• تماس  
  • خانه 

اعمال شب و روز عيد غدير

20 مهر 1393 توسط مرادی


شب هيجدهم شب عيد غدير و شب با شرافتى است سيّد در اقبال دوازده ركعت نماز به يك سلام به كيفيتى مخصوص براى اين شب با دعائى نقل كرده است .

روز هيجدهم روز عيد غدير و عيدُاللّهِ الا كْبَرْ و عيد آل محمّدعَليهمُ السلام است و عظيمترين اعياد است و مبعوث نفرموده حق تعالى پيغمبرى را مگر آنكه عيد كرده است اين روز را و حرمت آن را دانسته است و نامش ‍ در آسمان روز عهد معهود است و نامش در زمين روز ميثاق مَاءخوذ و جَمع مَشهُود است و روايت است كه از حضرت صادق عليه السلام پرسيدند كه آيا مسلمانان را عيدى هست غير از جمعه و اضحى و فطر فرمود بلى عيدى هست كه از همه حرمتش بيشتر است .
راوى گفت كدام عيد است فرمود كه آن روزى است كه نَصْبْ كرد حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله اميرالمؤ منين عليه السلام را به خلافت خود و فرمود كه هر كه من مولى و آقاى اويم پس على مولى و آقا و پيشواى او است و آن روز هيجدهم ذى الحجّه است راوى گفت كه چه كار در آن روز بايد كرد فرمود كه بايد روزه بداريد و عبادت كنيد و محمد و آل محمدعَليهمُ السلام را ياد كنيد و بر ايشان صَلَوات بفرستيد و وصيّت كرد رسول خداصَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله اميرالمؤ منين عليه السلام را كه اين روز را عيد گرداند و هر پيغمبرى وصىّ خود را وصيّت مى كرد كه اين روز را عيد گردانند و در حديث ابن ابى نَصر بَزَنطى است از حضرت رضاعليه السلام كه فرمود اى پسر ابى نصر هر كجا كه باشى سعى كن كه روز غدير نزد قبر مطهّر حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام حاضر شوى بدرستى كه خدا در اين روز مى آمرزد از هر مرد مؤ من و زن مؤ منه گناه شصت ساله ايشان را و در اين روز آزاد مى كند از آتش جهنّم دو برابر آنچه آزاد كرده است در ماه رمضان و شب قدر و شب فطر و يك درهم كه در اين روز به برادران مؤ من بدهى برابر است با هزار درهم كه در اوقات ديگر بدهى و احسان كن در اين روز به برادران مؤ من خود و شاد گردان هر مرد مؤ من و زن مؤ منه را به خدا قَسَم كه اگر مردم فضيلت اين روز را بدانند چنانكه بايد هر آينه هر روز ده مرتبه ملائكه با ايشان مصافحه كنند و بالجمله تعظيم اين روز شريف لازم و اعمال آن چند چيز است

اوّل روزه كه كفّاره شصت سال گناه است و در خبريست كه برابر است با روزه عمر دنيا و معادل است با صد حجّ و صد عمره

دويّم غسل

سيّم زيارت حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام و سزاوار است كه انسان هر كجا باشد سعى كند خود را به قبر مطهر آن حضرت برساند و از براى آن جناب در اين روز سه زيارت مخصوصه نقل شده كه يكى از آنها زيارت معروفه به اَمينُالله است كه از نزديك و دور خوانده مى شود و آن از زيارات جامعه مطلقه است نيز و در باب زيارات بيايد انشاءالله تعالى

چهارم بخواند تعويذى را كه سيّد در اقبال از حضرت رسول خداصَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله روايت كرده پنجم دو ركعت نماز كند و به سجده رود و صد مرتبه شكر خدا كند پس سر از سجده بردارد و بخواند:

اَللّهُمَّ اِنِّى اَسْئَلُكَ بِاَنَّ لَكَ الْحَمْدَ وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ وَاَنَّكَ
خدايا از تو درخواست كنم بدانكه از براى تو است ستايش يگانه اى كه شريك ندارى و توئى

واحِدٌ اَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ تَلِدْ وَلَمْ تُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَكَ كُفُواً اَحَدٌ وَاَنَّ
يكتاى يگانه اى بى نياز كه فرزندى ندارى و فرزند كسى نيستى و نيست برايت همتائى هيچكس و براستى

مُحَمّداً عَبْدُكَ وَرَسُولُكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ الِهِ يا مَنْ هُوَ كُلَّ يَوْمٍ فى
محمد بنده و رسول تو است درودهاى تو بر او و آلش باد اى كه هر روز در

شَاْنٍ كَما كانَ مِنْ شَاْنِكَ اَنْ تَفَضَّلْتَ عَلَىَّ بِاَنْ جَعَلْتَنى مِنْ اَهْلِ
كارى هستى چنانچه از شاءن تو بود كه بر من تفضل فرمودى به اينكه مرا از اهل

اِجابَتِكَ وَاَهْلِ دِينِكَ وَاَهْلِ دَعْوَتِكَ وَوَفَّقْتَنى لِذلِكَ فى مُبْتَدَءِ
اجابتت و از اهل دينت و اهل دعوتت قرار دادى و موفقم داشتى بدان در آغاز

خَلْقى تَفَضُّلاً مِنْكَ وَكَرَماً وَجُوداً ثُمَّ اَرْدَفْتَ الْفَضْلَ فَضْلاً وَالْجُودَ
آفرينشم از روى تفضل و كرم و بخششت سپس دنبال آوردى اين فضل را به فضلى دگر و اين بخشش را

جُوداً وَالْكَرَمَ كَرَماً رَاْفَةً مِنْكَ وَرَحْمَةً اِلى اَنْ جَدَّدْتَ ذلِكَ الْعَهْدَ
به بخششى دگر و اين كرم را به كرمى دگر كه آن هم از روى مهر و رحمتت بود تا بدانجا كه تازه كردى اين عهد را

لى تَجْديداً بَعْدَ تَجديدِكَ خَلْقى وَكُنْتُ نَسْياً مَنْسِيّاً ناسِياً ساهِياً
برايم از نو پس از تجديد آفرينشم در صورتى كه من در فراموشى بودم و فراموشكارى و بى خبرى

غافِلاً فَاَتْمَمْتَ نِعْمَتَكَ بِاَنْ ذَكَّرْتَنى ذلِكَ وَمَنَنْتَ بِهِ عَلَىَّ وَهَدَيْتَنى
و غفلت پس تو نعمتت را بر من تمام كردى به اينكه آن را به يادم انداختى و بدان بر من منت نهادى و بر آن راهنمائيم كردى

لَهُ فَليَكُنْ مِنْ شَاْنِكَ يا اِلهى وَسَيِّدى وَمَولاىَ اَنْ تُتِمَّ لى ذلِكَ وَلا
پس همچنان بايد از شاءن تو باشد اى معبود و آقا و مولاى من كه تمام كنى برايم آن نعمت را و از

تَسْلُبَنيهِ حَتّى تَتَوَفّانى عَلى ذلِكَ وَاَنتَ عَنّى راضٍ فَاِنَّكَ اَحَقُّ
من سلب نفرمائى آن را تا هنگامى كه بميرانيم بر آن در حالى كه تو از من خوشنود باشى كه براستى تو سزاوارترين

المُنعِمينَ اَنْ تُتِمَّ نِعمَتَكَ عَلَىَّ اَللّهُمَّ سَمِعْنا وَاَطَعْنا وَاَجَبْنا داعِيَكَ
نعمت بخشانى كه نعمتت را بر من به پايان رسانى خدايا شنيديم و پيروى كرديم و خواننده ات را اجابت كرديم

بِمَنِّكَ فَلَكَ الْحَمْدُ غُفْرانَكَ رَبَّنا وَاِلَيكَ المَصيرُ امَنّا بِاللّهِ وَحدَهُ لا
به لطف تو پس از آن تو است حمد و آمرزشت را خواهانيم پروردگارا و به سوى تو است بازگشت ايمان داريم به خداى يگانه اى

شَريكَ لَهُ وَبِرَسُولِهِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ وَصَدَّقْنا وَاَجَبْنا
كه شريك ندارد و به رسولش محمد صلى اللّه عليه و آله و تصديق كرديم و اجابت كرديم

داعِىَ اللّهِ وَاتَّبَعْنَا الرَّسوُلَ فى مُوالاةِ مَوْلينا وَمَوْلَى الْمُؤْمِنينَ اَميرِ
داعى خدا را و پيروى كرديم از رسول (او) در مورد دوستى و اطاعت مولايمان و مولاى مؤ منان امير

المُؤْمِنينَ عَلِىِّ بْنِ اَبيطالِبٍ عَبْدِاللّهِ وَاَخى رَسوُلِهِ وَالصِّدّيقِ الاْكْبَرِ
مؤ منان على بن ابى طالب بنده خدا و برادر رسول او و صديق اكبر

وَالحُجَّةِ عَلى بَرِيَّتِهِ المُؤَيِّدِ بِهِ نَبِيَّهُ وَدينَهُ الْحَقَّ الْمُبينَ عَلَماً لِدينِ
و حجت او بر آفريدگانش آنكه خداوند پيامبرش و دين حق آشكارش را بوسيله او تاييد كرد نشانه و پرچم دين

اللّهِ وَخازِناً لِعِلْمِهِ وَعَيْبَةَ غَيْبِ اللّهِ وَمَوْضِعَ سِرِّ اللّهِ وَاَمينَ اللّهِ عَلى
خدا و خزينه دار دانش او و گنجينه غيب خدا و جايگاه راز خدا و امين خدا بر

خَلْقِهِ وَشاهِدَهُ فى بَرِيَّتِهِ اَللّهُمَّ رَبَّنا اِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادى
خلق او و گواه او در آفريدگانش خدايا اى پروردگار ما ما شنيديم منادى را كه ندا مى كرد

لِلا يمانِ اَنْ امِنُوا بِرَبِّكُمْ فَامَنّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَكَفِّرْ عَنّا
براى ايمان (و مى گفت ) ايمان آوريد به پروردگارتان پروردگارا ما هم ايمان آورديم پس بيامرز گناهانمان را

سَيِّئاتِنا وَتَوَفَّنا مَعَ الاْبْرارِ رَبَّنا وَ اتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِكَ وَلا
و بديهامان را پوشيده دار و ما را با نيكان بميران پروردگارا عطا كن به ما چيزى را كه بوسيله فرستادگانت به ما وعده دادى و

تُخْزِنا يَوْمَ الْقِيمَةِ اِنَّكَ لا تُخْلِفُ الْميعادَ فَاِنّا يا رَبَّنا بِمَنِّكَ وَلُطْفِكَ
در روز رستاخيز رسوايمان مكن كه براستى تو خلف وعده نمى كنى ، پس ما اى پروردگار به احسان و لطف تو

اَجَبْنا داعِيَكَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ وَصَدَّقْناهُ وَصَدَّقْنا مَوْلَى الْمُؤْمِنينَ
اجابت كرديم داعى تو را و پيروى كرديم از رسول تو و تصديقش كرديم و نيز تصديق كرديم مولاى مؤ منان را

وَكَفَرْنا بِالجِبْتِ وَالطّاغُوتِ فَوَلِّنا ما تَوَلَّيْنا وَاحْشُرْنا مَعَ اَئِمَّتِنا فَاِنّا
وكافر شديم به جبت و طاغوت (غاصبان حقوق آن حضرت ) پس والى ما گردان آن را كه ما به ولايت برگزيديم وبا امامانمان

بِهِمْ مُؤْمِنُونَ مُوقِنُونَ وَلَهُمْ مُسَلِّمُونَ امَنّا بِسِرِّهِمْ وَعَلانِيَتِهِمْ
محشورمان كن كه براستى ما بديشان ايمان و اعتقاد داريم و تسليم آنانيم ايمان داريم بر نهانشان و آشكارشان

وَشاهِدِهِمْ وَغائِبِهِمْ وَحَيِّهِمْ وَمَيِّتِهِمْ وَرَضينا بِهِمْ اَئِمَّةً وَقادَةً
و حاضرشان و غائبشان و زنده شان و مرده شان و خوشنوديم به امامتشان و آقائيشان و همانها ما را

وَسادَةً وَحَسْبُنا بِهِمْ بَيْنَنا وَبَيْنَ اللّهِ دُونَ خَلْقِهِ لا نَبْتَغى بِهِمْ بَدَلاً وَلا
در مابين خود و خدا از ساير خلق كافى هستند نجوئيم بجاى ايشان بدلى و

نَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِمْ وَليجَةً وَبَرِئْنا اِلَى اِلله مِنْ كُلِّ مَنْ نَصَبَ لَهُمْ حَرْباً
نگيريم جز ايشان همدمى (يا معتمدى ) و بيزارى جوئيم به درگاه خدا از هر كه برپا كند در برابرشان جنگى

مِنَ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ مِنَ الاْوَّلينَ وَالاْ خِرينَ وَكَفَرْنا بِالْجِبْتِ
از جن و انس از اولين و آخرين و كافر شديم به جبت

وَالطّاغُوتِ وَالاَوثانِ الاَرْبَعَةِ وَاَشْياعِهِمْ وَاَتْباعِهِمْ وَكُلِّ مَنْ
و طاغوت و بتهاى چهارگانه و دنبال روندگان و پيروانشان و

والاهُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ مِنْ اَوَّلِ الدَّهرِ اِلى آخِرِهِ اَللّهُمَّ اِنّا
هر كه دوستشان دارد از جن و انس از آغاز روزگار تا پايان آن خدايا تو را

نُشْهِدُكَ اَنّا نَدينُ بِما دانَ بِهِ مُحَمَّدٌ وَ الُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ
گواه مى گيريم كه ما متدين هستيم بدانچه متدين شد بدان محمد و آل محمد درود خدا بر او

وَعَلَيْهِمْ وَقَوْلُنا ما قالُوا وَدينُنا ما دانُوا بِهِ ما قالُوا بِهِ قُلْنا وَما دانُوا
وبرايشان بادوگفتارما همان است كه آنهاگفتند ودين ماهمان است كه آنهامتدين بدان بودندهرچه راآنان گفتند ماهم گفتيم وهرچه راآنان متدين

بِهِ دِنّا وَما اَنْكَرُوا اَنْكَرْنا وَمَنْ والَوْا والَيْنا وَمَنْ عادَوْا عادَيْنا وَمَنْ
بدان شدند ماهم شديم وهرچه را آنان انكار كردند ماهم انكار كرديم وهركه رادوست داشتند دوست داريم وهركه را دشمن دارند دشمن داريم

لَعَنُوا لَعَنّا وَمَنْ تَبَرَّؤُا مِنْهُ تَبَرَّاْنا [مِنْهُ] وَمَنْ تَرَحَّمُوا عَلَيْهِ تَرَحَّمْنا
و هر كه را لعن كردند لعن كنيم و از هر كه بيزارى جستند بيزارى جوئيم و بر هر كه ترحم كردند ترحم كنيم

عَلَيْهِ آمَنّا وَسَلَّمْنا وَرَضينا وَاتَّبَعْنا مَوالِيَنا صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِمْ
ايمان آورديم و تسليم و خوشنود گشتيم و پيروى كرديم از سرورانمان درودهاى خدا بر ايشان باد

اَللّهُمَّ فَتَمِّمْ لَنا ذلِكَ وَلا تَسْلُبْناهُ وَاجْعَلْهُ مُسْتَقِرّاً ثابِتاً عِنْدَنا وَلا
خدايا پس تو آن را براى ما تكميل كن و از ما سلب مفرما و آنرا پايگاهى ثابت در پيش ما قرار ده و

تَجْعَلْهُ مُسْتَعاراً وَاَحْيِنا ما اَحْيَيْتَنا عَلَيْهِ وَاَمِتْنا اِذا اَمَتَّنا عَلَيْهِ الُ
پايگاه عاريت و موقتش قرار مده و زنده مان دار بر همان تا هرگاه كه زنده مان دارى و بميرانمان بر آن هرگاه مى رانديمان ،آل

مُحَمَّدٍ اَئِمَّتُنا فَبِهِمْ نَاْتَمُّ وَاِيّاهُمْ نُوالى وَعَدُوَّهُمْ عَدُوَّ اللّهِ نُعادى
محمد پيشوايان مايند به آنها اقتدا كنيم و آنان را دوست داريم و دشمنشان را كه دشمن خدا است دشمن داريم

فَاجْعَلْنا مَعَهُمْ فِى الدُّنْيا وَالاَّْخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبينَ فَاِنّ ا بِذ لِكَ ر اضُونَ
پس ما را در دنيا و آخرت با ايشان قرار ده و از مقربان درگاهت گردان كه براستى ما به همان خوشنوديم

يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
اى مهربانترين مهربانان

پس باز به سجده رود وصد مرتبه اَلْحَمْدُلِلّهِ و صد مرتبه شُكْراًلِلّهِ بگويد و روايت شده كه هر كه اين عمل را بجا آورد ثواب كسى داشته باشد كه در روز عيد غدير نزد حضرت رسول خداصَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله حاضر شده باشد و با آن حضرت بيعت كرده باشد بر ولايت الخبر و بهتر آنكه اين نماز را نزديك به زوال گذارد كه حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله در آن ساعت امير المؤ منين عليه السلام را در غدير خُمّ به امامت و خلافت براى مردم نصب فرمود و در ركعت اوّل قدر و در دويّم توحيد بخواند .

ششم : غسل كند و دو ركعت نماز كند پيش از زوال به نيم ساعت در هر ركعت حمد يك مرتبه و قُلْ هُوَاللّهُ اَحَدٌ ده مرتبه و آية الكرسى ده مرتبه و اِنّا اَنْزَلْناهُ ده مرتبه بخواند كه مقابل صد هزار حجّ و صد هزار عمره و باعث برآوردن خداوند كريم است حوائج دنيا و آخرت او را به آسانى و عافيت و مخفى نماند كه در اقبال در ذكر اين نماز سوره قدر مقدم بر آية الكرسى ذكر شده و علامه مجلسى در زادالمعاد متابعت اقبال نموده و قَدْر را مقدّم داشته چنانكه احقر نيز در كتب ديگر چنين كرده ام لكن فعلاً آنچه تتبّع كرده ام آية الكرسى را مقدّم بر قدر بيشتر ديدم و احتمال آنكه در اقبال سَهْوى شده از قلم مبارك سيّد يا ناسخين در اين نماز هم در عدد حمد و هم در مقدّم داشتن قدر بر آية الكرسى و يا آنكه اين عمل مستقلى باشد غير از آن نماز خيلى بعيد است وَاللّهُ تَعالى الْع الِمُ و بهتر آنكه بعد از اين نماز اين دعا را بخواند رَبَّنا اِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً ((الدُّعاء بطوله )).

هفتم : بخواند دعاء ندبه را

هشتم : بخواند اين دعا را كه سيد بن طاوس از شيخ مفيد نقل كرده :

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِحَقِّ
خدايا از تو درخواست كنم به حق

مُحَمَّدٍ نَبِيِّكَ وَعَلِىٍّ وَلِيِّكَ وَالشَّاْنِ وَالْقَدْرِ الَّذى خَصَصْتَهُما بِهِ دُونَ
محمد پيامبرت و به حق على ولى تو و بدان منزلت و مرتبه اى كه بدان وسيله آن دو را از ساير مخلوق خود اختصاص دادى كه

خَلْقِكَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَعَلِي وَاَنْ تَبْدَءَ بِهِما فى كُلِّ خَيْرٍ
درود فرستى بر محمد و على و از آنان شروع كنى در دادن هر خيرى

عاجِلٍ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ الاْئِمَّةِ الْقادَةِ وَالدُّعاةِ
كه فورى است خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد پيشوايان رهبر و خوانندگان بزرگ و

السّادَةِ وَالنُّجُومِ الزّاهِرَةِ وَالاْعْلامِ الْباهِرَةِ وَساسَةِ الْعِبادِ وَاَرْكانِ
سرور و ستارگان درخشان و نشانه هاى فروزان و تدبيركنندگان كار بندگان و پايه هاى

الْبِلادِ وَالنّاقَةِ الْمُرْسَلَةِ وَالسَّفينَةِ النّاجِيَةِ الْجارِيَةِ فِى الْلُّجَجِ
جاهاى آباد و ناقه فرستاده شده و كشتى نجات كه روان است در درياهاى ژرف

الْغامِرَةِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ خُزّانِ عِلْمِكَ وَاَرْكانِ
پرآب خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد گنجينه هاى دانشت و پايه هاى محكم

تَوْحِيدِكَ وَدَعآئِمِ دينِكَ وَمَعادِنِ كَرامَتِكَ وَصِفْوَتِكَ مِنْ بَرِيَّتِكَ
توحيد تو و ستونهاى دين تو و معدنهاى كرامتت و برگزيدگان از خلقت

وَخِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ الاْتْقِيآءِ الاْنْقِيآءِ النُّجَبآءِ الاْبْرارِ وَالْبابِ
و بهترين آفريدگانت آن پرهيزكاران پاكيزه و برگزيدگان نيكوكار و درگاهى كه مورد

الْمُبْتَلى بِهِ النّاسُ مَنْ اَتاهُ نَجى وَمَنْ اَباهُ هَوى اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى
ابتلاى مردم است هركه بدان درگاه آمد نجات يافت و هركه سرباز زد سقوط كرد خدايا درود فرست بر

مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اَهْلِ الذِّكْرِ الَّذينَ اَمَرْتَ بِمَسْئَلَتِهِمْ وَذَوِى
محمد و آل محمد اهل ذكرى كه دستور فرمودى بپرسش مسائل از آنها

الْقُرْبَى الَّذينَ اَمَرْتَ بِمَوَدَّتِهِمْ وَفَرَضْتَ حَقَّهُمْ وَجَعَلْتَ الْجَنَّةَ مَعادَ
و خويشاوندانى كه دستور فرمودى به دوست داشتنشان و حقشان را واجب كردى و بهشت را بازگشتگاه (و سرمنزل )

مَنِ اقْتَصَّ اثارَهُمْ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ كَما اَمرَوُا
كسى قرار دادى كه آثارشان را پيروى كند خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد چنانچه دستور

بِطاعَتِكَ وَنَهَوْا عَنْ مَعْصِيَتِكَ وَدَلّوُا عِبادَكَ عَلى وَحْدانِيَّتِكَ اَللّهُمَّ
پيروى تو را دادند و از نافرمانيت نهى كردند و بندگانت را بيگانگيت راهنمايى كردند خدايا

اِنّى اَسْئَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ نَبِيِّكَ وَنَجيبِكَ وَصَفْوَتِكَ وَاَمينِكَ
من از تو مى خواهم به حق محمد پيامبرت و گرامى و برگزيده و امين تو

وَرَسُولِكَ اِلى خَلْقِكَ وَبِحَقِّ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ وَيَعْسُوبِ الدّينِ وَقاَّئِدِ
و فرستاده ات بسوى خلق و به حق اميرمؤ منان و پيشواى دين و رهبر

الْغُرِّ الْمُحَجَّلينَ الْوَصِىِّ الْوَفِىِّ وَالصِّدّيقِ الاْكْبَرِ وَالْفارُوقِ بَيْنَ
سفيدرويان آن وصى باوفا و صديق اكبر و جداكننده بين

الْحَقِّ وَالْباطِلِ وَالشّاهِدِ لَكَ وَالدّالِّ عَلَيْكَ وَالصّادِعِ بِاَمْرِكَ
حق و باطل و گواه تو و راهنمايى كننده بر تو و آشكار كننده دستورت

وَالْمُجاهِدِ فى سَبيلِكَ لَمْ تَاْخُذْهُ فيكَ لَوْمَةُ لاَّئِمٍ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى
و جهادكننده در راهت آنكه نگيردش (و ناراحتش نكند) درباره تو ملامت ملامت كننده اى كه درود فرستى بر

مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَجْعَلَنى فى هذَا الْيَوْمِ الَّذى عَقَدْتَ فيهِ
محمد و آل محمد و مرا قرار دهى در اين روزى كه بستى براى ولى خود پيمان

لِوَلِيِّكَ الْعَهْدَ فى اَعْناقِ خَلْقِكَ وَاَكْمَلْتَ لَهُمُ الّدينَ مِنَ الْعارِفينَ
(امامت ) را در گردن خلق خود و كامل گرداندى براى آنها دين را از عارفان

بِحُرْمَتِهِ وَالْمُقِرّينَ بِفَضْلِهِ مِنْ عُتَقآئِكَ وَطُلَقائِكَ مِنَ النّارِ وَلا
به حرمتش و اقراركنندگان به فضل او از آزادشدگان و رهاشدگانت از آتش و

تُشْمِتْ بى حاسِدِى النِّعَمِ اَللّهُمَّ فَكَما جَعَلْتَهُ عيدَكَ الاْكْبَرَ وَسَمَّيْتَهُ
شاد مكن نسبت به من حسودانم را در نعمتهايت خدايا چنانچه آنرا عيد بزرگ خود قرار داده اى و ناميدى آنرا

فِى السَّمآءِ يَوْمَ الْعَهْدِ الْمَعْهُودِ وَفِى الاْرْضِ يَوْمَ الْميثاقِ الْمَاْخُوذِ
در آسمان روز عهد معهود و در زمين روز پيمان گرفتن و انجمن بازخواست

وَالجَمْعِ المَسْئُولِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَقْرِرْ بِهِ عُيُونَنا
شده درود فرست بر محمد و آل محمد و روشن كن بوسيله اش ديدگان ما را

وَاجْمَعْ بِهِ شَمْلَنا وَلا تُضِلَّنا بَعْدَ اِذْ هَدَيْتَنا وَاجْعَلْنا لاِنْعُمِكَ مِنَ
و گردآور بدستش پراكندگى ما را و گمراهمان مكن پس از آنكه هدايتمان كردى و قرارمان ده از سپاسگزاران نعمتهايت اى

الشّاكِرينَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى عَرَّفَنا فَضْلَ هذَا الْيَوْمِ
مهربانترين مهربانان ستايش خاص خدايى است كه شناساند به ما فضيلت اين روز را

وَبَصَّرَنا حُرْمَتَهُ وَكَرَّمَنا بِهِ وَشَرَّفَنا بِمَعْرِفَتِهِ وَهَدانا بِنُورِهِ يا رَسُولَ
و بينامان كرد به حرمت اين روز و گراميمان داشت بدان و شرافتمان داد به معرفتش و هدايتمان كرد به نورش اى رسول

اللّهِ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ عَلَيْكُما وَعَلى عِتْرَتِكُما وَعَلى مُحِبِّيكُما مِنّى
خدا اى اميرمؤ منان بر شما و بر عترت شما و بر دوستان شما

اَفْضَلُ السَّلامِ ما بَقِىَ اللّيْلُ وَالنَّهارُ وَبِكُما اَتَوَجَّهُ اِلىَ اللّهِ رَبّى
بهترين سلام و درود من باد تا برپاست شب و روز و بوسيله او رو كنم بسوى خدا پروردگار من

وَرَبِّكُما فى نَجاحِ طَلِبَتى وَقَضآءِ حَوآئِجى وَتَيْسيرِ اُمُورى اَللّهُمَّ
و پروردگارتان در موفق شدن به مقصودم و برآورده شدن حاجاتم و آسان شدن كارهايم خدايا

اِنّى اَسْئَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ
از تو خواهم به حق محمد و آل محمد كه درود فرستى بر محمد و آل

مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَلْعَنَ مَنْ جَحَدَ حَقَّ هذَا الْيَوْمِ وَاَنْكَرَ حُرْمَتَهُ فَصَدَّ عَنْ
محمد و لعنت كنى كسى را كه انكار كند حق اين روز را و انكار كند حرمتش را و جلوگيرى كرد

سَبيلِكَ لاِِطْفآءِ نُورِكَ فَاَبَى اللّهُ اِلاّ اَنْ يُتِمَّ نُورَهُ اَللّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ اَهْلِ
از راه تو براى خاموش كردن نورت ولى خدا هم نمى خواهد جز آنكه نورش را آشكار كند خدايا گشايش ده به كار خاندان

بَيْتِ مُحَمَّدٍ نَبِيِّكَ وَاكْشِفْ عَنْهُمْ وَبِهِمْ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ الْكُرُباتِ
محمد پيامبرت و برطرف كن از ايشان و بوسيله ايشان از اهل ايمان گرفتاريها و محنتها را

اَللّهُمَّ امْلاَءِ الاْرْضَ بِهِمْ عَدْلاً كَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً وَاَنْجِزْ لَهُمْ
خدايا پركن زمين را بوسيله ايشان از عدل و داد چنانچه پر شده از ستم و بيداد و وفا كن براى آنها

ما وَعَدْتَهُمْ اِنَّكَ لا تُخْلِفُ الْميعادَ
آنچه را وعده دادى به آنها كه براستى تو خلف وعده نمى كنى

و اگر بتواند بخواند دعاهاى مبسوطه را كه سيّد در اقبال روايت كرده .

نهم آنكه چون مؤمنى را ملاقات كند اين تهنيت را بگويد:

اَلْحَمْدُ لِلّهِ
ستايش خاص خدايى است

الّذى جَعَلَنا مِنَ الْمُتَمَسِّكينَ بِوِلايَةِ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ وَالاْئِمَّةِ عَلَيْهِمُ
كه قرار داد ما را از تمسك جويان به ولايت اميرمؤ منان و ساير امامان عليهم
السَّلامُ

ونيز بخواند: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى اَكْرَمَنا بِهذَا الْيَوْمِ وَجَعَلَنا مِنَالسلام

ستايش خاص خدايى است كه گرامى داشت ما را به اين روز و قرارمان داد از

الْمُوفينَ بِعَهْدِهِ اِلَيْنا وَميثاقِهِ الَّذى واثَقَنا بِهِ مِنْ وِلايَةِ وُلاةِ اَمْرِهِ
وفاكنندگان به عهدى كه با ما كرده بود و پيمانى كه با ما بسته بود از ولايت سرپرستان امر دين او

وَالْقُوّامِ بِقِسْطِهِ وَلَمْ يَجْعَلْنا مِنَ الْجاحِدينَ وَالْمُكَذِّبينَ بِيَوْمِ الدّينِ
و برپادارندگان عدلش و قرارمان نداد از منكران و تكذيب كنندگان روز جزا

 

دهم آنكه صد مرتبه بگويد:

اَلْحَمْدُ لِلّهِ الّذى جَعَلَ كَمالَ دينِهِ وَتَمامَ نِعْمَتِهِ
ستايش خاص خدايى است كه قرار داد كمال دين و تمام شدن نعمتش را

بِوِلايَةِ اَميرِ الْمُؤ مِنينَ عَلىِّ بْنِ اَبى طالِبٍ عَلَيْهِ السَّلامُ
به ولايت اميرمؤ منان على بن ابيطالب عليه السلام

و بدانكه در اين روز شريف از براى پوشيدن جامه هاى نيكو و زينت كردن و بوى خوش استعمال نمودن و شادى كردن و شاد نمودن شيعيان اميرالمؤ منين عليه السلام و عفو از تقصيرات ايشان و برآوردن حاجات ايشان و صله ارحام و توسعه بر عيال و اطعام مؤ منان و افطار دادن روزه داران و مصافحه با مؤ منين و رفتن به زيارت ايشان و تَبسّم كردن بر رويشان و هَدايا فرستادن بر ايشان و شكر الهى به جا آوردن به جهت نعمت بزرگ ولايت و بسيار فرستادن صَلَوات و اِكْثارِ در عبادات و طاعات از براى هر يك فضيلتى عظيم است و يك درهم كه كسى در اين روز به برادر مؤ من خود بدهد برابر است با صد هزار درهم در غير اين روز و طعام دادن به مؤ منى در اين روز مثل طعام دادن به جميع پيغمبران و صدّيقان است و در خطبه حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام است در روز غدير كه هركه افطار دهد مؤ من روزه دار را در شب وقت افطارش مثل آنستكه دَه فئام را افطار داده باشد شخصى برخاست عرض كرد يا اميرالمؤ منين فئام چيست فرمود صد هزار پيغمبر و صدّيق و شهيد پس چگونه خواهد بود در كثرت فضيلت حال كسى كه جمعى از مؤ منين و مؤ منات را كفالت كند پس من ضامن او هستم بر خداوند تعالى امان او را از كفر و فقر الخ …

وبالجمله فضيلت اين روز شريف زياده از آن است كه ذكر شود و اين روز، روز قبولى اعمال شيعيان و روز برطرف شدن غمهاى ايشان است و اين روزى است كه حضرت موسى عليه السلام بر ساحران غلبه كرده و خداوند آتش را بر ابراهيم خليل عليه السلام سَرد و سلامت كرده و حضرت موسى عليه السلام يوشع بن نون را وصىّ خود گردانيده و حضرت عيسى عليه السلام شمعون الصّفا را وصىّ خود قرار داده و حضرت سليمان عليه السلام رعيّت خود را بر اِستِخلافِ اصِفِ بنِ بَرْخِيا اِشهاد كرده و جناب رسول خدا صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله ما بين اصحاب خود برادرى افكنده و لهذا شايسته است در اين روز عقد اخوّت با اِخوان مؤ منين و كيفيّت آن به نحوى كه شيخِ ما در مستدرك وسايل از كتاب زاد الفردوس نقل فرموده چنين است كه بگذارد دست راست خود را بردست راست برادر مؤ من خود و بگويد:

واخَيْتُكَ فِى اللّهِ وَصافَيْتُكَ فِى اللّهِ وَصافَحْتُكَ فِى اللّهِ وَعاهَدْتُ اللّهَ
برادر شدم با تو در راه خدا و دوست باصفايت شدم در راه خدا و مصافحه كردم با تو در راه خدا و عهد كردم با خدا

وَمَلاَّئِكَتَهُ وَكُتُبَهُ وَرُسُلَهُ وَاَنْبِي آئَهُ وَالاْئِمَّةَ الْمَعْصُومينَ عَلَيْهِمُ
و فرشتگانش و كتابهايش و رسولانش و پيمبرانش و امامان معصومين عليهم

السَّلامُ عَلى اَنّى اِنْ كُنْتُ مِنْ اَهْلِ الْجَنَّةِ وَالشَّفاعَةِ وَاُذِنَ لى بِاَنْ
السلام بر اينكه اگر من از اهل بهشت و اهل شفاعت بودم و اجازه ام دادند كه

اَدْخُلَ الْجَنَّةَ لا اَدْخُلُها اِلاّ وَاَنْتَ مَعى آنگاه برادر مؤ من بگويد: قَبِلْتُ
داخل بهشت گردم داخل نشوم جز با تو   قبول كردم

پس بگويد: اَسْقَطْتُ عَنْكَ جَميعَ حُقُوقِ الاُْخُوَّةِ ما خَلاَ الشَّفاعَةَ وَالدُّعاَّءَ وَالزِّيارَةَ
و ساقط كردم از تو تمامى حقوق برادرى را جز شفاعت و دعا و زيارت

و محدث فيض نيز در خلاصة الاذكار صيغه اخوّت را قريب به همين نحو ذكر نموده آنگاه فرموده پس قبول نمايد طرف مقابل از براى خود يا موكّل خود به لفظى كه دلالت بر قبول نمايد پس ساقط كنند از همديگر جميع حقوق اخوّت را ماسِواى دعا و زيارت .


منبع : مفاتیح الجنان



 نظر دهید »

فضیلت روز دحوالارض

29 شهریور 1393 توسط مرادی

 

از حضرت علی(ع) روایت است که فرمود: «نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در روز بیست و پنجم ماه ذی القعده، روز دحوالارض بوده است. و هرکس این روز را روزه بدارد و شب آن را به عبادت بپردازد، به پاداش عبادت صد ساله رسیده است؛ عبادت صد ساله ای که روز های آن را به روزه و شب های آن را به عبادت گذرانیده است. و هر جماعتی که در این روز گِرد هم ایند و به ذکر پروردگار بپردازند، پراکنده نخواهند شد مگر آنکه خواسته های آنان برآورده خواهد شد و در این روز هزاران رحمت از سوی پروردگار نازل می شود که نودونه درصد آن از آنِ کسانی است که روزش را به روزه و ذکر مشغول باشند و شبش را به احیا و عبادت»


مراقبات، صص 186 و 187.


 1 نظر

سخنی از ایت الله ملکی تبریزی در پاسداشت روز دحوالارض

29 شهریور 1393 توسط مرادی

 

 

خداوند بزرگ در چنین روزی زمین را برای سکنای فرزندان آدم و زندگی بر روی آن آماده فرمود، و روزی های ما و نعمت های پروردگار در چنین روزی گسترش یافته است؛ روزی ها و نعمت هایی که از شماره بیرون است و کسی را یارای شکر آن نیست. و اگر تو در بزرگی شأن دحوالارض اندیشه نمایی حیرت زده خواهی شد. و از این جاست که انسان عارف و مراقب روز دحوالارض، در برابر همه این نعمت های گوناگون، شکری بر خویشتن واجب می بیند، و چون به قلب خویش مراجعه می کند، می بیند که حتی بر ادای حق ناچیزی از آن همه نعمت ها توانا نیست.

و چون بنده ای نسبت به آن همه نعمت ها شناخت حاصل کند، به عجز و کوتاهی خویش در ادای حق آن نعمت های انبوه اقرار خواهد کرد و تلاش خود را در انجام شکر آنها ناچیز خواهد شمرد و همواره خود را در برابر آفریننده آن همه نعمت ها سرافکنده خواهد دید.


منبع: مراقبات، صص 193 و 194.

 3 نظر

آداب و اعمال روز دحوالارض

29 شهریور 1393 توسط مرادی

 

 

برخی از اعمال و آداب روز بیست و پنجم ذی القعده عبارتند از:

1. روزه گرفتن

2. ذکر فراوان خدا

3. خواندن دو رکعت نماز، نزدیک ظهر به این کیفیت:

در هر رکعت بعد از حمد پنج مرتبه سوره الشّمس بخواند و آنگاه بعد از سلام نماز بگوید:

«لا حَوْلَ و لا قوَّهَ اِلّا بِالله العلی العظیم» و سپس این دعا را بخواند:

یا مُقیلَ الْعَثَراتِ اَقِلْنی عَثْرَتی یا مُجیبَ الدَّعَواتِ اَجِبْ دَعْوَتی یا سامِعَ الْاَصْواتِ اِسْمَعْ صَوْتی وَ ارْحَمْنی و تَجاوَزْ عَنْ سَیئاتی وَ ما عِنْدی یا ذَالْجَلالِ وَ الْاِکْرام.[1 ]

ای درگذرنده لغزش ها، از لغزشم درگذر! ای اجابت کننده دعاها! دعایم را مستجاب کن! ای شنوای آوازها! صدایم را بشنو و به من رحم کن و از بدی هایم و آنچه نزد من است درگذر! ای صاحب جلالت و بزرگواری.

4. خواندن دعایی که با این عبارت شروع می شود: اللّهمّ یا داحِی الْکعبهَ وَ فالِقَ الْحَبَّه[2]…

 

 

………………..

. نک: مفاتیح الجنان، ص 451 بخش اعمال مربوط به دحوالارض

 


 نظر دهید »

دحو الارض و علت اين نامگذاري

29 شهریور 1393 توسط مرادی


 

بيست و پنجم ذي القعده روزي است که معروف و مشهور است که در چنين روزي دحو الارض اتفاق افتاد و به همين خاطر اين روز و شبش از ايام و ليالي شريفه است که خداوند رحمت خود را در اين روز و شب شامل حال بندگانش مي کند و بر اساس روايات اسلامي به قيام و عبادت در آن اجر و ثواب فراواني تعلق مي گيرد. و روز دحوالارض يکي از روزهائي است که در تمام سال به فضيلت روزه ممتاز است.

دحو از لحاظ لغوي به معناي، بسط دادن و گستراندن است.[1] و دحو الارض يعني گستراندن زمين و کشيدن زمين، و نيز به چيزي که گسترده و همچنين کشيده شود (دحو الشيء) گفته مي شود. يعني گسترده شد.[2]

و آيه قرآن که مي فرمايد: و الارض بعد ذلک دحها[3] اشاره به اين معني دارد.

يعني و زمين را بعد از آن (براي انتفاع بشر و ساير مخلوقات) بگسترانيد.

و اينکه در دعاي علي ـ عليه السلام ـ وارد شده است! اللّهم داحي المدحوات، يعني بسط دهنده و گستراننده زمين و وسعت دهنده.[4] اشاره به اين معنا دارد که خداوند زمين را از کعبه و محل آن گستراند و روز دحوالارض که به روز 25 ذي القعده گفته مي شود. اشاره به اين است که در چنين روزي خداوند بعد از اينکه مکان کعبه را ظاهر و آشکار کرد شروع به گستراندن زمين از اين نقطه کرد و به همين خاطر، دحوالارض گفته مي شود يعني روز گستراندن و بسط دادن به زمين، در احاديث و روايات و متون اسلامي به اين مسئله اشاره شده است. چنان چه شيخ طوسي مي گويد:
دحوالارض به روز 25 ذي القعده اطلاق مي شود که در چنين روزي خداوند زمين را از زير کعبه گسترش داد.[5] و در چنين روزي روزه و غسل مستحب است و مخصوصا روزه که ثوابش معادل ثواب شصت سال عبادت است.

در روايتي از امام رضا ـ عليه السلام ـ نقل شده است که روز 25 ذي القعده همان روز دحوالارض که در چنين روزي خداوند زمين را از نقطه کعبه وسعت داد و نيز در چنين روزي حضرت ابراهيم و حضرت عيسي ـ عليهما السلام ـ متولد شدند.[6] البته اين تاريخ مطابق با تاريخ قمري است و با تاريخ ميلادي منافات ندارد.

بر اساس آيه 96 سوره آل عمران که مي فرمايد: إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَکةَ مُبَارَکا وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ[7]

اول خانه اي که براي مکان عبادت خلق بنا شد همان خانه کعبه است که در آن برکت و هدايت خلايق است.

بين مفسران و دانشمندان در نحوه گستراندن زمين اقوال مختلفي وجود دارد که به برخي از آنها اشاره مي شود.

1. برخي مي گويند که زمين در ابتدا زير آب غرق بود، تدريجا آبها در گودال هاي زمين قرار گرفت و خشکي ها سر برآورد و گسترده شد و اول نقطه اي که سر بر آورد محل کعبه بود و از آن تعبير به دحوالارض مي شود.[8]

2. و نيز گفته شده در آغاز زمين به صورت پستي ها و بلندي هاي تند و غير قابل سکونت بود و باران هاي سيلابي به صورت مدام مي باريد. ارتفاعات زمين را مي شست و در دره ها جمع مي کرد و تدريجا زمين هاي مسطح و قابل استفاده براي زندگي انسان و کشت و زرع به وجود آمد.[9]

3. از امام محمد باقر ـ عليه السلام ـ نيز قول سومي نقل شده است که فرمودند: خداي متعال وقتي مي خواست زمين را خلق کند، بادها را فرمان داد تا به شکم آب بزنند و آب را به موج در آورند، آبها در اثر طوفان کف کرده، همه کفها يک جا جمع شد، که همان محل فعلي کعبه به وجود آمد. آنگاه آن را به صورت کوهي از کف درآورده، زمين را از زير (دامنه) آن کوه بگسترانيد و آيه «ان اول بيت وضع للناس للذي ببکة مبارکا و هدي للعالمين» سخن از همين مطالب دارد.[10] پس اولين بقعه اي که خدا از زمين خلق کرده کعبه بود و ساير نقاط از ناحيه کعبه گسترانيده شدند و به اين امر دحو الارض گفته مي شود.

پس خداوند در خلقت زمين ابتدا موضع و محل کعبه را خلق کرد که آن محاذي بيت المعمور در عرش الهي است و ملائکه در آسمان به سان انسان ها در روي زمين دور آن طواف مي کنند و بعد از خلق محل کعبه زمين از نقطه کعبه وسعت يافت و گسترانيده شد.[11]
در روايتي از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده است که حضرت فرمودند: 25 ذي القعده خداوند محل بيت را وضع (خلق) کرد و آن اولين رحمتي بود که خداوند بر روي زمين ايجاد کرد.[12] همان طور که قبلا ذکر شده در اين زمينه روايات فراواني از سوي معصومين ـ عليهم السلام ـ نقل شده است که غالبا به موارد ذکر شده اشاره دارند.

بنابراين، دحو به معناي بسط دادن و گستراندن است و دحوالارض نيز به معناي گستراندن زمين است و علت نامگذاري اين است که چون خداوند بعد از خلق محل کعبه از آنجا شروع به گستراندن زمين و قابل سکونت قرار دادن زمين نمود. و اين امر در روزي مثل 25 ذي القعده اتفاق افتاد که به خاطر عظمت چنين روزي، روزه و غسل آن سفارش شده است.


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:


1ـ ترجمه تفسير الميزان، ج3، آيت الله محمد باقر موسوي همداني.
2ـ صحباي حج، آيت الله جوادي آملي.
3ـ مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمي.


پی نوشت ها:


[1]. زبيدي، محمد مرتضي، تاج العروس، بيروت: مکتبة الحياة، (بي تا)، ج2، ص304.
[2]. طريحي، فخرالدين، مجمع البحرين، نشر ثقافة اسلامي، 1408ق، ج2، ص14.
[3]. نازعات / 30.
[4]. ابن منظور، لسان العرب، نشر ادب الحوزه، 1405ق، ج14، ص251 و نهج البلاغه، خطبه 72.
[5]. شيخ طوسي، مبسوط، تهران، حيدري، (بي تا)، ج1، ص282.
[6]. عاملي، سيد محمد، مدارک الاحکام، قم، مهر، 1410ق، ج6، ص265.
[7]. آل عمران / 96.
[8]. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامي، 1371ش، ج27، ص43.
[9]. همان، ج27، ص43.
[10]. طريحي، همان، ج2، ص15.
[11]. خوانساري، محقق، مشارق الشموس، قم، آل البيت، (بي تا)، ج2، ص455.
[12]. همان.


منبع: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم

 



 نظر دهید »

20 شهریور شهادت دومین شهید محراب آیت الله مدنی

20 شهریور 1393 توسط مرادی


آيت ‏اللَّه سيداسداللَّه مدني در سال 1292 ش (1323ق) در روستايي در آذرشهر آذربايجان شرقي چشم به جهان گشود و در سنين جواني براي تحصيل علوم ديني به قم عزيمت نمود. وي پس از گذراندن دروس مقدماتي و سطح، در حدود چهار سال به تحصيل دروس فقه و اصول در محضر حضرت امام خميني(ره) مشغول شد.

سپس راهي نجف اشرف گرديد و در جلسات درس حضرات آيات: سيدابوالحسن اصفهاني، سيد عبدالهادي شيرازي، سيد محسن حکيم و سيد ابوالقاسم خويي شرکت نمود. آيت‏اللَّه مدني، سال‏ها پيش از ورود به عرصه مبارزات سياسي، در مقابل افکار ضدديني کسروي مقابله کرده بود و با شهيد نواب صفوي همکاري داشت. با آغاز قيام مردمي ايران به رهبري حضرت امام خميني(ره) و تبعيد آن حضرت به نجف اشرف، آيت ‏اللَّه مدني در کنار استاد و رهبر خود قرار گرفت و در ايام سفر به ايران، ضمن نام بردن از حضرت امام، رسالت و وظايف مردم مسلمان را در برابر رژيم پهلوي بيان مي‏کرد. آيت اللَّه مدني در سال 1350 به فرمان امام جهت تدريس علوم ديني به خرم آباد رفت و در آنجا حوزه علميه تأسيس نمود.

چندي بعد بر اثر فعاليت‏هايي که عليه رژيم ستم‏شاهي داشت به مدت بيش از سه سال به شهرهاي مختلف تبعيد شد و با اوج‏گيري انقلاب اسلامي، از تبعيد به قم بازگشت. اين روحاني مبارز، پس از پيروزي انقلاب به دعوت مردم همدان، راهي اين شهر گرديد و از طرف مردم اين استان به مجلس خبرگان قانون اساسي راه يافت. آيت اللَّه مدني پس از شهادت آيت ‏اللَّه قاضي طباطبايي، نخستين امام جمعه تبريز، از سوي امام خميني(ره) به عنوان نماينده ولي فقيه و امام جمعه تبريز انتخاب شد و در اين سنگر به پاسداري و حراست از آرمان‏هاي انقلاب اسلامي همت گماشت. اين مجاهد نستوه سرانجام در بيستم شهريور 1360 ش برابر دوازدهم ذي‏قعده 1401 ق در 68 سالگي در همين سنگر پس از اقامه نماز در محراب نماز جمعه تبريز توسط منافقين به شهادت رسيد. و پس از تشييعي با شکوه در تبريز و قم، در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد .

پيام امام خمينى (ره) به مناسبت شهادت آيت الله مدنى(شهيد محراب)

بسم الله الرحمن الرحيم

انالله و انااليه راجعون با شهيد نمودن يک تن ديگر از ذريه رسول الله و اولاد روحانى و جسمانى شهيد بزرگ اميرالمؤمنين (ع( سند جنايت منحرفان و منافقان به ثبت رسيد. سيد بزرگوار و عالم عادل عالى قدر و معلم اخلاق و معنويات، حجت الاسلام و المسلمين شهيد عظيم الشان مرحوم حاج سيد اسدالله مدنى رضوان الله عليه، همچون جد بزرگوارش در محراب عبادت به دست منافقى شقى به شهادت رسيد. اگر با به شهادت رسيدن مولاى متقيان اسلام محو و مسلمانان نابود شدند، شهادت امثال فرزند عزيزش شهيد مدنى هم آرزوى منافقان را بر آورده خواهد کرد. اگر خوارج سياه بخت از شهادت ولى الله الاعظم طرفى بستند و به حکومت رسيدند، اين گروهکهاى خائن نيز به آمال خبيث خود که سقوط حکومت اسلام و برقرارى حکومت آمريکايى است مى رسند. آنان لعنت خدا و رسول و ننگ ابدى را براى خود و اينان عذاب ابدى خدا و نفرت و لعنت قادر متعال و امت اسلام را براى خود و هم پيمانان و اربابان خونخوار خويش به بار آوردند. ملت بزرگ و روحانيت معظم چون صفى مرصوص ايستاده اند که هر پرچمى از دست تواناى سردارى بيفتد سردار ديگرى آن را برداشته و به ميدان آيد و با قدرت بيشتر در حفظ پرچم اسلامى به کوشش برخيزد .شهيد مدنى با شهادت مظلومانه خود ضد انقلاب و منافقين ضد اسلام را بکلى منزوى کرد. اين چهره نورانى اسلامى عمرى را در تهذيب نفس و خدمت به اسلام و تربيت مسلمانان و مجاهده در راه حق عليه باطل گذراند و از چهره هاى کم نظيرى بود که به حد و افر از علم و عمل و تقوى و تعهد و زهد و خودسازى برخوردار بود. به شهادت رساندن چنين شخصيتى به تمام معنى اسلامى همراه با تنى چند از فرزندان اسلام و ياران باوفاى انقلاب اسلامى در ميعادگاه نماز جمعه و در حضور جماعت مسلمين جز عناد با اسلام و کمر بستن به محو آثار شريعت و تعطيل جمعه و جماعت مسلمين توجيهى ندارد. اگر تا امروز براى جنايتها و شرارتهاى خود بهانه هاى بى پايه اى مى تراشيدند، در شهادت اين عالم متقى که جز درباره خدمت به اسلام و مسلمانان نمى انديشيد بهانه اى جز انتقام از اسلام و ملت شريف نمى توانند بتراشند. انتقام از اسلام که آن را اساس سقوط دستگاه هاى جبار و شکست ابرقدرتها در ايران و پس از آن در منطقه مى بينند و از ملت قدرتمند که پشت بر آنان نموده و کاخهاى آمال و آرزوى آنان را در هم کوبيده و تمامى آنانرا از صحنه تا ابد بيرون رانده است مى گيرند. مردم رزمنده ايران و خصوص مردم غيرتمند آذربايجان که چنين روحانى متعهد و معلم عالى قدرى را از دست داده اند و حريف شکست خورده خود را مى شناسند، با عزمى جزم و اراده اى خلل ناپذير انتقام خود را از آنان مى گيرند. اينجانب، شهادت اين مجاهد عزيز عظيم و ياران باوفايش را به پيشگاه اجداد طاهرينش، خصوصا بقية الله - ارواحناله الفدا - و به ملت مجاهد ايران و اهالى غيور و شجاع آذربايجان و به حوزه هاى علميه و به خاندان محترم اين شهيدان تبريک و تسليت میگويم. خط سرخ شهادت، خط آل محمد (ص) و على (ع) است و اين افتخار ازخاندان نبوت و ولايت به ذريه طيبه آن بزرگواران و به پيروان خط آنان به ارث رسيده است. درود خداوند و سلام امت اسلام بر اين خط سرخ شهادت و رحمت بى پايان حق تعالى بر شهيدان اين خط در طول تاريخ و افتخار و سرافرازى بر فرزندان پرتوان پيروزى آفرين اسلام و شهداى راه آن و ننگ و نفرت و لعنت ابدى بر وابستگان و پيروان شياطين شرق و غرب خصوصا شيطان بزرگ آمريکاى جنايتکار که با نقشه هاى شيطانى شکست خورده خود گمان کرده ملتى را که براى خداوند متعال و اسلام بزرگ قيام نموده و هزاران شهيد و معلول تقديم نموده با اين دغل بازيها مى تواند سست کند و يا از ميدان به در برد. اينان پيروان سيد شهيدانند که در راه اسلام و قرآن کريم، از طفل شش ماهه تا پيرمرد هشتاد ساله را قربان کرد و اسلام عزيز را با خون پاک خود آبيارى و زنده نمود. ارتش و سپاه و بسيج و ساير قواى مسلح نظامى و انتظامى و مردمى ما پيرو اوليايى هستند که همه چيز خود را در راه هدف و عقيده فدا نموده و براى اسلام و پيروان معظم آن شرف و افتخار آفريدند. از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين و رحمت براى شهيدان خصوصاً شهداى اخيرمان و بالاخص شهيد عزيز مدنى معظم و سلامت کامل براى مجروحین اين حادثه و صبر و استقامت براى ملت بزرگ خصوصاً آذربايجانيهاى عزيز و بازماندگان شهيدان خواهانم. سلام و درود بر همگان .

والسلام على عبادلله الصالحين، روح الله الموسوى الخمينى، 21 شهريور 1360



 5 نظر
  • 1
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • ...
  • 11
  • ...
  • 12
  • 13
  • 14
  • ...
  • 15
  • ...
  • 16
  • 17
  • 18
  • ...
  • 22

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • کلام نور
  • اشعار
  • دل نوشته
  • دعا
  • مناجات
  • مهدویت
    • رسانه در آخر الزمان
  • فرمایشات رهبری
  • سخنی دوستانه
  • نکاتی از نهج البلاغه
  • مباحث سیاسی
    • عکس نوشته
  • عمومی
  • چهل گام شناخت
  • سخنرانی
  • کلام وحی
  • شهدا
  • کوتاه و آموزنده
  • مباحث تفسیری
  • مناسبت روز
  • اندیشه مطهر
  • فاطمیه
  • اشعار مهدوی
  • نکته ای از یک حکایت
  • نکاتی از معراج السعاده
  • انتخابات
  • ولایت فقیه
  • چکیده مقاله
  • حجاب و عفاف
  • یادداشت ها
  • اینفو گرافی
  • نکات طلبگی
  • تربیت دل پذیر
  • شهدای گمنام
  • دانلود کتاب
  • غدیر
  • مباهله
  • ماه محرم و عاشورا
    • امام حسین (ع) و احیای امر به معروف
    • معرفی یاران وفادار امام حسین (ع)
    • پیام آوران عاشورا
  • روایت و تصویر
  • لطایف
  • توصیه هایی از علما
  • امامت
  • پیامبر رحمت
  • نماز
  • انقلاب اسلامی
  • فاطمیه
  • سخنان حضرت زهراء سلام الله علیها
  • بانوی کرامت
    • احادیث
    • سخنان علما در مورد حضرت معصومه (س)
    • کرامات حضرت معصومه (ع)
  • نقش زنان در فرهنگ سازی عاشورا
  • دانلود ترجمه نهج البلاغه
  • امر به معروف و نهی از منکر
  • تقویت معنوی طلاب
  • ماه مبارک رمضان
  • امام رضا
  • پاسخ به شبهات
  • آموزش word
  • دهه فجر
  • امام علی (ع)
  • اسرار عبادات
  • معرفی کتاب
  • کلیپ
  • سبک زندگی عاشورایی
  • چکیده پایان نامه
  • مادر
  • اقتصاد مقاومتی : تولید - اشتغال
  • کارکاتور
  • یک لقمه کتاب
  • بیانیه‌ی گام دوم انقلاب

کاربران آنلاین

  • امید زندگی
  • خادم الرضا
دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
مهدویت امام زمان (عج)

اوقات شرعی

کد آمارگیر

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس