الهی اون روزها برنگرده
وقتی صحبت از گذشته ها میشه بابام می گن :«الهی اون روزها برنگرده»
یک بار پرسیدم :چرا اون روزها برنگرده ؟
بابا جواب دادن :به خاطر سختی هاش ، زورگویی ها ، بی حجابی ها .
بعد شروع کردن به تعریف کردن :برای انتخابات ما را از سر کار به اجبار می بردند تا رای بدهیم و باید به افرادی که آنها می گفتند رای می دادیم مثل الان آزاد نبود هر گه می خواهد رای بدهد و هر که نمی خواهد ندهد .
اگر چند دقیقه دیر به سرکار می رفتیم می گفتند بروید تا سه روز هم حق ندارید سرکار بیایید .
دکترهای خارجی از هند و فیلیپین بودند و مجبور بودیم زن ها را هم به دکترهای خارجی ببریم و گاهی خبرهایی می رسید که چه جنایت هایی کرده اند .
به قدری بدحجابی بود که جرات نمی کردیم دخترها را به مدرسه بفرستیم . آخه مجبور بودیم عکس سربرهنه بگیریم .
هر چه بگم کمه.
همیشه حرف های بابا با آه بلندی تمام میشه .
من هم مثل بابام میگم الهی اون روزها برنگرده . هر چند می دونم یه عده از افراد فکر می کنن اون موقع ها بهتر بود .
به گفته بابام : خدا رحمت کنه امام خمینی را ، که همه این ظلم ها رو تموم کرد و خدا را شکر الان در امنیت و آرامش داریم زندگی می کنیم .