• تماس  
  • خانه 

نکته ای از یک حکایت / مغازه ام سوخت ! اما ایمانم نسوخته است !

25 مرداد 1392 توسط مرادی


روزی بازرگان موفقی در بازگشت از مسافرت متوجه شد در نبود


او خانه و مغازه اش آتش گرفته و خسارت هنگفتی به او وارد شده


است . همه فکر می کردند که تاجر از ناراحتی و غصه سکته خواهد


کرد و یا به گریه و زاری خدا را مقصر بدبختی اش بداند و از او گلایه کند .


تاجر ساکت و آرام وارد اتاقی شد و با هیچ کس حرف نزد . این کار او

 

اطرافیانش را بیشتر نگران کرد اما آن ها هم نمی توانستند کاری برای

 

او انجام دهند . فردای آن روزهمه مردم در حالی که شگفت زده تاجر

 

مال باخته را نگاه می کردند که او مشغول آویزان کردن تابلویی بر سر

 

در مغازه اش بود و بر روی آن این گونه نوشته بود :

 


” مغازه ام سوخت ! اما ایمانم نسوخته است !


با توکل به خدا از امروز دوباره شروع به کار خواهم کرد .”



منبع : خانه خوبان 36 ،ص15

 

خدایا ! اگر همه چیزمان را گرفتی ایمانمان را نگیر

 

خدایا ! محبت و دوستی  اهل بیت را هرگز از ما نگیر

 


 1 نظر

شکایت چادر /از کوچه تا بین در و دیوار همیشه همراهش بودم وقتی زمین خورد، خاکی شدم …

25 مرداد 1392 توسط مرادی

 

 

 

نام من  چادر است ..


نام مادرم حجاب و پدرم عفاف است …


روزگارم بد است و از همه شما دلگیرم …


شما از من که میراث خانمی پهلو شکسته هستم خوب محفاظت نکردید ،

هیچ وقت یادم نمی رود …


از کوچه تا بین در و دیوار همیشه همراهش بودم وقتی زمین خورد

، خاکی شدم …


وقتی سیلی خورد ،  در صورتش بودم ، وقتی بین در و دیوار محسنش

سقط شد ،خونی شدم …


خوب میدانم چه دردی کشید تا من را برای شما به ارث گذارد…


و شما با من چه کردید ؟؟؟


شما کار را به جایی رساندید که می خواهند مرا با زور و بگیر و ببند

به دیگران غالب کنند و من خوب می دانم چرا کارم به اینجا کشیده شده  …

از شماست که برماست …


شنیدم که می گفتید اگر می خواهی کسی را خراب کنی از او بد دفاع کن

و شما با من همین کار را کردید !


اگر شمایی که خود را وارثان من می دانید درست رفتار می کردید و

حرمتم را حفظ می کردید وضعیت من این گونه نبود …


عده ای مرا تبدیل به استتاری برای گناهانتان کردید تا بگویند فلانی زیر چادر

هر کاری می کند و باعث شدید قداستم کمرنگ شود …


مرا وسیله تکبر و فخر فروشی و خود برتر بینی کردید …


مرا تبدیل به شنلی کردید تا در میان سیاهی من ، رنگی بودن

کفش و جوراب ها و مانتوهای رنگارنگتان  بیشتر جلوه کند …


عده ای مرا به تمسخر گرفتید و از میان من دست های عریان و

موهایتان را بیرون گذاشتید …


مرا به هر جایی بردید …


از شانه به شانه ی نامحرم در تاکسی و دانشگاه و میان پسر ها تا

کافی شاپ و محیط های فاسدتر …


هنر پیشه هایتان مرا فقط برای فیلم بازی کردن خواستند و شما هم با

من فیلم بازی کردید تا در نقش دختری معصوم باشید …


به سیاهی رنگم ایراد گرفتند … و شما سعی کردید مرا عوض کنید !!!


عده ای از شما به من مدل دادید ، تقصیر خودتان را گردن من انداختید و

شکل مرا عوض کردید تا مثلا محبوب تر شوم …

مرا تبدیل به مانتوهای براق و لبنانی و ملی و اندامی کردید …


شما به میراث فرهنگیتان دست نمی زنید و آن را تغییر نمی دهید

اما در من که میراثی گرانبهاتر بودم دست بردید و هویتم را از من گرفتید …


به من خیانت کردید و من را که قرار بود جلوی زینت ها را بگیرم تبدیل به زینت کردید ،

از زیر من روسری های رنگارنگ بیرون زدید و یادتان رفت برای چه چیز آمده ام و

اگر قرار بود زیبا باشم زیبا به شما می رسیدم …


شکایت شما را خواهم کرد …


به شما توصیه می کنم به جای عوض کردن و مدل دادن به من خودتان را عوض کنید ،

به جای اینکه مرا به شوی لباس بکشانید نگاهی به خودتان بیندازید

شاید ایراد از خودتان باشد …


منبع : یزد بانو


 3 نظر

چگونگی «نفاق با خداوند» از زبان آیت‌الله مجتبی تهرانی

25 مرداد 1392 توسط مرادی




شرح یک حدیث از امام جواد علیه السلام از زبان آیت الله مجتبی تهرانی(ره):


امام جواد(ع) می‌فرمایند:


«لَا تَکُنْ وَلِیّاً لله فِی الْعَلَانِیَةِ عَدُوّاً لَهُ فِی السِّرِّ».


در بین رذائلی که انسان به آن مبتلا می‏شود و در معارف ما حتی بیش از کفر نسبت به آن نکوهش شده، مسأله نفاق است که از آن به دورویی تعبیر می‏کنیم.


نفاق گاهی در ارتباط با مخلوق است؛ مثلاً کسی روابطی منافقانه با افراد داشته باشد و در علن اظهار دوستی می‌کند ولی از آن ‏طرف در خفا دشمنی کند. اما گاهی نفاق با خالق است، نه با مخلوق! البته با خالقش منافقانه عمل می‏کند، برای بهره‏کشی از مخلوق.


امام جواد (ع) در این روایت کوتاه می‏فرمایند: «لَا تَکُنْ وَلِیّاً لِلَّهِ فِی الْعَلَانِیَةِ». تو از آن‏هایی نباش که در ظاهر و علن طوری خودشان را جلوه می‏دهند که از دوستان خدا هستند، آدم متدین و خوبی هستند، اما در خفا دشمن خدایند! به تعبیر ساده، از کسانی نباش که در علن و مقابل مردم، جانماز آب می‏کشند، ولی در خفا خلاف شرع می‏کنند، «وَلِیّاً لِلَّهِ فِی الْعَلَانِیَةِ عَدُوّاً لَهُ فِی السِّرِّ». «عَدُوّاً لَهُ»، یعنی دشمنی با خدا. سرپیچی از فرمان خدا در خفا دشمنی با خدا است دیگر. از این افراد نباش. این انسان بدترین فرد است.


یک وقت شخصی با مردم منافقانه عمل می‏کند، مثلاً مقابل رویش می‏گوید: من خیلی با شما کذا و فلان، بعد پشت سرش بد می‏گوید و منافقانه عمل کرده و دورویی می‏کند که این دورویی با شخص مخلوق است. بدتر از این، دورویی با خالق است که در علن اظهار تدین و دوستی با خدا می‏کند اما در خفا کارهایی که می‏کند خلاف شرع است، «عَدُوّاً لَهُ فِی السِّرِّ».


حضرت می ‏فرمایند: از این‏ها نباش. کار این سنخ افراد، در قیامت سخت‏تر از کفار است. چون این‏طور نیست که کفّار را از این‏جا که می‏برند یک سر در آتش جهنم بیاندازند. یک وقت اشتباه نکنید! چون بعضی از کفار مستضعف‏اند. استضعاف یعنی چه؟ یعنی حق، به این‏ها نرسیده. اگر شعار حق هم بوده اما کسی برایشان تبیین نکرده است.


در روایات داریم: هنگام مرگ حق را به این گروه عرضه می‏کنند، اگر قبول کرد، همین کافر بهشتی می‏شود، اگر قبول نکرد، معلوم می‏شود با خدا دشمنی دارد و لذا راه و مسیرش جهنم می‏شود. ولی منافق‏ این‏طور نیست و کارشان سخت‏تر از کافران است . در قرآن هم آیات بیشتری در نکوهش منافقین آمده است. در قرآن در مورد منافق، منافقین و منافقات هست اما راجع به کفار، کافرین و کافرات نداریم و فقط کلمه کافر آمده است.


بنابراین انسان باید خیلی مراقب باشد تا در جامعه از نظر دینی، بیش از آنچه که هست، خودش را جلوه ندهد. حواست جمع باشد! این نفاق با خداست.

منبع : پارسینه


 نظر دهید »

پای درس اخلاق حاج آقا مجتهدی ماجرای / سه شب زندانی شدن آقای مجتهدی به خاطر «نه» گفتن به مادرش

24 مرداد 1392 توسط مرادی


پای صحبت و کلاس درس اخلاق آیت الله مجتهدی (ره):


من یک دفعه یادم هست چند سال قبل طلبه بودم میخواستم لواسانات منبر بروم. وقتی از منزل آمدم بیرون یک خواهری دارم که حالا داماد و عروس دارد آن موقع 3-4 ساله بود این شروع به گریه کردن کرد که دنبال من بیاید چون به من علاقه داشت. مادرم به من گفت سوارش می کنیم ما خیابان 17 شهریور سر ادیب پیاده می شویم برویم منزل مادربزرگمان که این بچه هم گریه نکند. من ناراحت شدم گفتم این تاکسی ها حالا غر می زنند گفتم نمی‌شود و رفتم .


خب کار بدی کردم. مادر از من تقاضا کرده این دخترم سوار کن این بچه دارد گریه می کند. خب من باید می گفتم بفرمایید بر فرض تاکسی هم کمی بیشتر پول می دادم. ولی گاهی اوقات آدم اعصابش ناراحت است از دستش در می رود یک اشتباهی می‌کند . ما این اشتباه را کردیم. همان جا هم گرفتار شدیم.


در همان لواسانات منبر رفتیم. چیزهایی گفتیم . یک دفعه هم راجع به حجاب صحبت کردیم . یک دختر بی حجاب بود. شکایت کرد و ژاندارم آوردند و ما را شب به تهران آوردند. یک شب ژاندارم بودیم و یک شب شهربانی و دو سه شب گرفتار زندان و تا یواش یواش دایی ما رفت و امام جمعه را دید و ضمانت کردند ما را آوردند بیرون.گرفتاری درست شد. یک مقدار مادرمان را اذیت کردیم من فهمیدم مال همان است. آن سال خیلی به من فشار آمد. حالا بعضی ها نمی فهمند گرفتار که می شوند نمی داند که با مادرشان تند صحبت کرده اند مال همان است.


چند سال پیش یک نفر چند میلیون تومان مالش در بندر عباس گم شد پیدا هم نشد به حساب انقلاب هم می گذاشت مربوط به انقلاب نیست مربوط به خودش است. مادرش رفته بود خانه شان جلوی زنش به اوگفت چند روز هم برو خانه آن یکی پسرت ما خسته شدیم. این مادر پنج شش شب آمده بود مهمانی جلوی زنش گفته بود ما خسته شدیم .آدم با کلفتش هم نمی تواند این جوری حرف بزند. اگر به کلفتش بگویید برو خسته شده ایم بد است چه برسد به مادری که این همه زحمت ما را کشیده است. چند میلیون مالش گم شد پیدا هم نشد.


منبع :مجله فرهنگی اجتماعی سرزمین لادستان


 1 نظر

بیدار شوید ! بروید سراغ احکام خدا

24 مرداد 1392 توسط مرادی



آیت الله مشکینی (ره) :


بیدار شوید ! بروید سراغ احکام خدا ، بیامورید ،


عمل کنید ، تکامل پیدا کنید ، ترقی پیدا کنید ،


و برای آینده خودتان راه متقین را بگشایید و وظیفه خود را،


با خود پیوسته در نظر بگیرید . نواقصی که دارید تکمیل کنید .


چیزی که نمی دانید بفهید و چیزی را که می فهمید


به کار بندید تا به کمال انسانیت برسید .



منبع : مجله شمیم یاس ، مهر 88



 1 نظر

نکته ای از یک حکایت / مواظب باشیم ! به قلبهای دیگران میخ نکوبیم

24 مرداد 1392 توسط مرادی

 


یه داستانی رو در مورد اثر خشم از یه مجله خوندم


به نظرم جالب بود . داستان به این مضمون بود :



پسری بود که خیلی زود عصبانی می شد . یه روز پدر یه کیسه


میخ و یه چکش به پسر داد و گفت: هر وقت عصبانی شدی یه


میخ به دیوار بکوب . پسر قبول کرد .روز اول تعداد زیادی میخ به


دیوار کوبید ولی روزهای بعد میخ های کمتری به دیوار کوبید و به


این نتیجه رسید تحمل عصبانیت و کنترل اون راحت تر از کوبیدن


میخ به دیواره .


بعد از مدتی روزی شد که پسر هیچ میخی به دیوار نکوبید .


پدر که از ماجرا باخبر شد گفت :


حالا هر روز که عصبانی نشدی یه میخ از دیوار بیرون آور .


پسر این کار را انجام داد تا همه میخ ها را در آورد به پدر خبر داد .


پدر همراه پسرش به کنار دیوار  رفت و سوراخ های دیوار را


به پسر نشان داد و گفت :


به این سوراخ ها نگاه کن این دیوار هرگز مثل قبل نمی شود .


پسرم وقتی در عصبانیت چیزی هم می گویی همانند این میخ ها


به دیوار قلب دیگران کوبیده می شود .




مواظب باشیم ! به قلبهای دیگران میخ نکوبیم



 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 141
  • 142
  • 143
  • ...
  • 144
  • ...
  • 145
  • 146
  • 147
  • ...
  • 148
  • ...
  • 149
  • 150
  • 151
  • ...
  • 227

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • کلام نور
  • اشعار
  • دل نوشته
  • دعا
  • مناجات
  • مهدویت
    • رسانه در آخر الزمان
  • فرمایشات رهبری
  • سخنی دوستانه
  • نکاتی از نهج البلاغه
  • مباحث سیاسی
    • عکس نوشته
  • عمومی
  • چهل گام شناخت
  • سخنرانی
  • کلام وحی
  • شهدا
  • کوتاه و آموزنده
  • مباحث تفسیری
  • مناسبت روز
  • اندیشه مطهر
  • فاطمیه
  • اشعار مهدوی
  • نکته ای از یک حکایت
  • نکاتی از معراج السعاده
  • انتخابات
  • ولایت فقیه
  • چکیده مقاله
  • حجاب و عفاف
  • یادداشت ها
  • اینفو گرافی
  • نکات طلبگی
  • تربیت دل پذیر
  • شهدای گمنام
  • دانلود کتاب
  • غدیر
  • مباهله
  • ماه محرم و عاشورا
    • امام حسین (ع) و احیای امر به معروف
    • معرفی یاران وفادار امام حسین (ع)
    • پیام آوران عاشورا
  • روایت و تصویر
  • لطایف
  • توصیه هایی از علما
  • امامت
  • پیامبر رحمت
  • نماز
  • انقلاب اسلامی
  • فاطمیه
  • سخنان حضرت زهراء سلام الله علیها
  • بانوی کرامت
    • احادیث
    • سخنان علما در مورد حضرت معصومه (س)
    • کرامات حضرت معصومه (ع)
  • نقش زنان در فرهنگ سازی عاشورا
  • دانلود ترجمه نهج البلاغه
  • امر به معروف و نهی از منکر
  • تقویت معنوی طلاب
  • ماه مبارک رمضان
  • امام رضا
  • پاسخ به شبهات
  • آموزش word
  • دهه فجر
  • امام علی (ع)
  • اسرار عبادات
  • معرفی کتاب
  • کلیپ
  • سبک زندگی عاشورایی
  • چکیده پایان نامه
  • مادر
  • اقتصاد مقاومتی : تولید - اشتغال
  • کارکاتور
  • یک لقمه کتاب
  • بیانیه‌ی گام دوم انقلاب

کاربران آنلاین

  • کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)
  • نورفشان
دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
مهدویت امام زمان (عج)

اوقات شرعی

کد آمارگیر

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس