دشمنان نقشه کشیدند و تفکر کردند
سفیر حسین علیه السلام
دشمنان نقشه کشیدند و تفکر کردند
تا مرا در به در و غرق تأثّر کردند
کی گذارم که شود نقشه ی آنان عملی
گرچه بسیار درین باره تدبّر کردند
میکنم زیر و زبر دولت پوشالیشان
تا که بر عکس شود آنچه تصوّر کردند
من سفیرم که فرستاده مرا ثار الله
از ره جهل به من فخر و تکبّر کردند
گفته ی ما، همه احکام خدا بود و رسول
حرف حق را نشنیدند و تمسخر کردند
میهمان را که به زنجیر گران ميبندد؟
شامیان خوب پذیرایی در خور کردند
چون که غربت زده و خاک نشینم دیدند
با زر و زیور شان، ناز و تفاخر کردند
پیش چشم من غارت زده، همسالانم
زینت گوش خود آویزه ای از در کردند
آستین کرده ام از شرم، حجاب رویم
پیش آنان که به سر، معجر و چادر کردند
دست در دست پدر، گشته تماشاگر من
چشمم از غصه پر از اشک تحسّر کردند
لحظه ای داغ عزیزان، نرود از یادم
خوب، از غصه، دل کوچک من پر کردند
همه آسوده بخفتند به کاشانه خویش
بستر از خاکم و بالین من آجر کردند
ای خوش آنان که حسان یار عدالت گشتند
یا به اهل ستم اظهار تنفّر کردند
شاعر:حبیب چایچیان