شهادت امام رضا علیه السلام
از محمّد بن جهم روايت شده:
امام رضا (ع) بسيار انگور دوست مى داشت، پس مأمون مقدارى انگور تهيّه كرد و در بيخ دانه هاى آن سوزنهاى زهر آلود فرو كرد و چند روز بعد سوزنها را بيرون آورد و انگور را به نزد امام بردند و امام از آن انگور تناول كرد و همان امر باعث شهادت آن حضرت شد.
پس از وفات امام رضا (ع) مأمون يك شبانه روز مرگ او را مخفى داشت، آنگاه بدنبال بعضى از علويان فرستاد و در حضور آنها اظهار تألم و ناراحتى كرد و گريست و جسد سالم امام رضا (ع) را به آنها نشان داد تا بدانند، مأمون آن حضرت را به قتل نرسانده است!
هرثمه نقل مى كند: نيمه شب امام مرا خواست تا به حضور او بروم، وقتى به خدمت امام (ع) رسيدم، فرمود: مأمون تصميم دارد مرا مسموم سازد، آگاه باش كه بعد از شهادتم، او مى خواهد مرا غسل دهد و در پشت قبر هارون دفن كند، به او بگو دست نگهدارد تا فرزندم از مدينه بيايد و مرا غسل دهد و بر من نماز خواند، چون امام را فقط امام مى تواند غسل داده و بر او نماز بخواند، آنگاه به مأمون بگو جلوى قبر پدرش را بشكافد، قبرى آماده آشكار خواهد شد كه بايد مرا آنجا دفن كنيد.
همان طور كه امام (ع) فرموده بود واقع شد و امام غريبانه در ديار طوس در قريه سناباد به خاك سپرده شد، آن محل اكنون مشهد الرّضا و قبله عاشقان اهل بيت و دوستداران ائمه عليهم السلام است و پيامبر اكرم (ص) فرموده اند: (در آينده پارهاى از تن من در ديار خراسان به خاك سپرده مى شود، هر مؤمنى كه او را زيارت كند، خداوند عزّ و جلّ بهشت را بر وى واجب و آتش را بر بدنش حرام مى كند).
بدين سان آن گوهر تابناك و پاره تن رسول اللَّه (ص) مظلومانه به شهادت رسيد، درود خدا بر او و پدران و فرزندان اطهرش باد.
منبع : قصص الأنبياء ( قصص قرآن - ترجمه قصص الأنبياء جزائرى)، نعمت الله بن عبد اللهجزائرى، ص 817