عبد اللَّه بن حسن بن على از پدرش و او از جدش عليه السلام روايت كرد كه جدش فرمود:
از جمله حقوق آموزگار بر دانش آموز اين است كه دانش آموز از او زياد سؤال نكند و در جواب
از او سبقت نگيرد وقتى از او روى برگرداند اصرار نكند لباس (رسمى) را به هنگام خستگى
در نياورد و با دست به سمت او اشاره نكند با گوشه چشم به او ننگرد و در محفل وى مشورت
نكند و از اسرار او نجويد و نگويد كه فلانى بر خلاف تو گفته است و راز او را بر ملا نكند و در نزد
او غيبت نكند و در زمان حضور و غيبت استاد، او را حفظ كند و عموما به همه سلام كند و
مخصوصا او را تحيّت و درود بگويد و در مقابلش بنشيند و اگر استاد نيازى دارد از همه جلوتر به
خدمتش قيام كند و از طول صحبت او خسته نشود عالم همانند خرمايى است كه در انتظار بايد
نشست تا كى بهره اى از آن فرو مى ريزد و دانشمند بسان روزه دار شب زنده دار مجاهد در راه
خداست. وقتى دانشمندى بميرد در اسلام خللى ايجاد مى شود كه تا روز قيامت آن خلل جبران
نمى شود و هفتاد هزار ملايكه مقرب آسمان طالب علم را مشايعت مى كنند.
ابن عباس گفت: من خوارى طلب را كشيدم تا به عزّت استادى رسيدم.
و حكيمى گفت:
هر كس رنج ساعتى از طلب را بر خود هموار نسازد در خوارى نادانى ابد الدهر بماند
و از پيامبر (ص) روايت شد: چاپلوسى از اخلاق مؤمن نيست مگر در طلب دانش.
(آداب راز ونياز به درگاه بى نياز (ترجمه عدة الداعي)، ابن فهد حلى، احمد بن محمد،ج1، ص 76)