كار طلاب جوان در اوائل انقلاب مانند كار زنبور عسل بود
اگر جامعه ى روحانيت نبود، اين انقلاب پيروز نمي شد؛
تا صد سال ديگر هم پيروز نمي شد. روشنفكران سياسى
ما كه بعضىشان هم آدم هاى خوبى بودند، دلسوز هم بودند
-همه، آدمهاى ناراه و منحرفى نبودند- توانائىاش را نداشتند،
مقبوليت نداشتند، در بين مردم نفوذ نداشتند، نمي توانستند
بر دلهاى مردم حكومت كنند. آن كه مي توانست اولاً از حيث
سطح، تمام كشور را فرا بگيرد، ثانياً از حيث عمق و تأثير، تا
اعماق دلها نفوذ كند، روحانيت بود؛ كه همه جا بود.
بنده يك وقتى در اوائل انقلاب، اين آيه ى شريفه ى سوره ى نحل
را خواندم: «اعوذ باللّه من الشّيطان الرّجيم. و اوحى ربّك الى
النّحل ان اتّخذى من الجبال بيوتا و من الشّجر و ممّا يعرشون.
ثمّ كلى من كلّ الثّمرات فاسلكى سبل ربّك ذللا يخرج من
بطونها شراب مختلف الوانه فيه شفاء للنّاس».
گفتم بله، اين جوان هاى طلبه مثل زنبورهاى عسل رفتند بر
روى گل هاى معرفتى كه از بيان امام روئيده بود، نشستند
تغذيه شدند،بعد راه افتادند به سرتاسر كشور، به مردم عسل
دادند،به دشمنان نيش زدند؛ هم عسل، هم نيش؛ نيش و نوش
با هم. از هيچ دستهاى،از هيچ حزبى، از هيچ جمعيت ديگرى
غير از روحانيت، اين كار برنمىآمد. و اگر اين نمي شد، اين انقلاب
اجتماعى به وقوع نمي پيوست؛ انقلابى كه همان شعارى كه در
تهران روز عاشورا داده مي شود، در فلان كورهدهِ يك استان دور
افتاده هم مردم راهپيمائى مي كنند، همان شعار را مي دهند،
همان حرف را مي زنند، همان درخواست را مي كنند. اين مي شود
انقلاب اجتماعى؛ كه نتيجهاش سقوط آنچنان حكومتى است، و
تشكيل اين چنين نظامى. استقامت و استحكام و ريشهدارى اين
نظام به گونهاى است كه به توفيق الهى، قرن ها اين نظام پابرجا
خواهد بود.
بیانات مقام معظم رهبری ۱۳۹۱/۰۷/۱۹