ازدواج حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه علیها السلام
ابن عباس می گويد: گروهى از بزرگان و اشراف، از فاطمه عليها السّلام خواستگارى کردند، اما هر كسى كه نزد پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مسأله را طرح می كرد، رد مى شد وپیامبر صلی الله علیه و آله مى فرمود: در اين باره منتظر فرمان، از آسمان هستم، زيرا اين امر به خداى بزرگ مربوط مى گردد.
سعد بن معاذ انصارى به امام علی عليه السّلام عرض كرد: نزد پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم از فاطمه خواستگارى كن، سوگند به خدا پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم جز تو را براى اين امر در نظر ندارد. حضرت علی علیه السلام خدمت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم رسيد تا مسأله را مطرح كند، پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: گويا كارى با من دارى؟ عرض كرد: اگر اجازه فرماييد؟فرمود: بگو. عرض كرد: نزد خدا و پيامبرش صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم از فاطمه عليها السّلام خواستگارى مى كنم؟ فرمود: آفرين بر تو، سپس موافقت خود را اعلام داشت، سپس پیامبرصلی الله علیه و آله وارد خانه شد و فاطمه را خواست، به او فرمود: اى فاطمه اجازه می دهی تو را به عقد كسى در آوردم كه در دنيا سرور است و در آخرت از صالحان، و او فرزند عمویت ، على است؟
فاطمه عليها السّلام از روى حيا و فراق رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم گريه كرد، پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود:من از پيش خود تو را تزويج نكردم، بلكه خدا در آسمانها متولى تزويج تو گشت و جبرئيل خواستگار و خدا قيّم بود و به درخت «طوبى» دستور داد كه در و ياقوت و زيور و زينت بريزد، و حور العين اجتماع كنند و آنها را بردارند و تا قيامت آواز بخوانند و بگويند: اين زيورها نثار فاطمه است.
( ارشاد القلوب،ترجمه سلگى، ج2، ص 56)