيره كند آن ذخيره از براى او مبارك نباشد و حقتعالى در روز قيامت او را با يزيد و عبيد اللَّه زياد و عمر بن سعد در اسفل دركات جهنم محشور گرداند.


عيون أخبار الرضا عليه السلام / ترجمه آقا نجفى، ج‏1، ص: 225


 2 نظر

شهادت على اصغر عليه السلام‏ / چه آسان است آنچه در محضر خدا بر من وارد مى ‏آيد!.

11 آبان 1393 توسط مرادی

 

گويد: چون حسين عليه السّلام قتلگاه جوانان و يارانش را نگريست، براى جنگ با دشمن با نفس نفيس خود عزيمت فرمود، و ندا در داد: «آيا مدافعى هست كه از حرم رسول اللَّه دفاع كند؟ آيا خداشناسى هست كه در حقّ ما هراس خدا را در پيش گيرد؟


آيا فريادرسى هست كه به اميد رحمت خدا به فرياد ما برسد؟ آيا ياورى هست كه به اميد آنچه در نزد خداست ما را يارى رساند؟».

در اين وقت ناله زنان بلند شد، و امام به باب خيمه آمد و فرمود: خواهرم زينب، بچه كوچك «1» مرا بياور تا با وى وداع گويم، امام او را گرفت تا ببوسد، حرملة بن كاهل «2» تيرى انداخت كه آن گلوگاه كودك را سوراخ كرد، امام به زينب فرمود: او را بگير.


بعد خون صغير را با دو كف دست بگرفت تا پر شدند و آن خون را بسوى آسمان پاشيد و فرمود: «چه آسان است آنچه در محضر خدا بر من وارد مى ‏آيد!».


امام باقر عليه السّلام مى‏ فرمايد: از آن خون قطره‏اى به زمين فرود نيامد.


از طرق ديگر روايت شده كه آن به عقل نزديكتر است، چه زمان و حال زمان توديع با كودك نبود زيرا امام به حرب و جنگ اشتغال داشته، و همانا زينب خواهر امام عليه السّلام كودك را آورد و گفت: اين طفل تو سه روز است كه آب نياشاميده، برايش آبى طلب كن.


امام عليه السّلام كودك را بر روى دست گرفت و فرمود:


(يا قوم قد قتلتم شيعتي و أهل بيتي، و قد بقي هذا الطفل يتلظّى عطشا، فاسقوه شربة من الماء)


، «اى قوم! شيعيان و اهل بيتم را كشتيد و فقط اين طفل باقى مانده كه از عطش بخود مى‏ پيچد، او را با شربتى از آب سقايت كنيد».


در بين سخنان امام مردى از دشمن تيرى انداخت كه كودك را گلو بريد، و امام آنان را نفرينى كرد آن گونه كه به دست مختار و ديگران گرفتار آمدند.


__________________________________________________

(1)- او عبد اللَّه بن الحسين بن علىّ بن أبى طالب و مادرش رباب دختر امرئ القيس بن عدى بن اوس است. در نام قاتل او اختلاف است برخى حرمله را قاتل او دانسته‏ اند و بعضى عقبة بن بشر را، مقاتل الطالبيين: 89- 90.


(2)- حرملة بن كاهل، فرو مايه‏ اى بود پست و چون حرمله گرفتار شد و مختار وى را بديد، گريست و گفت واى بر تو اين همه جنايت بس نبود كه طفل صغير را نيز بكشتى، اى دشمن خدا ندانستى كه او از فرزندان پيامبر بود، دستور داد او را تير باران كردند تا هلاك شد.


در روايت ديگر، چون نظر مختار به حرمله افتاد گفت: اى دشمن خدا حمد مر خداى را كه مرا بر تو مسلّط ساخت، بعد جزار را احضار كرد و دستور داد تا دست و پايش را قطع كرده، بعد آتش خواست و عمودى از آهن در آتش فرو برد تا سرخ و بعد سپيد شد، پس آن عمود را بر گردن او قرار داد تا جايى كه گردنش از آتش به جوشش درآمد، او آن قدر فرياد كرد تا گردنش قطع شد.


 

(لهوف ، ابن طاووس، ترجمه مير ابو طالبى، ص: 151)

 



 1 نظر

شهادت قاسم بن الحسن عليهما السلام‏ / دور بادند از رحمت خدا آنان كه تو را كشتند، آنان كه روز قيامت جدّت با آنان مخاصمه كند

11 آبان 1393 توسط مرادی

 

 

راوى گويد: نوجوانى كه گوئيا صورتش چون پاره ماه مى‏ درخشيد   بيرون شد و به قتال پرداخت، ابن فضيل ازدى ضربتى بر سر مباركش فرود آورده آن را بشكافت، نوجوان با صورت به زمين آمد و صيحه زد: يا عمّاه.


حسين عليه السّلام با شتاب باز شكارى و خشم شير خشمگين شتابيده ضربت شمشيرى بر ابن فضيل وارد آورد و او دستش را سپر جان كرد و شمشير امام دستش را از آرنج قطع فرمود، ابن فضيل فرياد بر آورد، فريادش را لشكر شنيده و حمله كرده تا نجاتش دهند، و بدن نوجوان زير سم اسبها قرار گرفت تا شهيد گرديد.


گويد: بعد از فرو نشستن غبار جنگ، حسين عليه السّلام را ديدم كه بر سر غلام ايستاده و آن نوجوان زمين را با پايش مى‏ كاويد و امام مى‏ فرمود: «دور بادند از رحمت خدا آنان كه تو را كشتند، آنان كه روز قيامت جدّت با آنان مخاصمه كند».


بعد فرمود: «بر عمويت ناگوار است از اين كه او را بخوانى و او جوابت نگويد يا پاسخت را بدهد ليكن سودى برايت نداشته باشد: به خدا كه اين روزى است كه دشمن او زياد و ياور او اندك است».


بعد نوجوان را به سينه‏ اش گرفته و حملش نموده در ميان شهداى اهل بيت قرار داد.

 

(لهوف ، ابن طاووس ،ترجمه مير ابو طالبى، ص: 149)

 


 


 نظر دهید »

شهادت علی اکبر علیه السلا م / خداوند بكشد قومى را كه تو را كشتند

11 آبان 1393 توسط مرادی

 

چون همه اصحاب به شهادت رسيده و جز اهل بيت امام به جاى نماندند، علىّ بن الحسين عليه السّلام- كه از همه مردم زيباروى‏ تر و از نظر اخلاق از همه نيكوتر بود- از پدرش كسب اجازت كرد و امام وى را رخصت داد.

امام نظر نوميدانه‏اى به فرزند افكند و چشمان مباركش فرو هشت و بگريست.

سپس فرمود:


(اللّهم اشهد، فقد برز إليهم غلام أشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسولك صلّى اللَّه عليه و آله، و كنّا إذا اشتقنا إلى نبيّك نظرنا إليه)


، «خداوندا! گواه باش، به تحقيق جوانى به جنگ و مبارزت شتافته كه اشبه الناس از نظر خلقت و خلق و منطق به رسولت صلّى اللَّه عليه و آله مى‏باشد. هر گاه اشتياق زيارت پيامبرت را مى‏ يافتم او را مى‏ نگريستم».


بعد صيحه برآورد و فرمود: «اى پسر سعد خدا رحمت را قطع كند آن گونه كه قطع رحم كردى».


على به ميدان شتافته، و جنگ سختى بنمود و جمعى كثير از كفار را روانه دار البوار كرد.


و آنگاه به نزد پدر بازگشت و عرض كرد: پدر جان، تشنگى مرا كشته، و سنگينى آهن- سلاح- توان را از من برده، آيا شربت آبى به هم مى‏ رسد؟


حسين بگريست و فرمود: «وا غوثاه اى پسر جانم. از كجا آب بيابم، اندكى مقاتله نما، چقدر نزديك است كه جدّت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله را زيارت كنى و او تو را با جامى سرشار از آب سيراب كند كه بعد از آن هرگز تشنه نگردى».


على به ميدان بازگشت و بزرگترين قتال را به راه انداخت، منقذ بن مرّه عبدى بسويش تيرى انداخت كه على را از پاى در آورد، ندا در داد: پدرا، از من به تو سلام باد- خدا حافظ- اين جدّ من است كه به تو سلام مى‏ گويد و مى‏ فرمايد: با شتاب نزد ما آى، وانگه شهقه‏ اى زده زندگى را بدرود فرمود.


حسين عليه السّلام آمد تا در كنار بدن مبارك فرزند بايستاد، صورتش را بر صورت فرزند نهاد و فرمود:


(قتل اللَّه قوما قتلوك، ما أجرأهم على اللَّه و على انتهاك حرمة رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله، على الدّنيا بعدك العفاء)


، «خداوند بكشد قومى را كه تو را كشتند، چه چيز آنها را بر خدا و بر دريدن حرمت رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله جرى كرده، بعد از تو تفو بر دنيا».
راوى گويد: زينب دخت على عليه السّلام از خيمه بيرون شده و ندا مى‏ داد: اى حبيب من.
اى برادرزاده‏ ام و آمد و خود را بر جسد او افكند.


حسين عليه السّلام آمد و او را سوى زنان باز گردانيد.

پس از آن از اهل بيت امام يكى پس از ديگرى به ميدان شتافته و به شرف شهادت‏ نائل آمدند، امام در آن حال بانگ برآورد: «اى عموزادگانم، اى اهل بيتم! شكيبايى كنيد، صابر باشيد، به خدا از امروز ديگر هوان و خوارى نبينيد.»

 

(لهوف ، این طاووس ، ترجمه مير ابو طالبى، ص: 149)

 


 نظر دهید »

زائران حسین کجایند؟

07 آبان 1393 توسط مرادی

 

 

طبق روایت امام صادق علیه السلام در روز قیامت ندای خاصی می رسد

که: ” زائران حسین کجایند؟”


گروهی گردن می کشند ؛ بدانان خطاب می گردد که:” از زیارت امام

حسین علیه السلام چه می خواستید؟”


پاسخ می دهند :"پروردگارا ! انگیزه و خواست ما ، تنها دوستی و ارادت

به پیامبر و علی و فاطمه علیها سلام بود و نثار مهر و محبت به حسین

علیه السلام به خاطر ستمی که در راه احیا دین و ارزش های الهی بدو

روا داشتند .”


اینجاست که ندا می رسد:"هان ای زائران حسین ! این محمد و علی

و فاطمه و حسن و حسین علیهما سلام به پا خیزید و به آن ها بپیوندید

، شما با آنان هستید به زیر پرچم آن ها که در دست علی علیه السلام

است بروید.” و آنان از هر سوبه سوی پرچم خواهند رفت .

 

( فضایل و سیره امام حسین (ع )در کلام بزرگان ، عباس عزیزی ص 446 )

 


 2 نظر
  • 1
  • ...
  • 72
  • 73
  • 74
  • ...
  • 75
  • ...
  • 76
  • 77
  • 78
  • ...
  • 79
  • ...
  • 80
  • 81
  • 82
  • ...
  • 227

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • کلام نور
  • اشعار
  • دل نوشته
  • دعا
  • مناجات
  • مهدویت
    • رسانه در آخر الزمان
  • فرمایشات رهبری
  • سخنی دوستانه
  • نکاتی از نهج البلاغه
  • مباحث سیاسی
    • عکس نوشته
  • عمومی
  • چهل گام شناخت
  • سخنرانی
  • کلام وحی
  • شهدا
  • کوتاه و آموزنده
  • مباحث تفسیری
  • مناسبت روز
  • اندیشه مطهر
  • فاطمیه
  • اشعار مهدوی
  • نکته ای از یک حکایت
  • نکاتی از معراج السعاده
  • انتخابات
  • ولایت فقیه
  • چکیده مقاله
  • حجاب و عفاف
  • یادداشت ها
  • اینفو گرافی
  • نکات طلبگی
  • تربیت دل پذیر
  • شهدای گمنام
  • دانلود کتاب
  • غدیر
  • مباهله
  • ماه محرم و عاشورا
    • امام حسین (ع) و احیای امر به معروف
    • معرفی یاران وفادار امام حسین (ع)
    • پیام آوران عاشورا
  • روایت و تصویر
  • لطایف
  • توصیه هایی از علما
  • امامت
  • پیامبر رحمت
  • نماز
  • انقلاب اسلامی
  • فاطمیه
  • سخنان حضرت زهراء سلام الله علیها
  • بانوی کرامت
    • احادیث
    • سخنان علما در مورد حضرت معصومه (س)
    • کرامات حضرت معصومه (ع)
  • نقش زنان در فرهنگ سازی عاشورا
  • دانلود ترجمه نهج البلاغه
  • امر به معروف و نهی از منکر
  • تقویت معنوی طلاب
  • ماه مبارک رمضان
  • امام رضا
  • پاسخ به شبهات
  • آموزش word
  • دهه فجر
  • امام علی (ع)
  • اسرار عبادات
  • معرفی کتاب
  • کلیپ
  • سبک زندگی عاشورایی
  • چکیده پایان نامه
  • مادر
  • اقتصاد مقاومتی : تولید - اشتغال
  • کارکاتور
  • یک لقمه کتاب
  • بیانیه‌ی گام دوم انقلاب

کاربران آنلاین

  • زفاک
  • سلام
  • شهید ابراهیم هادی
دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
مهدویت امام زمان (عج)

اوقات شرعی

کد آمارگیر

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس