می روم منزل به منزل کو به کو / تا کنم دلدار خود را جستجو
می روم منزل به منزل کو به کو
تا کنم دلدار خود را جستجو
من به هر ویرانه ای سر می زنم
کوخ ها را یک به یک در می زنم
دلبرم شاید درون خانه ایست
با یتیمی در دل ویرانه ایست
نام تو شد ذکر یارب یاربم
ذکر تو دائم نشیند بر لبم
من به دنبال نگار خویشتن
گشته ام آواره و دور از وطن
در نماز و در نیازم نام تو
مرغ دل پر می کشد بر بام تو
آن که مهرت را به دل دارد منم
هجر تو زد شعله ها بر خرمنم
طاق ابروی تو محراب من است
وادی تو وعده گاه ایمن است
اشک خود را همجو دریا می کنم
تا تو را در دیده پیدا می کنم
این همه اندوه و زاری بهر توست
این همه شب زنده داری بهر توست
چشم من بر راه وصلت دوخته
کوچه های انتظارم سوخته
قلب من در انتظارت خون شده
این دل دیوانه ام مجنون شده
بشنو از نی چون حکایت می کند
از غم مجنون شکایت می کند
جان زهرا فاش کن راز مگو
در کجا باشد مزار او بگو
(رنجبر گل محمدی )