اینکه دولتی که وزیر ارشاد آن تحصیلات حوزوی دارد در موضوعی حساس مانند آوازخوانی زنان این همه برای خود حاشیه درست می کند به شدت عجیب است.
اگر در دولت تساهل و تسامح به سر می بردیم و وزیر ارشادی که سعی فراوانی در ترویج بی بندوباری دارد این همه حاشیه سازی بر سر آوازخوانی زنان جای سوال نداشت. آن وزیر عاقبتی جز فرار از ایران و پناه بردن به لژهای فراماسونری نداشت اما وزیر اعتدال و تدبیر که خود درس حوزه خوانده و می داند بسیاری از مراجع ما آوازخوانی زنان را جز برای بانوان مجاز ندانسته اند چرا به زیردستان خویش اجازه می دهد این همه حاشیه بر سر این موضوع ایجاد کنند.
بالا بردن فرکانس صوتی همخوان زن چه معنایی دارد جز…؟
اینکه بانوان می توانند به صورت همخوان در آلبومها حضور داشته باشند را که کنار بگذاریم اینکه در تولید یک آلبوم و به نام همخوانی سعی شود با بالا بردن فرکانس صوتی همخوان زن، اثر را به عنوان یک تابوشکنی در موسیقی داخلی جلوه دهیم چه معنایی دارد جز بازی با اصول اساسی اسلام؟
وزیر ارشادی که معاونت هنری اش مجوز انتشار چنین اثری را در بازار صادر میکند آیا جرأت آن را دارد که این آلبوم را برای اساتیدش در همان حوزه ای که در آن درس خوانده پخش کرده و به بحث و بررسی درباره آن بپردازد؟
اسلامی شدن یعنی این؟
اینکه موسیقی شاخه ای از شاخه های هنری است و باید به آن به عنوان وسیله ای برای تبیین فرهنگ ایرانی-اسلامی نگاه کرد صدالبته که باید در دستور کار وزارت فرهنگ و ارشادی قرار گیرد که پسوند اسلامی دارد. اما آیا اسلامی شدن یعنی اینکه بکوشیم خط قرمزهای لحاظ شده در اصول اسلامی را رد کنیم یا آن که بکوشیم الگوی نوینی از هنر اسلامی را پیش چشم مخاطبان قرار دهیم؟
آیا در حال الگوبرداری از دستگاه هنری پهلوی هستید؟
سالهاست که دول غربی می کوشند با استفاده ابزاری از زنان و تقلیل شخصیت آنها در حد کالاهایی که می توان از آنها برای رونق سینما یا موسیقی بهره جست شرایطی را فراهم آورند که بیشتر از هنر این جاذبه های جنسی زنان باشد که رخ نماید اما آیا مگر هدف از انقلاب اسلامی مقابله با چنین رویه ای نبود؟
انقلاب اسلامی شکل گرفت تا یکی از اساسی ترین اصول انسانی اسلام که برابری زن و مرد به عنوان انسان است تبیین شود. در دوران طاغوت اساس سیاست ورزی حاکمان این طور بود که چه در سینما یا در موسیقی از زنان به عنوان کالاهایی برای جلب مخاطب استفاده کنند اما اسفناک اینکه همان استفاده های ابزاری هم از اوایل دهه 50 به ورشکستگی سینمای فارسی و پایین آمدن فروش آلبومهایی منجر شده بود که سعی می کردند صدای زنان را مجالی کنند برای کسب درآمد.
انقلاب اسلامی شکل گرفت تا هنر ایرانی-اسلامی در کانون توجه قرار گیرد و حالا بعد از سی و چند سال از پیروزی انقلاب گروهی پیدا شده اند که قصد دارند با کنار گذاشتن اسلامیت از هنر، همان راهی را بروند که دستگاه هنری دولت پهلوی در پیمودن آن به شدت شکست خورده بود.
این گروه از سوی چه کسانی حمایت می شوند؟
اینکه چنین گروهی از سوی چه کسانی حمایت می شوند و چگونه فعالیت میکنند که حتی در دستگاه دولت هم تلویحا از آنها حمایت می شود پرسش اساسی است که در این مسیر باید مورد توجه قرار گیرد. اینکه آوازخوانی زنان حتی از سوی وزیر ارشاد مملکت ما هم موضوعی معمولی لحاظ میشود و دستگاه هنری هم مرتب سعی دارد بر گاف هایی که بواسطه اعطای مجوز آلبوم یا برگزاری کنسرت با حضور خوانندگان زن داده اند سرپوش بگذارند واقعا جای سوال دارد.
واقعا دستاورد این رویه ها چیست؟ دوست داریم به کجا برسیم؟ آیا اعتلای هنر ایرانی-اسلامی در گروی چنین استفاده های ابزاری از جنس زن است؟ اگر این طور است چرا به هنگام رأی اعتماد گرفتن از نمایندگان مردم صریح و بی پرده درباره این سبک مدیریتی صحبت نمی کنیم؟
همانها که خرس طلایی میدهند به دنبال رواج تکخوانی زنان هستند
آنها که برای استفاده ابزاری از زنان چه در سینما و چه در موسیقی سرمایه گذاری میکنند یک هدف بیشتر ندارند و آن هم اینکه اساس نظام را زیر سوال ببرند. آنها همانها هستند که می کوشند با اعطای عناوینی چون “شوالیه” و “سِر” هنرمندان ایرانی را مجیزگوی خویش کنند.
اینها همانها هستند که به بی کیفیت ترین آثار ایرانی به صرف اینکه ضدنظام باشند خرسها و شیرهای طلایی و نقره ای میدهند تا هنرمندانی را تربیت کنند در خدمت دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی! اینها همانها هستند که داعش را درست میکنند تا تصویرسازی درستی که جمهوری اسلامی از اسلام ارائه می دهد را زیر سوال ببرند. و افسوس که در داخل کشور هم برخی از روی جهالت و یا شاید هم آگاهانه آب به آسیاب آنها می ریزند.
منبع : سایت شهید آوینی