نکته ای از یک حکایت / مواظب باشیم ! به قلبهای دیگران میخ نکوبیم
یه داستانی رو در مورد اثر خشم از یه مجله خوندم
به نظرم جالب بود . داستان به این مضمون بود :
پسری بود که خیلی زود عصبانی می شد . یه روز پدر یه کیسه
میخ و یه چکش به پسر داد و گفت: هر وقت عصبانی شدی یه
میخ به دیوار بکوب . پسر قبول کرد .روز اول تعداد زیادی میخ به
دیوار کوبید ولی روزهای بعد میخ های کمتری به دیوار کوبید و به
این نتیجه رسید تحمل عصبانیت و کنترل اون راحت تر از کوبیدن
میخ به دیواره .
بعد از مدتی روزی شد که پسر هیچ میخی به دیوار نکوبید .
پدر که از ماجرا باخبر شد گفت :
حالا هر روز که عصبانی نشدی یه میخ از دیوار بیرون آور .
پسر این کار را انجام داد تا همه میخ ها را در آورد به پدر خبر داد .
پدر همراه پسرش به کنار دیوار رفت و سوراخ های دیوار را
به پسر نشان داد و گفت :
به این سوراخ ها نگاه کن این دیوار هرگز مثل قبل نمی شود .
پسرم وقتی در عصبانیت چیزی هم می گویی همانند این میخ ها
به دیوار قلب دیگران کوبیده می شود .
مواظب باشیم ! به قلبهای دیگران میخ نکوبیم