• تماس  
  • خانه 

اگر می خواهید به کج راهه نروید حتما بخواهید !!!

09 آذر 1393 توسط مرادی

 

 

امر به معروف یعنى شما همه مسئولید که معروف را، نیکى را گسترش بدهید، امر کنید به آن؛ نهى از منکر [یعنى‌] زشتى را، بدى را، پلشتى را نهى کنید؛ جلوى آن را بگیرید با شیوه‌هاى مختلف. معناى این چیست؟ معناى این، مسئولیّت در قبال سلامت عمومى جامعه است. همه مسئولند: من مسئولم؛ شما مسئولى؛ آن یکى مسئول است.

یا مسئله‌ى جهاد. جهاد اسلام در واقع کمک به ملّتهایى است که پشت پرده‌ى سیاستهاى استعمارى و استکبارى و استبدادى قرار داده شده‌اند که نور اسلام به اینها نرسد؛ نور هدایت به اینها نرسد. جهاد براى دریدن این پرده‌ها و این حجابها است؛ جهاد اسلامى این است.

بحث اینکه آیا جهاد، دفاعى است یا ابتدائى است یا مانند اینها، بحثهاى فرعى است؛ بحث اصلى این است: ما لَکُم لا تُقاتِلونَ فى سَبیلِ اللهِ وَ المُستَضعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّسآءِ وَ الوِلدان؛ چرا جهاد نمیکنید، مقاتله نمیکنید، نبرد نمیکنید در راه خدا - و بلافاصله [میگوید ]- و در راه مستضعفین، براى نجات مستضعفین؟

این احساس مسئولیّت است؛ یعنى شما برو جان خودت را به خطر بینداز و جانت را کف دستت بگیر در میدانهاى خطر، براى اینکه مستضعفان را نجات بدهى؛ معناى این، همان مسئولیّت است دیگر. یا این حدیث معروفِ «مَن اَصبَحَ وَ لَم یَهتَمَّ بِاُمورِ المُسلِمینَ فَلَیسَ بِمُسلِم»؛ و از این قبیل، فراوان آیات و روایاتى در متون اسلامى است که این جزو بیّنات اسلام است؛ یعنى اسلام انسان را این‌جور خواسته است که مسئول باشد؛ هم نسبت به خود، هم نسبت به نزدیکان خود، هم نسبت به جامعه‌ى خود، هم نسبت به بشریّت مسئول است. که حالا اگر بروید دنبال این فکر را در متون اسلامى بگیرید، چیزهاى عجیب‌وغریبى انسان مشاهده میکند از این اهتمام و از این احساس مسئولیّت.

پیغمبر اکرم پیش خداى متعال التماس میکند، تضرّع میکند که «اَللّهُمَّ اهدِ قَومى»؛ قومش همانهایى بودند که او را میزدند، او را طرد میکردند، او را تهدید به قتل میکردند، این‌همه بر او زحمت وارد مى‌آوردند، او پیش خداى متعال التماس میکند که خدایا، اینها را نجات بده، اینها را شفا بده، اینها را هدایت کن!

این پیغمبر. امیرالمؤمنین وقتى‌که مى‌شنَود که سپاهیان معاویه رفتند آن شهر را غارت کردند با غصّه میگوید که - بَلَغَنى اَنَّ الرَّجُلَ مِنهُم کان یَدخُلُ عَلَى المَراَةِ المُسلِمَةِ وَ الاُخرَى المُعاهِدَة  - مردهاى این لشکرِ غارتگر وارد خانه‌ى مسلمان و معاهَد (معاهد یعنى غیر مسلمانى که در زیر سایه‌ى اسلام زندگى میکند؛ مسیحى، یهودى) میشدند، به زنها اهانت میکردند، دستبند زنها را میگرفتند، زیور زنها را میگرفتند، بعد حضرت میفرماید که اگر مسلمانْ از این غصّه بمیرد، جا دارد. شما ببینید؛ یعنى احساس مسئولیّت تا این حد است. نمیگوید اگر امیر مسلمین بمیرد جا دارد؛ میگوید اگر انسان، اگر مسلمان از این غصّه بمیرد جا دارد. این همان احساس مسئولیّت است. پایه‌ى اصلىِ حرکت بسیج این است: احساس مسئولیّت الهى.


دوّمین پایه که در کنار این هست که مکمّل پایه‌ى اوّل است، عبارت است از بصیرت، روشن‌بینى.
یعنى چه؟ یعنى شناخت زمان، شناخت نیاز، شناخت اولویّت، شناخت دشمن، شناخت دوست، شناخت وسیله‌اى که در مقابل دشمن باید به کار برد؛ این شناخت‌ها؛ بصیرت است. همیشه با یک سلاح نمیشود مبارزه کرد. در همه‌ى میدانها با یک سلاح نمیشود رفت. کدام سلاح را به کار بیندازیم؟ دشمن کجا است؟

بارها من عرض کرده‌ام اینهایى که بصیرت ندارند - مثل این بیچاره‌هایى که در فتنه گرفتار شدند - مثل کسانى‌اند که در تاریکى شب، در مه غلیظ، در غبار میخواهند مخالفى را، دشمنى را بزنند؛ خب نمیداند دشمن کجا است؛ یکى از اوّلین شرایط جنگهاى نظامى، اطّلاعات است؛ بروید اطّلاع کسب کنید و ببینید دشمن کجا است. اگر بدون اطّلاع رفتید، شما ممکن است جایى را بزنید که دوست آنجا است؛ کسى را بزنید که با شما دشمن نیست و به دشمن کمک کنید؛ گاهى این‌جورى میشود. اگر بصیرت نبود، میشود این؛ که فرمود: العالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِس؛شبهات و نادانى‌ها و نفهمى‌ها به کسى که عالم به زمان خود است، هجوم نمى‌آورند؛ میفهمد چه‌کار باید بکند. اگر این نبود، مشکل به‌وجود خواهد آمد، حتّى اگر آن احساس مسئولیّت هم باشد.

بعضى‌ها احساس مسئولیّت داشتند در دوران مبارزات امّا نمیفهمیدند این را کجا خرج کنند؛ جایى خرج میکردند که به ضرر حرکت عظیم مبارزاتىِ امام بزرگوار بود؛ بعد از انقلاب هم همین‌جور؛ تا امروز هم همین‌جور است.

بعضى‌ها احساس دارند، احساس مسئولیّت میکنند، انگیزه دارند امّا این انگیزه را غلط خرج میکنند؛ بد جایى خرج میکنند؛ اسلحه را به آنجایى که باید، نشانه نمیگیرند؛ این بر اثر بى‌بصیرتى است. حالا ما چند سال پیش در قضیّه‌ى فتنه گفتیم بصیرت؛ بعضى دهن‌کجى کردند که بصیرت! بله، بصیرت؛ بصیرت که نبود، هرچه که مسئولیّت و انگیزه بیشتر باشد، احساس بیشتر باشد، خطر بیشتر است؛ اطمینانى دیگر نیست به این آدم بى‌بصیرت و بدون روشن‌بینى که دوست را نمى‌شناسد، دشمن را نمى‌شناسد و نمیفهمد کجا باید این احساس را، این نیرو را، این انگیزه را خرج کند.

این پس شد رکن دوّم که بسیار بسیار لازم است. اگر این رکن دوّم نباشد، امر به معروفش هم اشتباهى درمى‌آید، جهادش هم اشتباهى درمى‌آید، امرِ مورد اهتمامش هم دچار خطا میشود، و به کج‌راهه مى‌افتد.

 

بخشی از بیانات در دیدار اعضاى مجمع عالى بسیج مستضعفین1393/9/6

 


 1 نظر

دانلود فایل صوتی ترجمه نهج البلاغه (3)

09 آذر 1393 توسط مرادی

 

حكمت 7


وَ قَالَ [عليه السلام] وَ الصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ وَ أَعْمَالُ الْعِبَادِ فِى عَاجِلِهِمْ نُصْبُ أَعْيُنِهِمْ فِى آجَالِهِمْ .

و درود خدا بر او ، فرمود : صدقه دادن دارويى ثمر بخش است ، و كردار بندگان در دنيا ، فردا در پيش روى آنان جلوه گر است.


ترجمه نهج البلاغه (3)

حکمت (5،6،7،8،9)خطبه (3) نامه (2)


 


 نظر دهید »

محبوبترین نزد خدا

08 آذر 1393 توسط مرادی

 

 

 

 نظر دهید »

گرما و سرما و فوايد آن دو

08 آذر 1393 توسط مرادی

 

به اين گرما و سرما بنگر كه چگونه جهان را نگاه داشته‏ اند.اين دو دما با فزونى، كاستى و تعادل باعث شده‏ اند كه اين فصول و تنوع هواى در سال پديد آيد؛ زيرا مصلحت انسان و تمام هستى در آنهاست.

نيز گويى كه سرما و گرما بدنها را دباغى مى ‏كنند و باعث پايدارى و استحكام آنها مى‏ گردند. اگر اين گرما و سرما نبود و بدنها را سرد و گرم نمى‏ كردند هر آينه فاسد و نابود مى ‏شدند.

بنگر كه چگونه يكى از آن دو بتدريج و اندك اندك وارد ديگرى مى ‏شود و آن ديگرى اندك اندك كم مى‏ شود و ديگرى آرام آرام افزوده مى ‏شود تا اينكه هر كدام در فزونى و كاستى به منتها درجه خود برسند. اگر يكى از آن دو ناگهان وارد ديگرى مى ‏شد باعث بيمارى و زيان اجسام و ابدان مى ‏گشت. اين امر مانند آن است كه يكى از شما ناگهان از حمام داغ و پر حرارت وارد منطقه‏ اى سرد و يخ زده گردد. بى‏ ترديد اين امر باعث زيانى عظيم و بيمارى بر جسم او مى ‏شود.

پس اگر خداى جلّ و علا چنين تدبير فرموده كه سرما و گرما بتدريج و اندك اندك وارد گردند به خاطر حفظ صحت و سلامت موجودات است. اگر تدبير و حكمتى در كار نيست پس چرا ناگهانى وارد نمى‏ شوند بلكه آرام آرام مى ‏آيند و مى ‏روند تا همه چيز سالم بماند؟

اگر كسى بگويد: اين تدريجى بودن ورود و خروج دما به خاطر تدريجى و آرام بودن سير خورشيد و بلندى و كوتاهى فاصله آن با زمين است، بايد از او پرسيد: چرا حركت خورشيد و زمين و فاصله اندك و زياد آنها اين گونه آفريده شده؟ اگر دليل تدريجى بودن تابش نور خورشيد فاصله مغرب و مشرق دانسته شود بايد علّت اين امر را نيز پرسيد. هر چه پاسخ دهد همواره اين پرسش نيز مطرح است كه چرا چنين است؟ تا به تدبير و هدفمندى جهان هستى برسيم.

اگر حرارت نبود، ميوه ‏هاى سخت و تلخ، نرم و رسيده نمى ‏شد تا تر و خشك‏ شده‏ اش خورده شود … اگر سرما نبود كشتزار اين گونه جوانه نمى‏ زد و حبوبات، غلات و روزى آدمى را بر نمى ‏آورد و آنقدر به دست نمى‏ آمد كه باز در زمين بپاشند و برويانند.

نمى ‏بينى كه سرما و گرما با آن همه سود و مصلحت باز بدن را به درد مى ‏آورند؟ در اين امر براى كسى كه بينديشد درس عبرت نهفته است و دليلى است‏ بر آنكه امر و تدبير حكيم و جهانيان براى صلاح و مصلحت آنان است.

 

منبع : شگفتي هاى آفرينش (ترجمه توحيد مفضل)، ترجمه نجف علی میرزایی ، ص: 129

 


 1 نظر

راز سجده از زبان مولای متقیان

07 آذر 1393 توسط مرادی

 

على بن سهل از ابراهيم بن على از احمد بن محمّد انصارى، از حسن

بن على علوى از ابو حكيم زاهد از احمد بن على راهب، وى مى‏ گويد:

مردى به امير المؤمنين عليه السّلام عرض كرد:

اى پسر عمّ بهترين مخلوق خدا، معناى سجده اولى چيست؟


حضرت فرمودند:

تأويلش آن است كه: اللّهمّ انّك منها خلقتنى (بار خدا تو مرا از زمين آفريدى)

و سر خود را كه از سجده برمى‏ دارى يعنى و منها اخرجتنا (و از زمين ما را بيرون راندى).

و به سجده دوّم كه مى ‏روى معنايش اين است كه: و اليها تعيدنا (يعنى ما را بسوى

زمين عود خواهى داد) و سر كه از سجده دوّم بر مى‏ دارى يعنى: و منها تخرجنا

تارة اخرى (و بار ديگر ما را از آن اخراج مى ‏نمايى)

 

آن مرد عرض كرد: اين كه در تشهد پاى راست را بلند كرده و پاى چپ را مى‏ اندازيم

معنايش چيست؟

حضرت فرمودند: تأويلش اين است كه: اللّهم امت الباطل و اقم الحق (بار خدا يا باطل

را نابود و حق را سر پا بدار)



(علل الشرائع ، محمد بن علی ابن بابویه ،ترجمه ذهنى تهرانى، ج‏2، ص: 101)

 


 1 نظر

دانلود فایل صوتی ترجمه نهج البلاغه (2)

07 آذر 1393 توسط مرادی

سلام

امیدوارم دوستان به فابل اول گوش کرده باشند امروز فایل دوم را قرار میدم .


ترجمه نهج البلاغه (2)

حکمت (1،2،3،4) خطبه (2) نامه (1)

 

 


 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 66
  • 67
  • 68
  • ...
  • 69
  • ...
  • 70
  • 71
  • 72
  • ...
  • 73
  • ...
  • 74
  • 75
  • 76
  • ...
  • 227

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • کلام نور
  • اشعار
  • دل نوشته
  • دعا
  • مناجات
  • مهدویت
    • رسانه در آخر الزمان
  • فرمایشات رهبری
  • سخنی دوستانه
  • نکاتی از نهج البلاغه
  • مباحث سیاسی
    • عکس نوشته
  • عمومی
  • چهل گام شناخت
  • سخنرانی
  • کلام وحی
  • شهدا
  • کوتاه و آموزنده
  • مباحث تفسیری
  • مناسبت روز
  • اندیشه مطهر
  • فاطمیه
  • اشعار مهدوی
  • نکته ای از یک حکایت
  • نکاتی از معراج السعاده
  • انتخابات
  • ولایت فقیه
  • چکیده مقاله
  • حجاب و عفاف
  • یادداشت ها
  • اینفو گرافی
  • نکات طلبگی
  • تربیت دل پذیر
  • شهدای گمنام
  • دانلود کتاب
  • غدیر
  • مباهله
  • ماه محرم و عاشورا
    • امام حسین (ع) و احیای امر به معروف
    • معرفی یاران وفادار امام حسین (ع)
    • پیام آوران عاشورا
  • روایت و تصویر
  • لطایف
  • توصیه هایی از علما
  • امامت
  • پیامبر رحمت
  • نماز
  • انقلاب اسلامی
  • فاطمیه
  • سخنان حضرت زهراء سلام الله علیها
  • بانوی کرامت
    • احادیث
    • سخنان علما در مورد حضرت معصومه (س)
    • کرامات حضرت معصومه (ع)
  • نقش زنان در فرهنگ سازی عاشورا
  • دانلود ترجمه نهج البلاغه
  • امر به معروف و نهی از منکر
  • تقویت معنوی طلاب
  • ماه مبارک رمضان
  • امام رضا
  • پاسخ به شبهات
  • آموزش word
  • دهه فجر
  • امام علی (ع)
  • اسرار عبادات
  • معرفی کتاب
  • کلیپ
  • سبک زندگی عاشورایی
  • چکیده پایان نامه
  • مادر
  • اقتصاد مقاومتی : تولید - اشتغال
  • کارکاتور
  • یک لقمه کتاب
  • بیانیه‌ی گام دوم انقلاب

کاربران آنلاین

دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
مهدویت امام زمان (عج)

اوقات شرعی

کد آمارگیر

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس