دانلود فایل صوتی ترجمه نهج البلاغه (1)
سلام
مدتیه به این فکر می کنم یه کار مفید در وبلاگم انجام بدم .چند ماه پیش در یه طرحی شرکت کردم که در این طرح ، فایل های ترجمه نهج البلاغه را دانلود می کردیم و موظف بودیم روزانه به این فایل ها گوش کنیم .
طرح خوبیه لااقل یه بار می تونیم ترجمه نهج البلاغه را گوش کنیم . من خودم وقتی فایل ها را گوش می کردم گاهی وقت ها سراغ متن نهج البلاغه هم می رفتم . بعضی چیزها رو انگار تازه شنیده بودم .
دوست دارم فایل های صوتی رو این جا بذارم تا هر کی دوست داره دانلود کنه و گوش کنه . هر فایلی معمولا کمتر از نیم ساعت هست . پس فقط روزی نیم ساعت وقت بذاریم تا با نهج البلاغه بیشتر آشنا بشیم .
خیلی وقت ها وقتی داریم کار دیگه ای هم انجام میدیم میشه فایل ها را گوش کرد .
با اذن از خدا و مولای متقیان علی علیه السلام امروز این کار رو شروع می کنم دوست دارم دوستان هم این فایل ها رو گوش کنن .
التماس دعا
ترجمه نهج البلاغه (1)
خطبه 1
نشانه هاى قدرت و عظمت خدا در مراحل جنين
دربخشی از تفسیر :
«هُوَ الَّذِى يُصَوِّرُكُمْ فىِ الْأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاءُ لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الحَْكِيم »
(آیه 6 سوره آل عمران ) آمده است:
امروز عظمت مفهوم اين آيه با توجه به پيشرفتهاى علم جنين شناسى از هر زمانى آشكارتر است چه اينكه” جنين” كه در آغاز به صورت يك موجود تك سلولى است، هيچگونه شكل و اندام و اعضاء و دستگاه مخصوصى در آن ديده نمى شود و با سرعت عجيبى در مخفى گاه رحم هر روز شكل و نقش تازهاى به خود مى گيرد، گويا جمعى نقاش ماهر و چيره دست در كنار آن نشسته، و شب و روز روى آن كار مى كنند، و از اين ذره ناچيز در مدت بسيار كوتاهى انسانى مى سازند كه ظاهرش بسيار آراسته و در درون وجودش دستگاههايى بسيار ظريف و پيچيده و دقيق و حيرت انگيز ديده مى شود اگر از مراحل جنين عكسبردارى شود (همان طور كه شده است) و از مقابل چشم انسان اين عكسها يكى بعد از ديگرى عبور كند انسان به عظمت آفرينش و قدرت آفريدگار آشنايى تازهاى پيدا مى كند و بى اختيار اين شعر معروف را زمزمه خواهد كرد:
زيبنده ستايش، آن آفريدگارى است
كارد چنين دلآويز نقشى ز ماء و طين
و عجيب اين است كه تمام اين نقشها بر روى آب كه معروف است كه نقشى به خود نمى گيرد مى شود” كه كرده است در آب صورتگرى؟!“.
قابل توجه اين كه هنگامى كه عمل لقاح انجام شد و جنين به صورت نخستين خود در آمد، خيلى سريع با تقسيم و افزايش تصاعدى، به شكل يك دانه ميوه توت كه دانههاى آن بهم متصل است مى شود كه آن را” مرولا” مى نامند، همزمان با اين پيشرفت لخته خونى به نام جفت در كنار آن در حال تكامل است، جفت از يك طرف با دو شريان و يك وريد به قلب مادر اتصال دارد و از طرف ديگر با جنين از راه بند ناف ارتباط داشته و جنين از تمام مواد غذايى كه در خون جفت موجود است تغذيه مى نمايد.
كم كم بر اثر تغذيه و تكامل و روى آوردن سلولها به خارج و” مرولا” تو خالى مى شود كه آن را” بلاستولا” مى نامند، طولى نمى كشد كه شماره سلولهاى” بلاستولا” زياد شده تشكيل يك كيسه دو ديواره مىدهد و سپس فرورفتگى پيدا مى كند و در نتيجه جنين به دو ناحيه” سينه” و” شكم” تقسيم مى شود.
جالب اين كه تا اين مرحله تمام سلولها به يكديگر شبيه هستند و از نظر ظاهر اختلافى ندارند ولى از اين مرحله به بعد صورتگرى جنين آغاز مى شود و اجزاى آن به تناسب كارهايى كه در آينده بايد انجام بدهند در آنها تغييراتى صورت مى گيرد و بافتها و دستگاههاى مختلف ظاهر مى شوند و هر گروه از سلولها عهده دار ساختن يكى از دستگاههاى بدن مانند دستگاه اعصاب، گردش خون، گوارش و … مى شوند در نتيجه جنين پس از اين مراحل در مخفى گاه رحم به صورت انسانى موزون صورتگرى مى شود.
(تفسير نمونه، ناصرمکارم شیرازی ،ج2، ص: 429)
دانش چیست؟
امام صادق عليه السلام:
لَيسَ العِلمُ بِكَثرَةِ التَّعَلُّمِ، إنَّما هُوَ نورٌ يَقَعُ في قَلبِ مَن يُريدُ اللّهُ أن يَهدِيَهُ؛
دانش به فراوانى آموختن نيست، بلكه نورى است كه در دل هرکس خدا هدايتش را بخواهد، مى تابد.
منية المريد: ۱۴۹ / علم و حكمت: ج 1 ص32.
چرا بلاها هم براى فاجر است و هم براى صالح؟
گاه مردم گرفتار بلايى مى شوند كه نيكوكار و بدكار را فرا مى گيرد، گاه نيز انسانهاى نيكوكار دچار مى شوند و بدكاران مى رهند. اينان مى گويند: اين امر با تدبير و حكمت نمى سازد پس چه دليلى دارد؟
در پاسخ آنان بايد گفت: اگر چه اين بلاها گاه صالح و طالح را در بر مى گيرد امّا خداوند جلّ و علا سود هر دو را در آنها نهاده است؛ زيرا صالحان هنگامى كه گرفتار مى شوند به ياد نيكي ها و نعمات گذشته خداوند و پروردگار خويش مى افتند و پيشانى بر خاك مى نهند و او را سپاس مى گزارند و شكيبايى پيشه خود مى سازند. بدكاران و فاسدان نيز وقتى كه گرفتار اين بلاها مى شوند، قدرى شكسته مى شوند و از معصيت و فساد مى پرهيزند.
نيز نعمت و سلامتى هم به سود هر دو گروه است: صالحان از نيكويى و صالح بودن خود شادند و مسرور و با اين نعمت ها بر رغبت و شوقشان به سوى عمل صالح افزوده مى شود و فاجران و فاسدان نيز به رأفت و مهر خداوندگارشان پى مى برند و در مى يابند كه خداوند جلّ و علا بى آنكه آنان سزاوار مستحق باشند به آنان نعمت و سلامتى عطا فرموده است آنگاه اين رأفت و گذشت الهى باعث مى گردد كه اين افراد هم نسبت به مردم رأفت ورزند و از آنان درگذرند.
ممكن است كسى بگويد: اين كه گفتيد هنگامى است كه بلاها در مال مردم بيفتد امّا چه مى گوييد هنگامى كه بلا در «جان» آنان بيفتد؛ مانند:
آتش سوزى، غرق شدن، سيل و زلزله كه باعث مى گردد كه جانشان را از دست بدهند؟
صفحات: 1· 2
توبه پيرمرد بر اثر بيانات امام سجّاد عليه السّلام
هنگام ورود خاندان نبوّت به شام، پيرمردى از مردم شام، به آنها نزديك شد و گفت:
«سپاس خدا را كه شما را كشت و نابود ساخت، و شهرها را از مردان شما آسوده كرد، و امير مؤمنان يزيد را بر شما مسلّط نمود.»
امام سجّاد عليه السّلام: اى پيرمرد! آيا قرآن خوانده اى؟
پيرمرد: آرى.
امام سجّاد عليه السّلام: آيا معنى اين آيه را فهميده اى كه خداوند مى فرمايد:
«قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى
، بگو اى پيامبر، من براى رسالت مزدى جز دوستى با خويشانم را از شما نمى خواهم.» (شورى/ 23)
پيرمرد: آرى خوانده ام.
امام سجّاد عليه السّلام: «منظور از خويشان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم در اين آيه ما هستيم.»
اى پيرمرد! آيا اين آيه را خوانده اى؟
«وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ حقّ خويشان را ادا كن.» (اسراء/ 26)
پيرمرد: آرى خوانده ام.
امام سجّاد عليه السّلام: «خويشان در اين آيه ما هستيم.»
اى پيرمرد آيا اين آيه را خوانده اى؟
«وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى
، بدانيد از هر آنچه سود برديد يك پنجم آن مخصوص خدا و رسول و خويشان است.» (انفال/ 41).
پيرمرد: آرى خوانده ام.
امام سجّاد عليه السّلام: «اى پيرمرد! خويشان در اين آيه ما هستيم.»
اى پيرمرد آيا اين آيه را خوانده اى؟
«إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً
همانا خداوند خواسته است كه ناپاكى را از شما خاندان بر دارد و شما را پاك و پاكيزه گرداند.» (احزاب/ 33)
پيرمرد: آرى خوانده ام.
امام سجّاد عليه السّلام: اين آيه در شأن ما نازل شده است.
در اين هنگام پيرمرد در سكوت فرو رفت و از گفتار جسورانه خود پشيمان شد و گفت:
«تو را به خدا شما همانيد كه گفتيد؟»
امام سجّاد عليه السّلام: آرى سوگند به خدا بدون ترديد ما همان خاندانيم، به حقّ پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم ما همان خويشاوندان او هستيم.
پيرمرد پس از شناخت آنها، گريه كرد و از شدّت ناراحتى، عمامه خود را از سر گرفت و بر زمين زد و دستهايش را به سوى آسمان بلند نموده و گفت:
«خدايا! ما از دشمنان جنّى و انسى آل محمّد صلى اللَّه عليه و آله و سلم بيزاريم.»
سپس به امام سجّاد عليه السّلام عرض كرد: «آيا توبه ام پذيرفته است؟»
امام سجّاد عليه السّلام: آرى اگر توبه كنى، خداوند توبه ات را مى پذيرد و با ما خواهى بود.
پيرمرد: «من توبه كردم.»
اين خبر به يزيد رسيد، يزيد فرمان داد آن پير را بكشيد، جلّادان يزيد او را به شهادت رساندند.
( غم نامه كربلا / ترجمه اللهوف على قتلى الطفوف، ص: 195)