کجایی ! ای حضور مبهم زیبای فرداها
16 فروردین 1392 توسط مرادی
دو چشمم ، مرمرین از بارش غم بود ، باور کن
و پشتم از غم هجران تو خم بود ، باور کن
میان بیت بیت شعر من ، بغضی نهان می شد
وجودم غرق در دریای ماتم بود ، باور کن
کجایی ! ای حضور مبهم زیبای فرداها
که تفسیر نگاهم واژه غم بود ، باور کن
میان موج های التماس و غربت و هجران
دو دستم عاشق دامان خاتم بود ، باور کن
بیا دیگر که سهراب وجودم زخمی زخمیست
که بی تو نوشدارو جرعه ای سم بود ، باور کن
هزاران جمعه بی تو تا خدا رفتم ولی افسوس !
که در راهم صفای همسفر کم بود ، باور کن
محبوبه عباسی