حضرت زهرا سلام الله علیها در اندیشه شهید مطهری
زهرا در جوانی از دنیا رفته است. ولی خوشبختانه یک خطابه مفصل بسیار طولانی (در حدود یک ساعت) از ایشان در سن ۱۸ سالگی باقی مانده که این را تنها شیعه روایت نمی کند، بغدادی در قرن سوم این خطابه را نقل کرده است.
همین یک خطابه کافی است که نشان بدهد زن مسلمان در عین این که حریم خودش را با مرد حفظ می کند و خودش را به اصطلاح برای ارائه به مردان درست نمی کند، معلوماتش چقدر است؟ ورود در اجتماع تا چه حد است. خطبه حضرت زهرا توحید دارد در سطح توحید نهج البلاغه، یعنی در سطحی که دست فلاسفه به آن نمی رسد.
وقتی که درباره ذات حق و صفات حق صحبت می کند، گویی در سطح بزرگ ترین فیلسوفان جهان است. از بوعلی سینا ساخته نیست که این طور خطابه بخواند یک دفعه وارد فلسفه احکام می شود؛ خدا نماز را به این خاطر واجب کرد، روزه، حج، امر به معروف و نهی از منکر را برای این دلیل واجب کرد، زکات را برای این واجب کرد و… بعد شروع می کند به ارزیابی قوم عرب قبل از اسلام و تحولی که اسلام در این قوم به وجود آورد که شما مردم عرب چنین وچنان بودید.
وضع زندگی مادی و معنوی آن ها قبل از اسلام را بررسی می کند و آن چه را به وسیله پیغمبر از نظر زندگی مادی و معنوی به آن ها ارزانی شده بود، گوشزد می کند. بعد در مقام استدلال و محاجه برمی آید.
او در مسجد مدینه در حضور هزاران نفر خطبه می خواند اما نمی رود بالای منبر که العیاذ بالله خودنمایی بکند. سنت پیغمبر این بوده که زن ها جدا می نشستند و مردها جدا، پرده ای بلند میان آن ها کشیده می شد.
زهرای اطهر(س) از پشت پرده تمام سخنان خودش را گفت و زن و مرد مجلس را منقلب کرد. این معنای آن است که ذکر کردیم: هم شخصیت دارد و هم عفاف، هم پاکی دارد و هم حریم، هیچ وقت خودش را جلوی چشم های گرسنه مردان قرار نمی دهد، اما یک موجود دست و پا چلفتی نیست که چیزی سرش نشود و از هیچ چیز خبر نداشته باشد.
(حماسه حسینی ج۱ ص ۲۲۳)