چگونه عمر طولانى حضرت مهدى علیه السلام را بپذیریم؟
در آیهى 259 سورهى بقره مىخوانیم: شخصى (به گفتهى روایات
و تفاسیر نام این شخص عزیر بود) از كنار یك آبادى عبور كرد در
حالى كه دیوارهاى آن بر روى سقفهایش فرو ریخته بود (كه
نشانه طولانى بودن زمان تخریب آن بود و طبیعى است كه بر
سر ساكنان آن چه آمده است او با خود)
گفت: خداوند، چگونه آنها را پس از مرگ زنده مىكند؟
خداوند همانجا صد سال جان او را گرفت و سپس زنده كرد و
به او گفت: چقدر درنگ كردى؟
گفت: یك روز یا بخشى از یك روز!
خداوند فرمود: (نه) بلكه صد سال است كه در اینجا ماندهاى.
به غذا و نوشیدنى خود (كه همراه داشتى) نگاه كن (كه با
گذشت سالها) تغییر نكرده است. به الاغ خود نگاه كن كه هیچ
اثرى از آن باقى نمانده است. ما زنده شدن تو را نشانه و
حجتى براى مردم قرار مىدهیم. اكنون به استخوانهاى الاغ
مرده خود بنگر (و ببین) كه چگونه آنها را به هم پیوند مىدهیم
و بر آنها گوشت مىپوشانیم وزندگى دو باره به آن مىدهیم.
بنابر این غذا و نوشیدنى به مدت صد سال تغییر نكرد در حالى
كه بطور طبیعى باید پس از چند روزى فاسد مىشد. صد سال،
5200 هفته است و خداوند غذایى كه باید در یك هفته، سالم
بماند، 5200 برابر عمر طبیعىاش، سالم نگاه داشت. اكنون به
سراغ عمر امام زمان علیه السلام مىرویم كه هنوز حتى به
حد 20 برابر عمر طبیعى نرسیده است. بنابراین نه دلیل عقلى
بر تعیین عمر داریم و نه عمر طولانى، چیز محالى است.
از طرفى تعجب ما از طولانى بودن عمر به خاطر مقایسه آن با
خودمان و قدرت محدود خودمان است، نمونههاى دیگرى نیز
در طبیعت وجود داشته است، از جمله:
مدت رسالت حضرت نوح علیه السلام 950 سال؛ داستان اصحاب
كهف و خواب چند صد ساله آنها؛ عمر چندین هزار ساله نوعى
ماهى و برخى درختان؛ آرى خداوندى كه به استخوان قدرت
شنیدن و به پیه چشم، قدرت دیدن مىدهد، مىتواند عمر
انسان را طولانى كند.
( پرسش و پاسخهاى قرآنى، محسن قرائتی ،ج2، ص 54)