خون گلوی حسین
بوی خدا می دهد خون گلوی حسین
به ما شفا می دهد تربت کوی حسین
با نگهی جان کند فدای جانان خویش
هر که چو عباس شد عاشق روی حسین
ز دور چرخ نگون گشت افق لاله گون
چون که بشد غرق خون روی نکوی حسین
جمله شمیم جهان به هر زمان و مکان
گشته معطر همی به عطر و بوی حسین
کوثر اعطای حق چون به پیمبر رسید
شرف به عالم گرفت ز آب جوی حسین
اگر به عمری خطا نموده ام در خفا
مرا ببخش ای خدا به آبروی حسین
ز شاه محزون اگر، عطا طلب می کنی
دست گدایی بکن دراز سوی حسین
حسین دانشجو(محزون یزدی)