« زن گل خانه است»
رهبر انقلاب: در داخل خانواده، از نظر اسلام مرد موظّف است که زن را مانند گلی مراقبت کند. میفرماید: «المرأة ریحانة»؛ زن گل است. این مربوط به میدانهای سیاسی و اجتماعی و تحصیل علم و مبارزات گوناگون اجتماعی و سیاسی نیست؛ این مربوط به داخل خانواده است. «المرأة ریحانة و لیست بقهرمانة»؛ این چشم و دید خطابینی را که گمان میکرد زن در داخل خانه موظّف به انجام خدمات است، پیغمبر با این بیان تخطئه کرده است. زن مانند گلی است که باید او را مراقبت کرد. با این چشم باید به این موجود دارای لطافتهای روحی و جسمی نگاه کرد. این، آن نگاه اسلامی است. 89/2/1
منبع : farsi.khamenei.ir
کرامت زن مسلمان
مقام معظم رهبری مد ظله العالی :
آنچه را که ما برای زن عرضه میکنیم، چیزی است که هیچ انسان اندیشمند با انصافی
نمیتواند منکر شود که «این برای زن خوب است.»
ما زن را به عفّت، به عصمت، به حجاب، به عدم اختلاط و آمیزش بی حد و مرز میان
زن و مرد، به حفظ کرامت انسانی، به آرایش نکردن در مقابل مرد بیگانه - برای آنکه
چشم او لذّت نبرد - دعوت می کنیم. این بد است؟ این کرامت زن مسلمان است.
این کرامت زن است. آنهایی که زن را تشویق می کنند که خود را به گونهای آرایش
دهد که مردان کوچه و بازار به او نگاه کنند و غرایز شهوانی خودشان را ارضا کنند،
باید از خودشان دفاع کنند که چرا زن را تا این حد پایین میآورند و تذلیل می کنند!؟
آنها باید جواب بدهند. فرهنگ ما، فرهنگی است که انسانهای والا و اندیشمند غرب
هم آن را می پسندند و رفتارشان همینطور است. در آنجا هم خانم های عفیف
و سنگین و متین و زنهایی که برای خودشان ارزشی قائلند، حاضرنیستند خودشان
را برای ارضای غرایز شهوانی بیگانگان و هرزهچشمها وسیلهای قرار دهند.
بیانات در دیدار جمعی از زنان 1371/09/25
اثر مراقبت خانمها از حجاب، در زندگی اخروی و پیشرفت کشور
مقام معظم رهبری مد ظله العالی :
این زندگی میگذرد؛ لذات و سختیهایش همه به طرفةالعینی میگذرد. شما در دورهی جوانی،
این حرف را درست نمیفهمید. انسان در دوران جوانی خیال میکند دنیا ثابت است، ساکن است،
همیشه همین جور است؛ به سن ما که رسیدید، یک نگاه میکنید، میبینید دنیا عجب سریع
میگذرد؛ چشم به هم میزنید، گذشته. خب، آن طرف: «و انّ الدّار الأخرة لهی الحیوان»؛(۱)
زندگی و حیات، آنجاست. «ذلک الّذی یبشّر الله عباده»(۲) - که امروز در آیات کریمه میخواندند -
بشارتهای الهی آنجاست. هم برای آنجا، هم برای حفظ عزت کشور و پیشرفت کشور، وضع حجاب
را، وضع عفاف را، وضع تقیدات و پایبندی را خانمها باید مراقبت کنند؛ این وظیفه است. خودنمائی
و جلوهفروشی، یک لحظه است و آثار سوء آن برای کشور، برای جامعه، برای اخلاق، حتّی برای
سیاست، آثار مخرب و ماندگار است؛ در حالی که ملاحظهی عفاف، ملاحظهی حدود شرعی در رفتار
و حرکات بانوان، اگر چنانچه سختیای داشته باشد، سختیِ کوتاهی است، اما آثارش، آثار عمیق و
ماندگاری است. خود خانمها خیلی باید مراقبت کنند مسئلهی حجاب را، مسئلهی عفاف را؛ وظیفهی
آنهاست، افتخار آنهاست، شخصیت آنهاست.
عبادت کردن هم مال جوانها است
مقام معظم رهبری :
«عزیزان من! برای شماها حفظ دین و تقوا آسانتر از امثال بنده است؛ این را شما بدانید.
وقتی ما جوان بودیم، یک عالمی بود در مشهد که با پدر من خیلی دوست بود، خیلی هم
پیر بود -آنوقت، به سن حالای ما مثلاً یا بیشتر- ما جوان بودیم، دوست میداشت ماها را،
نصیحت میکرد و میگفت که قدر جوانی را بدانید که حتّی عبادت کردن هم مال جوانها است،
نه مال پیرها؛ برای ما تعجّبآور بود، خب عبادت مال پیرها است، [امّا] او میگفت عبادت هم
مال جوانها است؛ حالا این را همه حس میکنند. ببینید! شما دلتان زود نرم میشود، زود نورانی
میشود، اشکتان زود جاری میشود، ارتباطتان با خدا زود برقرار میشود؛ این خیلی مغتنم است.»
بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان، ۱۳۹۵/۰۴/۱۲
منبع:KHAMENEI.IR
خاطرهی رهبر معظم انقلاب از پدر بزرگوارشان
نان و کشمش
پدرم روحانی معروفی بود، امّا خیلی پارسا و گوشه گیر… زندگی ما به سختی می گذشت. من یادم هست شب هایی اتفاق می افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت برای ما شام تهیّه می کرد و… آن شام هم نان و کشمش بود.
بیرغبی به افزایش زخارف دنیایی
از جمله خصوصیاتی که هم مرحوم والد و هم مرحوم مادر ما داشتند و واقعاً از چیزهای عجیب بود و هر وقت فکر میکنم، در کمتر کسی نظیر این را میبینم، بیرغبتی آنها به افزایش زخارف دنیایی بود. همهی ما واقعاً باید این خصوصیت را تمرین کنیم.
مرحوم شهید قاضی طباطبایی، امام جمعهی تبریز، سال ۵۱ اینجا آمده بود؛ رو کرد به ما و گفت من چهل سال قبل با پدرم از تبریز به مشهد آمدم و برای دیدن آقا سری به ایشان زدیم. آقا در چهل سال پیش همان جایی نشسته بود که الان نشسته، و من همان جایی نشستهام که پدرم نشسته بود، و این اتاق و این خانه کمترین تغییری نکرده است.
یک نسل عوض شده بود، اما ایشان مثل همان چهل سال پیش بود. وقتی اخوی -حسن آقا- میخواست داماد شود، چون جایی نداشتیم، آن اتاق را خراب کردند و از آن، دو اتاق کوچکتر ساختند. زیرزمین پایین یک در داشت. در آنجا حمامی درست کردند و خانه شد حمامدار. البته آن موقع، دیگر ماها نبودیم. آن وقت جای میهمانها در اتاق بزرگ بود.1371/01/16
خانهی پدری
منزل پدری من که در آن متولد شده ام ـ تا چهارـ پنج سالگی من ـ یک خانه ۶۰-۷۰ متری در محّله فقیر نشین مشهد بود که فقط یک اتاق و یک زیر زمین تاریک و خفه ای داشت. هنگامی که برای پدرم میهمان می آمد (و معمولاً پدر بنا بر این که روحانی و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت) همه ما باید به زیر زمین می رفتیم تا مهمان برود. بعد عدّه ای که به پدر ارادتی داشتند، زمین کوچکی را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما دارای سه اتاق شدیم.
خانه والدین رییس جمهور
«در این خانه [پدری]، هشت سال پدر و مادر رئیس جمهور وقت زندگى کردند. بنده رئیس جمهور بودم و امکانات این کشور تا حدودى که در اختیار رئیس جمهور بود، در اختیار بنده بود؛ اما این پیر مرد و پیر زن کوچکترین توقعى نداشتند که چون پسرشان رئیس جمهور شده، این خانه را تبدیل به احسن کنند یا دستى به سر و صورتش بکشند. پدرم تا سال ۶۵ و مادرم تا انتهاى دوران ریاست جمهورى در همین خانه زندگى مىکردند؛ اما این خانه کمترین تغییرى در جهت کامل شدن پیدا نکرد؛ این براى جمهورى اسلامى مایهى افتخار و مباهات است. اگر این خانه از این جهت حفظ شود، خوب است؛ والا از جهت خشت و گل و یا از این جهت که اینجا محل تولد یا بزرگ شدن فلانى است، حفظ آن ارزشى ندارد. البته فضل این کار به من برنمىگردد؛ به آن دو بزرگوار برمىگردد که به معناى واقعى کلمه زاهد و به زخارف و ظواهر دنیا بىرغبت بودند.» ۱۳۷۵/۰۴/۱۴
منبع :KHAMENEI.IR