دحو الارض و علت اين نامگذاري
بيست و پنجم ذي القعده روزي است که معروف و مشهور است که در چنين روزي دحو الارض اتفاق افتاد و به همين خاطر اين روز و شبش از ايام و ليالي شريفه است که خداوند رحمت خود را در اين روز و شب شامل حال بندگانش مي کند و بر اساس روايات اسلامي به قيام و عبادت در آن اجر و ثواب فراواني تعلق مي گيرد. و روز دحوالارض يکي از روزهائي است که در تمام سال به فضيلت روزه ممتاز است.
دحو از لحاظ لغوي به معناي، بسط دادن و گستراندن است.[1] و دحو الارض يعني گستراندن زمين و کشيدن زمين، و نيز به چيزي که گسترده و همچنين کشيده شود (دحو الشيء) گفته مي شود. يعني گسترده شد.[2]
و آيه قرآن که مي فرمايد: و الارض بعد ذلک دحها[3] اشاره به اين معني دارد.
يعني و زمين را بعد از آن (براي انتفاع بشر و ساير مخلوقات) بگسترانيد.
و اينکه در دعاي علي ـ عليه السلام ـ وارد شده است! اللّهم داحي المدحوات، يعني بسط دهنده و گستراننده زمين و وسعت دهنده.[4] اشاره به اين معنا دارد که خداوند زمين را از کعبه و محل آن گستراند و روز دحوالارض که به روز 25 ذي القعده گفته مي شود. اشاره به اين است که در چنين روزي خداوند بعد از اينکه مکان کعبه را ظاهر و آشکار کرد شروع به گستراندن زمين از اين نقطه کرد و به همين خاطر، دحوالارض گفته مي شود يعني روز گستراندن و بسط دادن به زمين، در احاديث و روايات و متون اسلامي به اين مسئله اشاره شده است. چنان چه شيخ طوسي مي گويد:
دحوالارض به روز 25 ذي القعده اطلاق مي شود که در چنين روزي خداوند زمين را از زير کعبه گسترش داد.[5] و در چنين روزي روزه و غسل مستحب است و مخصوصا روزه که ثوابش معادل ثواب شصت سال عبادت است.
در روايتي از امام رضا ـ عليه السلام ـ نقل شده است که روز 25 ذي القعده همان روز دحوالارض که در چنين روزي خداوند زمين را از نقطه کعبه وسعت داد و نيز در چنين روزي حضرت ابراهيم و حضرت عيسي ـ عليهما السلام ـ متولد شدند.[6] البته اين تاريخ مطابق با تاريخ قمري است و با تاريخ ميلادي منافات ندارد.
بر اساس آيه 96 سوره آل عمران که مي فرمايد: إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَکةَ مُبَارَکا وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ[7]
اول خانه اي که براي مکان عبادت خلق بنا شد همان خانه کعبه است که در آن برکت و هدايت خلايق است.
بين مفسران و دانشمندان در نحوه گستراندن زمين اقوال مختلفي وجود دارد که به برخي از آنها اشاره مي شود.
1. برخي مي گويند که زمين در ابتدا زير آب غرق بود، تدريجا آبها در گودال هاي زمين قرار گرفت و خشکي ها سر برآورد و گسترده شد و اول نقطه اي که سر بر آورد محل کعبه بود و از آن تعبير به دحوالارض مي شود.[8]
2. و نيز گفته شده در آغاز زمين به صورت پستي ها و بلندي هاي تند و غير قابل سکونت بود و باران هاي سيلابي به صورت مدام مي باريد. ارتفاعات زمين را مي شست و در دره ها جمع مي کرد و تدريجا زمين هاي مسطح و قابل استفاده براي زندگي انسان و کشت و زرع به وجود آمد.[9]
3. از امام محمد باقر ـ عليه السلام ـ نيز قول سومي نقل شده است که فرمودند: خداي متعال وقتي مي خواست زمين را خلق کند، بادها را فرمان داد تا به شکم آب بزنند و آب را به موج در آورند، آبها در اثر طوفان کف کرده، همه کفها يک جا جمع شد، که همان محل فعلي کعبه به وجود آمد. آنگاه آن را به صورت کوهي از کف درآورده، زمين را از زير (دامنه) آن کوه بگسترانيد و آيه «ان اول بيت وضع للناس للذي ببکة مبارکا و هدي للعالمين» سخن از همين مطالب دارد.[10] پس اولين بقعه اي که خدا از زمين خلق کرده کعبه بود و ساير نقاط از ناحيه کعبه گسترانيده شدند و به اين امر دحو الارض گفته مي شود.
پس خداوند در خلقت زمين ابتدا موضع و محل کعبه را خلق کرد که آن محاذي بيت المعمور در عرش الهي است و ملائکه در آسمان به سان انسان ها در روي زمين دور آن طواف مي کنند و بعد از خلق محل کعبه زمين از نقطه کعبه وسعت يافت و گسترانيده شد.[11]
در روايتي از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده است که حضرت فرمودند: 25 ذي القعده خداوند محل بيت را وضع (خلق) کرد و آن اولين رحمتي بود که خداوند بر روي زمين ايجاد کرد.[12] همان طور که قبلا ذکر شده در اين زمينه روايات فراواني از سوي معصومين ـ عليهم السلام ـ نقل شده است که غالبا به موارد ذکر شده اشاره دارند.
بنابراين، دحو به معناي بسط دادن و گستراندن است و دحوالارض نيز به معناي گستراندن زمين است و علت نامگذاري اين است که چون خداوند بعد از خلق محل کعبه از آنجا شروع به گستراندن زمين و قابل سکونت قرار دادن زمين نمود. و اين امر در روزي مثل 25 ذي القعده اتفاق افتاد که به خاطر عظمت چنين روزي، روزه و غسل آن سفارش شده است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ ترجمه تفسير الميزان، ج3، آيت الله محمد باقر موسوي همداني.
2ـ صحباي حج، آيت الله جوادي آملي.
3ـ مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمي.
پی نوشت ها:
[1]. زبيدي، محمد مرتضي، تاج العروس، بيروت: مکتبة الحياة، (بي تا)، ج2، ص304.
[2]. طريحي، فخرالدين، مجمع البحرين، نشر ثقافة اسلامي، 1408ق، ج2، ص14.
[3]. نازعات / 30.
[4]. ابن منظور، لسان العرب، نشر ادب الحوزه، 1405ق، ج14، ص251 و نهج البلاغه، خطبه 72.
[5]. شيخ طوسي، مبسوط، تهران، حيدري، (بي تا)، ج1، ص282.
[6]. عاملي، سيد محمد، مدارک الاحکام، قم، مهر، 1410ق، ج6، ص265.
[7]. آل عمران / 96.
[8]. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامي، 1371ش، ج27، ص43.
[9]. همان، ج27، ص43.
[10]. طريحي، همان، ج2، ص15.
[11]. خوانساري، محقق، مشارق الشموس، قم، آل البيت، (بي تا)، ج2، ص455.
[12]. همان.
منبع: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم