حکایتی زیبا / چگونه به هدف بزنیم ؟
کمانگیر پیر و عاقلی در مرغزاری در حال آموزش تیراندازی به دو جنگجوی جوان بود . در آن سوی مرغزار نشانه ی کوچکی که از درختی آویزان شده بود به چشم می خورد . جنگجوی اولی تیر را در کمان گذاشته و آماده پرتاب می شود . کماندار پیر از او می خواهد آن چه را می بیند شرح دهد.
جوان می گوید: آسمان را می بینم ، ابرها را ، درختان را، شاخه های درختان وهدف را.
کماندار یپر می گوید: کمانت را بگذار زمین ، تو آماده نیستی .
جنگجوی دومی جلو می آید ، کماندار پیر به او می گوید آن چه را می بینی شرح ده .
جنگجو می گوید : فقط هدف را می بینم .
پیر مرد فرمان می دهد: پس تیرت را بینداز .
تیر به نشان می نشیند. پیرمرد می گوید : عالی بود ، موقعی که فقط هدف را می بینید نشانه گیریتان درست خواهد بود و تیرتان بر طبق میلتان به پرواز در خواهد آمد.
از این حکایت می توان آموخت :
در زندگی مهم هدف ما است و هدف ما چیزی نیست جز جلب رضای خداوند. پس در زندگی تنها هدف را بینیم مواظب باشیم غرق در زرق و برق دنیا نشویم که در این صورت تیرمان به هدف نمی خورد و چه بسا که از مسیر نیز منحرف شود و به بیراهه رود.
پس اگر می خواهید تیر شما به هدف برخورد کند فقط هدف را ببینید فقط هدف!!